ترک عادت های بد چطور امکان پذیر است؟
ترک عادت های بد چطور ممکن است اتفاق بیفتد؟
میگن ترک عادت موجب مرض است!
لابد شما هم این ضربالمثل را شنیدهاید.
نمیدانم چقدر این گفته را باور دارید، اما ضرب المثلهای بد کم نداریم؛ و این هم یکی از آنهاست.
اگر ما دچار یک عادت بد باشیم
(و کیست که نتواند حداقل یک عادت بد را الان درگیرش هست، نام ببرد!)
و از آن رها شویم، یا در واقع آن عادتِ بد را ترک کنیم، این نه تنها موجب مرض نیست،
که موجب سلامت روح و روان و جسم ما (بسته به آن عادت) خواهد بود.
مثلا عادت سیگار کشیدن را در نظر بگیرید. یا عادتِ پیگیریِ مداومِ خبرهای روز.
عادت اولی، طبق همه تحقیقات و یافته های پزشکی، موجب آسیب رساندن به اعضای داخلی بدن میشود،
میتواند سرطان های مختلف را موجب شود، از عمر می کاهد و ممکن است فرد سیگاری،
همین عمرِ باقیماندهٔ کوتاه شدهاش را با دردِ بیشتر و کیفیتِ کمتری سپری کند.
عادت دوم یعنی پیگیریِ بی اندازه و مداوم خبرهای روز هم طبق تحقیقات مختلف، آسیبهای روانی گاه جبران ناپذیری به فرد وارد میکند
و امور عادی زندگی را مختل میکند. در واقع توصیه شده که برای حفظ سلامت روحی و روانی،
نباید مداوم درگیر خبرهای روز شد و رسانههای مختلف خبری را دنبال کرد.
بنابراین یک عقل سالم به این نتیجه می رسد که ترک این عادت های بد، نهتنها موجب مرض نیست،
بلکه باعث سلامت است. این بخش اول قضیه است.
اما بخش دوم (و سختتر) از این قرار است که حالا چطور باید از شرّ این عادت های بد خلاص شد!
ترک عادت های بد ؛ قدم اول
برای ترک یک عادت بد اول از همه باید بدانیم که تمرکز، مهمترین گام است.
یعنی اینکه نخواهیم از همه عادت های بد خودمان یکباره خلاص بشویم.
بنابراین درست تر و بهتر این است که یک عادت بد را انتخاب کنیم،
روی ترک آن کار کنیم و وقتی به نتیجه رسیدیم، سراغ ترک یک عادت دیگر برویم.
اینجا یک ضربالمثل دیگر (این بار با معنای خوب!) به کمک ما میآید:
«با یک دست نمیشود دو تا هندوانه برداشت!»
(در انگلیسی هم میگویند اگر بخواهی همزمان دو تا خرگوش را دنبال کنی، هر دو از دستت خواهند گریخت!)
مسیر عصبیِ عادت در مغز ما
شناخت مسیرهای عصبی کمک میکند که در مسیر ترک عادت های بد ، با صبوریِ بیشتر و کمالگراییِ کمتر حرکت کنیم.
چطور بفهمم عادت بدی دارم؟
کسی متوجه می شود عادت بدی دارد که یا به درجهای از خودشناسی رسیده باشد
و یا گوشِ شنوایی برای پذیرفتن نقدهای دیگران داشته باشد.
رصد رفتارهای خود یکی از روش هایی است که ما را به سمت شناخت خویشتن میبرد،
و اگر این را با مطالعه و گوش سپردن به توصیههای کوچ و کوچینگ ترکیب کنیم،
بسیار در مسیر شناخت و ترک عادت های بد به ما کمک خواهد کرد.
اگر هم گاهی یک دوست، پدر یا مادر، همسر، معلم و… نکته ای را به ما متذکر میشوند،
خوب است که به جای مقاومت و نپذیرفتن، در خصوص آن گفته و تذکر فکر کنیم و اگر دیدیم آن نقد درست است
و ما درگیر عادت بدی شدهایم، برای ترک آن مصمم شویم.
