پنج توصیه ی آموزشی موثر برای بهبود مهارت های مذاکره
پنج توصیه ی آموزشی موثر برای بهبود مهارت های مذاکره
در این مقاله به پنج توصیه ی آموزشی موثر برای بهبود مهارت های مذاکره می پردازیم
در این مقاله به ترجمه مقاله ای با عنوان Five Effective Training Tips To Improve Your Negotiation Skills می پردازیم
خلاصه
باید مهارت های مذاکره خود را توسعه دهیم و یاد بگیریم که چه چیزی مردم را در مذاکره مشتاق می کند.
باید سبک مذاکره خود را بفهمیم و بدانیم چگونه روی کسانی که سبک های متفاوتی دارند تاثیر بگذاریم.
در ابتدای جلسات آموزشی مذاکره های فروش از شرکت کننده ها می پرسیم که چه چیز باعث می شود آنها در مذاکره احساس راحتی نکنند.
پاسخ ها عموماً این گونه است:
- “من می ترسم که بهترین معامله نصیبم نشود.”
- “من از کار با یک سری افراد خاص لذت نمی برم.”
- ” من همیشه مطمئن نیستم که برای یک مذاکره خاص به چه چیزهایی نیاز است و چگونه باید آنها را تهیه کنم.”
- ممکن است در روند مذاکره گم شوم. در خلال صحبت درباره جزییات، فراموش می کنم که واقعا می خواستم به چه چیزی برسم.”
در اینجا چند توصیه کاربردی برای کمک به شما می آوریم تا مهارت های مذاکره خود را توسعه دهید:
توصیه ی اول: مهارت های مذاکره به ندرت توافقی هستند
بیشتر مردم با فرآیند جمع صفر مذاکره می کنند
آنها تصمیم می گیرند که چه می خواهند، آن را ۱۰ تا ۱۵ درصد بالا می برند سپس تعهد به آن مثل یک سری قرار و معامله است که به دنبال نتیجه آنها می آیند.
تمرکز آنها روی موقعیتی است که دارند و تا جایی که می توانند از ادعایی که نسبت به آن موقعیت دارند استفاده می برند.
ماموریت آنها دستیابی به رضایت هر دو طرف در معامله نیست بلکه فقط می خواهند برنده شوند.
اکثراً این را “مذاکره کننده ی سختگیر” می دانند و این به شدت استرس آور است.
اصل کار مذاکره از نظر موقعیت هاست.
بیشتر مذاکره کنندگان هیچوقت دست از این پرسش نمی کشند که چرا فلان چیز را می خواهند و چه می خواهند یا حتی به این فکر کنند که چرا حریف می خواهد مذاکره کند.
روابط پس و پیش در جاییکه بعضی علایق به اشتراک گذاشته شده و با بعضی دیگر مخالفت می شود.
هدف مذاکره این است که ببینیم می توانیم علایق خود را با کمک یک توافق بدست آوریم.
علاقه دلیل چیزی است که می خواهیم نه خود چیزی که می خواهیم.
وقتی مذاکره کننده ها از نقطه استاندارد علایق مذاکره را شروع می کنند،
می توانند با حریف بر روی جست و جوی راه حل های نهایی کار کنند.
مقاله زبان بدن را از دست ندهید
چیزی که در نظر من جالب آمد تعداد دانش آموزانی بود که به حریف اطلاع می دادند چرا به دنبال یک چیز ناراحت کننده هستند.
آنها آن را با نشان دادن کارت های خود مقایسه می کنند.
مذاکره بر سر اینکه چه کسی بیشترین چیز نصیبش می شود بحث نمی کند.
مهارت های مذاکره در بهترین حالت خود شامل دو حریف می شود که برای حل یک مشکل با هم همکاری می کنند.
این مشکل تا وقتی همه حریفان آن را درک نکنند به نفع همه حل نخواهد شد.
فرآیند حل مشکل زمانی شروع می شود که حریفان بدانند چرا آن چیز مشخص را می خواهند.
درک فرآیند مذاکره مهم است…اما…
توصیه دوم: این مهارت مردمی ماست که می تواند تفاوتی ایجاد کند
- اول، باید بدانیم که رفتارمان چگونه روی دیگران تاثیر می گذارد
- سپس باید بفهمیم که هرکس برای برقراری ارتباط روش های خاص خود را دارد و ممکن است مثل روش ما نباشد
- مذاکره کنندگان تاثیرگذار کسانی هستند که می توانند سبک رابطه برقرار کردن خود را تغییر داده و بیشتر خواهان دیدن و فهمیدن احتیاجات شنونده خود باشند
درحالیکه DISC برای دسترسی به مهارت های مذاکره طراحی نشده اما برای توضیح رفتارهای یک شخص در زمانی که شخصیتشان با یک محیط منتخب مثل مذاکره از طرف شرکت یا سازمانشان رابطه برقرار می کند، طراحی شده است.
استفاده از این برنامه، دانشجویان سبک طبیعی مذاکره را شناسایی کردند و فهمیدند که دیگران ممکن است چگونه آنها را ببینند.
ما باید کار خود را با فهم اینکه چرا می خواهیم با با یک شخص راحتتر باشیم و با دیگری نه، شروع کنیم.
صحبت با کسانی که سبک مذاکره شان مشابه با ماست ساده تر می باشد.
ما در حین یادگیری سبک ها برای تدریس اینکه چگونه مردم را در مقایسه با سبک های دیگر متقاعد کنیم،
بیشتر روی زمان خود تمرکز می کنیم.
اولین قدم این است که سطح فهم خود از DISC چهار بعدی صفت های رفتاری را بالا ببریم و یاد بگیریم که آنها چگونه رابطه برقرار می کنند.
این موارد عبارت اند از:
-
تسلط
افراد مسلط قدرت تصمیم گیری بهتری دارند.
آنها می خواهند محیط را کنترل کنند و این کار را با حل مشکلات و رویارویی با چالش ها انجام می دهند.
خیلی مشخص و مستقیم رفتار می کنند و در بیان ماهرند.
اعتماد به نفس دارند اما گاهی می توانند ترسناک و گستاخ هم بنظر برسند.
سوال کردن و گوش دادن بطور طبیعی برای افراد مسلط رخ نمی دهد.
آنها می خواهند بدون در نظر گرفتن راه حل ها و نتایج متعدد به جلو و به سمت اهداف خود پیش روند.
به همین دلیل، دیگران اغلب آنها را ناشکیبا و بی تفاوت می پندارند.
آنها از روش خط انتهایی استفاده می کنند.
در بیان اینکه چرا یک چیز نتیجه نخواهد داد مهارت خاصی دارند.
در نتیجه، ممکن است منفی نگر بنظر برسند.
برای افراد مسلط، نتیجه مهم تر از احساس مردم است.
-
تاثیرگذاری
مثل شخصی که مسلط است، افراد تاثیرگذار هم در بیان ماهر هستند اما آنها کمتر از روش های مستقیم استفاده می کنند.
می خواهند ما را بیشتر متقاعد و تحریک به انجام کاری کنند تا وادار.
بجای اینکه مثل افراد مسلط روی موضوع متمرکز شوند، روی تکمیل آن با همکاری مردم تمرکز می کنند.
افراد تاثیرگذار بجای اینکه در دام بیفتند، احتمالات را در یک نقشه کلی یا یک متن می سنجند.
آنها در بهترین حالت بعنوان الهام شده ها شناخته می شوند.
شاید افراد تاثیرگذار، اشخاص مسلط را “منفی باف” بدانند و مسلط ها تاثیرگذاران را “غیرواقع بینانه” یا حتی “سیاستمدار” ببینند.
هر دو می خواهند تصمیم بگیرند و رهبر هستند.
افراد تاثیرگذار دوست دارند تاثیرهای مناسب و بسزایی بگذارند و می خواهند رابطه برقرار کنند.
آنها می توانند بی برنامه عمل کرده و قبل از فکر کردن دست به کاری بزنند.
توجه به جزئیات برای آنها مهم نیست چون ترجیح می دهند بیشتر به اهداف بزرگ نگاه کنند.
افراد تاثیرگذار اجتماعی هستند و معمولاً خیلی راجع به مردم می دانند.
آنها می خواهند نتیجه بگیرند اما تمرکزشان بیشتر روی تشویق مردم است تا با همکاری هم به نتایج دست یابند.
-
ثبات
افراد باثبات، مثل کسانی که تاثیرگذارند وقتی به ایده های جدید نگاه می کنند، جنبه مثبت قضیه را می بینند.
برعکس افراد تاثیگذار، آنها از تغییر خوششان نمی آید حتی اگر مثبت باشد.
آنها خود را از محیط اطرافشان کم قدرت تر می بینند و احساس می کنند که اگر همه سختتر و با همکاری بیشتر و طبق برنامه کار کنند، همه چیز درست می شود.
آنها شنونده خوبی هستند و همه چیز را قبل از پاسخ دادن می سنجند.
مثل افراد تاثیرگذار روی مردم تمرکز دارند.
آنها به شدت وابسته و بازیکن های سرسختی هستند.
وقتی افراد مسلط و تاثیرگذار با مردمی باثبات مذاکره می کنند باید نسبت به پاسخ های سریع خود هوشیارانه عمل نمایند.
افراد باثبات دوست دارند قبل از جواب دادن فکر کنند. آنها خیلی مرتب، روی حساب و کتاب هستند
و روشی و تخصصی عمل می کنند.
آنها دقیقا برعکس افراد مسلط و تاثیرگذارند.
-
وظیفه شناس
این نوع افراد مثل باثبات ها متوجه خود هستند و از پیش فکر همه چیز را می کنند.
اما مثل افراد مسلط وظیفه شناسند و روی کنترل خود تمرکز دارند.
در حین مذاکره جملات ما باید حقیقی و مفهومی باشد.
آنها اعتقاد دارند که می توان با اخلاق به حد کمال رسید.
روش آنها غیرمستقیم و از پیش تعیین شده است، مثل بیزینس ها و افراد دیپلماتیک.
اگر ما نتوانیم دلایل محکمی که دارای پشتوانه حقیقی هستند برایشان ارائه دهیم،
آنها با کمال میل آن تغییر را نمی پذیرند.
این گونه افراد باور دارند که اگر مردم فرایندها و روندهای کاری را دنبال کنند، مشکلات بسیاری حل خواهد شد و تغییر دیگر لازم نخواهد بود.
حقایق و فرآیندها مهمترین هستند و مردم در اولویت دوم قرار دارند.
وقتی یک شخص تاثیرگذار با کسی که دارای سبک وظیفه شناسی است مذاکره می کند باید حقایق درستی داشته باشند که اطلاعات پشتوانه اش هستند.
جزئیات برای افراد تاثیرگذار مورد مناسبی نیست.
از آنجایی که افراد مسلط می خواهند تصمیم گیری کرده و کار را تمام کنند،
باید نسبت به اشخاص وظیفه شناس صبورتر باشند.
محدودیت افراد وظیفه شناس این است که در حین تعصب روی دستیابی به همه حقیقت ها می توانند دچار دو دلی هم بشوند.
صرف نظر از اینکه بعضی ممکن است زیاد از حد دارای این اخلاق ها باشند، بالاخره هرکس می تواند بعضی از آنها را داشته باشد.
این قضیه در نمودار کلاسیک بطور کامل روشن شده است.
این نمودار شدت هر خلق و خو در رابطه با افراد را می سنجد.
مقاله مذاکره را مشاهده کرده اید!!!
مذاکره کننده یک تصویر کلی از اینکه دیگران چگونه رفتار می کند را می بیند و می فهمد چگونه بطور موثر با افراد مختلف رابطه برقرار کند.
نمودار کلاسیک شامل یک ارزیابی از سبک ما می شود و اینکه چگونه می خواهند در شرایط زیر رفتار کند:
- احساسی
- اهداف
- قضاوت دیگران
- ارزش قائل شدن برای یک سازمان دیگر
- تمایلاتی که میتوانند استفاده شوند
- رفتارهای تحت فشار
- ترس ها
- چگونه تاثیر بیشتری بگذاریم
ممکن است ما یک یا چند یک از این صفت ها را کمتر استفاده کنیم چون آنها احساس ناراحتی خواهند کرد.
اما برای تاثیرگذاری بیشتر باید یاد بگیریم که چگونه در مواقع لزوم از آنها استفاده کنیم
و این یک موضوع مهم در پرورش مهارت های مذاکره ماست.
احتمالاً مقاله پوکر فیس بدردتان بخورد
وقتی مردم با سبک های رفتاری متفاوت با یکدیگر وارد رابطه می شوند، ممکن است منجر به یک نتیجه منفی شود.
آمار و ارقام نشان داده است افراد تاثیرگذاری که با صاحب سبکان وظیفه شناس مذاکره می کنند خیلی کمتر راجع به کیفیت کالاً حرف می زنند.
مورد پرسش قرار گرفته و ممکن است حمایت نشود.
افراد باثباتی که با یک شخص مسلط مذاکره می کنند می خواهند پاسخ ها را با سوال بسنجند.
افراد مسلط درحالیکه فکر می کنند دوباره شروع به صحبت کرده و سکوت را می شکنند
و طرف مقابل را برای پاسخ یا تصمیمی تحت فشار قرار می دهند.
یک فرد تاثیرگذار که با شخص مسلطی مذاکره می کند به تمام پرسش ها با یک داستان یا حکایت جواب می دهد و از روش های مستقیم و کوتاه استفاده نمی کند.
همه این ها که بنظر موارد کوچک و کم اهمیتی می آیند می توانند در دستان یک مذاکره کننده با مهارت بزرگ و مهم شوند.
برای افزایش مهارت مذاکره باید نه تنها در شناخت سبک دیگران مهارت کسب کنیم بلکه باید صفت ها و خلق و خوی خود را نیز به طور کامل بشناسیم و وقتی لازم بود انعطاف پذیر باشیم.
اگر بخواهیم بطور موثر با دیگران رابطه برقرار کنیم،
اول باید شنونده خوبی باشیم.
-
توصیه سوم : قوی ترین مهارت مذاکره، شنیدن است
ما می توانیم با مهارت شنیداری علایق طرف مقابل را بفهمیم.
بعضی صاحب سبکان در این زمینه بهتر از دیگران هستند اما حقیقت این است که ما معمولاً شنونده های خوبی نیستیم.
بیشتر گوش می کنیم تا جواب دهیم نه اینکه بفهمیم.
برای این که این مطلب روشن شود، تحقیقی را در نظر می گیریم که دکتر Albert Mehrabian از UCLA روی راه های برقراری ارتباط در زمان وجود نابرابری و ناسازگاری به انجام رساند.
کلمات: ۷%
تن صدا: ۳۸%
زبان بدنی: ۵۵%
حتی بهترین شنونده ها هم سوال می پرسند و سعی دارند که به کلمات گوش بسپارند.
اما وقتی نابربری وجود داشته باشد، کلمات فقط ۷% موجب برقراری رابطه می شوند.
۹۳% برقراری رابطه بدون استفاده از کلمه و صحبت است.
تعجبی ندارد که اکثراً بین آنچه گوش هایمان می شنود و حرکت لبهای گوینده گم می شویم.
برقراری رابطه بدون استفاده از کلمات در تصمیم گیری در این مورد که سبک گوینده چیست هم بسیار مهم می باشد.
همزمان با یادگیری مهارت های موثر مذاکره باید از مهارت سوال پرسیدن بعنوان اولین گام در فهم علایق حریف مقابل استفاده کنیم.
برای اینکه در طرح این سوالات موثر عمل کنیم، سه چیز باید در نظر گرفته شود:
- باید بدانیم سوال ما به کجا ختم می شود. اکثر مردم برای اینکه خود را دلسرد و ضعیف نشان دهند سوال های تصادفی می پرسند و این کار باعث می شود دیگران به ما اعتماد نکنند.
- باید از حریف بپرسیم که ایرادی ندارد اگر از آنها سوال بپرسیم.
- سپس باید به آنها بگوییم که به دنبال چه نوع اطلاعاتی هستیم.
اگر هنوز مقاله آموزش مذاکره را مشاهده نکردید همین حالا کلیک کنید
از سه سطح شنیداری برای دستیابی به اطلاعات استفاده کنیم:
- منتخب: ما چیزهایی را می شنویم که باور داریم مرتبط با موضوع هستند.
- قابل پاسخ: این کار باعث می شود حریف بداند که ما مسلما به آنها توجه می کنیم. این کار شامل استفاده از لغات و حرکات فیزیکی می شود، سر تکان دادن، سوال پرسیدن یا مثلا “بیشتر راجع به این موضوع بگویید”
- بازنواخت: دوباره به آنچه شنیدیم فکر کنیم و برای تاکید روی آن سوال بپرسیم. همچنین می توان با پرسش های تاکیدی این کار را انجام داد. برای مثال: “من همه چیز رو متوجه شدم یا چیزی را جا انداختم؟”
همینطور که در مذاکره روی مشکلات کار می کنیم، بازنواخت می تواند بعنوان یک “نیمه بسته”، پیدایش مشکل در آینده را سختتر کند.
“من آن را فراموش کردم. وقتی پیش تر حرف می زدیم، روی این موضوع موافقت کردیم.
من چه چیزی را جا انداختم؟
نیازی هست راجع به این موضوع بیشتر صحبت کنیم تا من بهتر بتوانم اهمیت آن برای شما را بفهمم؟”
مهارت طرح پرسش بطور موثر و مهارت شنیداری می توانند راه حل هایی برای مشکل مذاکره فراهم آورند.
وقتی حریف را وادار به صحبت کرده و پاسخ آنها را بشنویم، یک پیام مثبت ارسال نمودیم.
این کار بزرگ موجب افزایش اعتماد می شود و از فشارهای موجود روی افراد می کاهد.
مردم با ما به تجارت مشغول می شوند چون ما را تحت عنوان های زیر می بینند:
- قابل اعتماد
- یک حل کننده مشکلات لایق
- و شخصی که برای رابطه ارزش قایل می شود
جست و جوی موثر برای اطلاعات توسط مهارت سوال پرسیدن و مهارت شنیداری باعث می شود این دیدگاه ها بوجود آیند.
-
توصیه چهارم: برای مذاکره یک نقشه اولیه طراحی کنیم
وقتی من از فروشنده ها یا خریدارها راجع به جلسات آموزشی معامله می پرسم،
می فهمم که افراد کمی قبل از مذاکره نقشه عمیقی می کشند.
من به این تصمیم گیری اشاره نمی کنم که این مذاکره چقدر طول خواهد کشید یا طی چه مدت پروژه تکمیل می شود یا به ترتیب چه گام هایی را می خواهند طی کنند.
من راجع به جزییات نقشه می پرسم که شامل تلاش برای این تصمیم می شود که آن حریف چه می خواهد و چرا.
نقشه ما باید شامل موارد زیر باشد:
- باید سعی کنیم سبک مذاکره حریف مقابل را ( با استفاده از سبک DiSC ) بفهمیم. این کار به ما کمک می کند فکر کنیم تا چه حد خوب می توانیم رابطه برقرار کنیم و سپس اگر حق با ما بود وارد فرآیند تایید شویم. اگر به هیچ عنوان حریف مقابل را نشناسیم، باید حدس هایی زده و همانطور که پیش می رویم خود را با او تطبیق دهیم.
- علایق ما چیست؟ این آن چیزی نیست که می خواهیم بلکه دلیل آن، هدف ماست. باید اطمینان حاصل کنیم که همه ی علایق خود را موشکافانه بررسی کردیم چون ممکن است بیش از یکی باشند.
- علایق حریف ما چیست؟ یکی از مهمترین قسمت های مذاکره تصمیم گیری راجع به علایق حریف است. این قضیه به تعریف Fisher و Ury از مذاکرات بر می گردد، جاییکه بعضی علایق به اشتراک گذاشته شده و بعضی مخالف هم هستند. ما بر سر علایقی مذاکره می کنیم که با یکدیگر مطابقت ندارند
اگر مقاله زبان بدن را مشاهده نکرده اید همین حالا اقدام نمائید
- چه چیزی دارم که به یک معامله خوب می انجامد؟ چه چیزی دارم که ارزش کمتری برای من و ارزش بیشتری برای حریف دارد؟ در فاز بده و بگیر مذاکره در نظر گرفتن این گزینه ها در زمان جلوتر می تواند از استرس آن بکاهد. کسانی که مهارت مذاکره کمتری دارند این مورد را در نظر نمی گیرند و می خواهند وارد یک توافق سِمتی شوند.
- سه گزینه ای که با آنها می توانم مذاکره را از حالت توافقی خارج کرده و به حل مشکل پیوند بزنم چیستند؟ این ها می توانند با موارد زیر شروع شوند: “اگر فلان مورد را امتحان می کردیم چه می شد؟” یا “اگر این کار را می کردیم چه می شد؟”
- حداقل چیزی که قابل قبول در نظر گرفته می شود چیست؟ این مورد را باید خودمان بیابیم.
بهترین گزینه ی نهایی ما برای توافق در مذاکره چیست؟ (BATNA)
این مورد جزو مهمترین مهارت های پرورش توانایی های مذاکره است که در تمام سمینارهای آموزش مذاکره به آن پرداخته می شود.
ما نمی خواهیم نتیجه ای را بپذیریم که بدتر از آن چیزی باشد که ممکن بود انجام دهیم.
اگر به توافق نرسیم، BATNAی ما آن چیزی است که می تواند یا ممکن است نتیجه دهد.
آنچه می توانیم در گام ششم قبول کنیم بهتر از BATNAی ماست وگرنه چرا کلا مذاکره کنیم؟
باید از خود بپرسیم که BATNAی طرف مقابل چیست؟ چرا دارند با ما مذاکره می کنند؟
چه چیزی باعث می شود با دیگران یا با خود مذاکره و معامله نکنند؟
نقشه ی اضافه
در اواخر سال ۲۰۰۴، Negotiator Magazine تصمیم به رای گیری گرفت.
یکی از سوال هایی که پرسیده می شد باید مرتبط با نقشه و طرح می بود و مشخص شد که ۴۰% از زمان مذاکره داخلی بوده است.
گاهی سختترین قسمت نقشه و مذاکره می تواند به عهده تیم ما باشد.
اگر پیشرفته فکر کرده باشیم، می توانیم جاییکه در مذاکره برای طرح خود قرار می گیریم را مقایسه کنیم.
ممکن است روی یک نتیجه غیرقابل قبول کمتر موافقت نشان دهیم.
اگر در بین طرح خود گم شدیم می توانیم کمیته پارلمانی تشکیل داده، کمی استراحت کنیم یا دوباره به مکانی که هستیم بیندیشیم.
-
توصیه ی پنجم : ۱۰ عامل مهم برای مهارت های موفقت آمیز مذاکره
به این لیست دقت کنید:
- باید بدانیم چه می خواهیم: هر چه در مورد علایق و اهداف خود واضح تر عمل کنیم و آنها را بهتر بشناسیم شانس بیشتری برای موفقیت در مذاکره داریم.
- حریف خود را بشناسیم: باید تا جایی که می توانیم راجع به کسانی که می خواهیم با آنها مذاکره کنیم اطلاعات بدست آوریم. سبک ( DiSC ) و مهارت های مذاکره، سابقه، امیدواری ها، ترس ها، مشوق و علایق آنها را بشناسیم. چیزهای کوچک معنای زیادی ندارند بلکه می توانند به معنی همه چیز باشند.
- زمان و روش های مذاکره را مد نظر قرار دهیم: باید بازی را با مذاکره ماهرانه ای براساس علایق به سمت حل مشکل بصورت برد – برد پیش ببریم نه بر اساس سِمت ها.
- گام به گام آمادگی داشته باشیم: مذاکره کنندگانی که آمادگی دارند در مقابل کسانی که اینگونه نیستند از حد خود تجاوز می کنند.
- برای اینکه حریف موافق پبشنهاد ما باشد، باید سود و مزایای آن را هم طرح کنیم: اگر فایده کار را ارائه دهیم، بیشتر خواهان بستن معامله می شویم… آزمایش “چی به آنها می رسد؟”
- مذاکره را براساس یک یا دو نکته کلیدی مهم پایه گذاری کنیم: باید تا حد ممکن از پایه، مذاکره خود را قالب بندی کرده و گاهی از قالبش بیرون بیاوریم تا همه چیز طبق نقشه پیش رود و بطور موثر به یک توافق برسیم.
- BATNAی خود را بدانیم: اگر نتوانیم به توافق برسیم، قدرت شخصی ما در رها کردن مذاکره مشخص می شود. مذاکره کنندگان تاثیرگذار نه تنها می دانند چه زمانی باید مذاکره را ترک کنند بلکه می دانند چگونه آن را بدون آسیب دیدن رها نمایند.
اگر هنوز در دوره غیر حضوری مذاکره مجازی شرکت نکرده اید همین حالا اقدام کنید
- برای دستیابی به توافق دوطرفه باید تمام گزینه های خود را آماده کنیم: باید خلاق باشیم. راه های منحصر بفردی برای هر دو طرف پیدا کنیم که در آنها علایق هر دوی ما وجود داشته باشند. “اگر ما این را امتحان می کردیم چه می شد؟”
- قدرتمندترین مهارت مذکره، شنیدن است: این کار به ما کمک می کند که علایق ما کجا با علایق حریف مشترک می شوند . چه زمانی مخالف و چه وقت به نتیجه مطلوب می رسیم.
- از قدرت یادداشت کردن استفاده کنیم: همیشه توافق های مذاکره را بصورت نوشتاری نگه داریم.
تغییر طرز تفکر خود راجع به مذاکره ( نقطه اتصال حل مشکل در مقابل توافق ها که یک حریف ممکن است ببرد و دیگری ببازد ) اولین گام برای کنترل روی مهارت های مذاکره مان است و باعث می شود به نتایج بهتری برسیم.
باید بدانیم چرا مردم اینطور رفتار می کند
و می توانند با چنین رنج وسیعی از رفتارها و سبک ها رابطه برقرار کنند
و این کار باعث می شود مذاکره کننده بتواند پیاپی به نتیجه مطلوب برسد.
پیروی از یک فرآیند یا استراتژی خوب است اما درک سبک کسانی که با آنها مذاکره می کنیم و روش ما را برای برقراری رابطه بطور موثری تغییر می دهند،
می تواند کلیدی برای موفقیت های آینده باشد.
و بلاخره پرورش یک طرح و نقشه پیشرفته برای مذاکره، اعتماد به نفس مذاکره کننده را بیشتر کرده و او به سمت نتایج بهتر و پی در پی هدایت می کند.
در این مقاله به پنج توصیه ی آموزشی موثر برای بهبود مهارت های مذاکره پرداختیم.
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
بسیارعالی
خیلی عالی