مثلا اگر همسر ما میگوید که موقع رانندگی به اندازه کافی شکیبا نیستیم و عموما دچار خشمِ نالازم میشویم،
بهتر است به جای اینکه بگوییم اینطور نیست و وارد مجادلهٔ بینتیجه شویم،
کمی تعمق و تفکر کنیم و نحوه رانندگی خود را زیر نظر بگیریم.
حتی میتوانیم از دیگران هم بخواهیم که راجع به رانندگی ما نظر بدهند.
اگر با جمعبندی نظرات و مشاهده شخصی به این نتیجه رسیدیم که دچار عادت خشم و ناشکیبایی در رانندگی هستیم،
حالا وقت آن است که برای ترک این عادت، اقدام کنیم.
برای ترک عادت بد چقدر زمان لازم است؟
خیلی خوب است که در ابتدای راهِ ترک عادت، برآوردی تقریبی از زمان لازم برای ترک آن داشته باشیم.
تحقیقات مختلف نشان داده که شکلگیری یک عادت از حدود سه هفته تا ۸ ماه زمان میبرد!
برای یک برآورد نسبتا خوب، بهتر است یک بازهٔ ۶۰ روزه (یعنی دو ماهه) را در نظر بگیریم.
اما شاید بگویید مقاله ما در خصوص ترک عادت های بد است؛ پس چرا داریم از زمان لازم برای شکل گیری عادت میگوییم؟
واقعیت این است که ترک عادت، به معنای صرفِ اینکه یک عادت را کنار بگذاریم، تقریبا ناممکن است.
راه راحت تر و نتیجه بخش تر این است که به جای آن عادت بد، یک عادت خوب را در نظر بگیریم
و همزمان که داریم روی شکل گیری این عادت خوب کار میکنیم، عادت بد خود به خود از بین خواهد رفت!
(کمی صبر کنید بیشتر توضیح میدهیم!)
عادت خوب به جای عادت بد
مثلا همان عادت رانندگیِ همراه با خشم و ناشکیبایی را در نظر بگیرید.
کسی که این عادت را دارد، مرتب به سایر رانندگانی که بد رانندگی میکنند، حق تقدم را رعایت نمیکنند،
لایی میکشند و… فحش میدهد یا برایشان بوق میزند یا خشم و عصبانیتش را سر همراهان خود خالی میکند.
طوری که نشستن در خودرویی که این شخص رانندهٔ آن است، برای همسفران اعصاب خردکن و خسته کننده است.
حالا عادت خوب چیست؟
اینکه فرد، روی پذیرش خود کار کند، یعنی بپذیرد که خیلی از رانندهها بد رانندگی میکنند
و اگر هر بار بخواهد به شکل ذهنی یا عینی با آن راننده درگیر شود،
حال خودش بد خواهد شد و رانندگی برایش کاری عذاب آور میشود.
در ادامه، این فرد میتواند روی مدیریت خشم خود کار کند و اگر لازم است،
آموزشهایی در این زمینه ببیند. همچنین میتواند با تمرینهای تنفسی و مراقبه (مدیتیشن)،
گوش کردن به موسیقی های آرامش بخش یا کتابها و آموزشهای صوتیِ انگیزه بخش
در حین رانندگی، ذهن خودش را تربیت کند که به سمتوسوی خشم نرود و آرامش و مدارا را تمرین کند.
اگر این کارها به قدر کافی و در طی بازه زمانی مناسب انجام شود،
پس از مدتی فرد به جای اینکه یک رانندهٔ خشمگین و عصبی باشد، رانندهای آرام و با حوصله خواهد شد.
در ایرانِ ما متاسفانه به دلیل فرهنگ پایین رانندگی، عادت خشمگین شدن پشت فرمان یک عادت فراگیر است
و چه خوب است هر یک از ما، هم رانندگیِ درست (یعنی رعایت همه اصول و مقررات رانندگی)
و هم رانندگیِ باحوصله و مدارا را به یکی از عادتهای خود تبدیل کنیم.
اگر این ترک عادت بدِ جمعی را تعداد کافی از رانندگان (۲۵ درصد از کل رانندهها)
انجام دهند، به زودی خیابان ها و جاده های ما اینقدر صحنه حوادث و عصبیّتهای مختلف نخواهد بود.
(در خصوص دلایل علمیِ ۲۵درصد، این مقالهٔ ساینتیفیک امریکن را ببینید (برای مشاهده کلیک کنید)
صبوری در راه ترک عادت های بد
نکته خیلی مهم در راه ترک عادت های بد ، این است که باید به قدر کافی صبور باشیم
و زود دنبال نتیجه نباشیم. بالاتر گفته شد که در نظر گرفتن یک بازهٔ زمانی حدود دوماه،
نقطه شروع خوبی برای ترک یک عادت بد و شکلگیری یک عادت خوب به جای آن است.
و نکته مهم دیگر این است که در این راه هر جا دچار لغزش شدیم، از کل این مسیر دست نکشیم و فکر کنیم همه چیز تمام شده است.
دوباره با عزم و ارادهای نو، راه ترک عادت های بد را ادامه بدهیم و مطمئن باشیم که پاداشی ارزشمند در این مسیر در انتظار ما خواهد بود.
از پاداش دادن به خود غافل نباشید!
یک عادت بد، به شکل چرخه ای در ذهن شما شکل گرفته که یکی از بخشهای آن، پاداش است.
مثلا گشت و گذار در شبکه های اجتماعی، ماده شیمیایی دوپامین
را در مغز آزاد میکند که باعث میشود بخواهیم بیشتر و بیشتر سراغ این کار برویم.
پس در مسیر ترک عادت های بد هم (که در واقع، ساخت یک عادت خوب به جای آن است)،
باید به موقع و مکرر به خودمان پاداش بدهیم تا چرخه قبلی شکسته شده و چرخه جدید در ذهن ما شکل بگیرد.
اگر مغزِ ما کاری را دوست نداشته باشد، محال است در انجام آن با ما همراهی کند! پاداش دادن
(که تعداد آن مهمتر از اندازهٔ آن است)، یکی از آن کارهایی است که مغز را به همراهی با ما وامیدارد.
(در خصوص اندازه و تعدادِ پاداش، مثلا اگر یک تخته شکلات را ۲۰ تکه کنیم و هر بار یک تکه از آن را به خودمان پاداش بدهیم،
اثربخشتر خواهد بود تا اینکه یکباره کل آن تخته شکلات را بخوریم!
بماند که برای سلامت ما هم مفیدتر است که شکلات را در تکههای کوچک و در طی یک بازهٔ زمانی بخوریم!)
ترک عادت های بد: یک مرور سریع
۱. عادت، یک مسیر عصبی است که در مغز ما شکل گرفته و به شکل یک رفتارِ ناخودآگاه انجام میشود.
۲. از طریق رصد رفتارهای خودمان، به همراه مطالعه و مشاهده و گوش دادن موثر به نقد و نظرات دیگران (و از جمله کوچ) میتوانیم متوجه عادت های بد خود شویم.
۳. ترک عادت های بد، بیش از همه به شکل تغییرِ آن عادت بد به یک عادت خوب امکان پذیر است.
۴. در این راه، باید صبور بود و بدون کمال گرایی و سرزنش پیش رفت.
۵. بهتر است به خودمان حداقل دو ماه فرصت بدهیم تا نشانههای تغییر و ترک عادت های بد در ما نمایان شود.
۶. از پاداش دادن به خودمان در طی مسیر، غافل نشویم!
شما بگویید!
شما چه تجربههایی در زمینهٔ ترک عادت های بد دارید؟ چه سؤالها یا مشکلاتی در این مسیر برای شما پیش آمده؟
هم اکنون بزرگترین چالش شما برای ترک عادت های بدتان چیست؟ و کدام عادت است که بیش از همه مایل به ترک آن هستید؟
دربارهٔ همه اینها میتوانید در بخش دیدگاههای این مقاله بنویسید؛ و ما مشتاقیم برای خواندن نظرات شما!
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید