چگونه یک تیم قدرتمند داشته باشیم
چگونه یک تیم قدرتمند داشته باشیم
در این مقاله می خواهیم بررسی کنیم چگونه یک تیم قدرتمند داشته باشیم
برای راحتی درک این موضوع می خواهیم به بررسی یک فیلم سینمایی بپردازیم با نام The Avengers
این فیلم که ساخته سال ۲۰۱۲ میلادی می باشد در کشورمان با نام هالک معروف می باشد.
حال مقاله ای با عنوان Lessons From the Avengers: How to Assemble a Super-Powered Sales Team که با اشاره ابه این فیلم به ما می آموزد که چگونه یک تیم قوی داشته باشیم را بررسی می کنیم.
اگر چیزی از موفقیت حاکم بر سری فیلم های Avengers آموخته باشیم، این است که خود را با گروه درستی از افراد هماهنگ کنیم، هر چیزی ممکن است.
نباید فقط یک مشت آدم باهوش را در یک اتاق حبس کرده و از آنها بخواهیم کار خارق العاده ای انجام دهند.
به مردم صحیح با مهارت های درست و آموزش های صحیح نیاز داریم بعلاوه سرعت پرآکنده کردن رازی که همراه آن هست باعث می شود گروهی از بیگانه ها تشکیل یک گروه بدهند.
اگر این فیلم را مشاهده نکردید پیشنهاد می کنیم برای دانلود فیلم کلیک نمائید
همانطور که می آموزیم چگونه یک گروه فروش تشکیل دهیم، با بعضی از چالش های آن هم رو به رو خواهیم شد.
مقاله زبان بدن را از دست ندهید
مطمئنا در تلاش سرکوب نیروهای بیگانه ای که می خواهند نیویورک را خراب کنند نیستیم یا نمی خواهیم با کاریسمای David Spader جلوی ربات هایی که جنون انجام کارهای بزرگی را دارند بگیریم، اما هنوز هم خواستار گروهی از مردم هستیم که بدانند چگونه با یکدیگر کار کنند و به نتیجه برسند.
باید به دنبال جمع آوری اعضایی برای گروه باشیم که ترکیب مناسبی از آموزش های موثر و هوش ذاتی داشته باشند و وقتی مشتری ها انتخاب می کنند که با شرکت ما تجارتی انجام دهند، بتوانند آنها را به یک تصمیم گیری درست متقاعد کنند.
پس بیایید صفحه ای از دفترچه یادداشت Nick Fury را ورق بزنیم و چند درس از Avengers بگیریم که می توانند در ارتباط با کار گروهی به ما کمک کنند.
-
منظم باشیم و احتیاجات خود را اولویت بندی کنیم
قبل از اینکه حتی شروع به استخدام نیروی جدید کنیم باید تصمیم بگیریم که گروه فروش ما چه چیزی کم دارد
و برای پر کردن این جاهای خالی چه باید کرد.
برای اینکه افراد مناسبی را بعنوان اعضای گروه انتخاب کنیم باید بدانیم دنبال چه کسی هستیم،
شخصی که تقاضای مشتری را سریع می فهمد و با او ارتباط برقرار می کند یا کسی که تاریخچه کالا را می داند
و می تواند مشخصات آن را از حفظ بگوید یا خدای وایکینگی با شنل مواج که قدرت کنترل رعد و برق را دارد.
-
شخصیت
ما می خواهیم گروهمان در شرایط مختلف به خوبی کار خود را انجام دهند.
اگر یکی از اعضای گروه بخواهد چراغ راه کل گروه را خاموش کرده و فروش را به تعویق بیندازد یا …،
کار گروهی به نتیجه خوبی نخواهد رسید.
لازم است که یک گروه عملکرد گروهی داشته باشد
و آنها باید هدف خود را اولویت قرار دهند.
همزمان،
هیچ موقعیتی نباید خارج از فروش قرار بگیرد.
ما به اعضایی برای گروه خود احتیاج داریم که بیرون بروند و به دنبال سرنخ ها بگردند.
آنها باید بخواهند بیرون رفته و کالای ما را بفروشند.
ما می توانیم در هنگام مصاحبه تصمیم بگیریم که آیا آن شخص شخصیت مناسب برای کارهای مورد نظر ما را دارد یا خیر.
اما یک دیسک تخمین شخصیتی هم می تواند در انتخاب اعضای گروه و شناخت شخصیت آنها به ما کمک کند.
-
تجربه
تجربه یکی از موثرترین معلم هایی هست که می توانیم پیدا کنیم و از آن درس بگیریم اما همیشه اولین مورد لازم در فروش نیست.
در حقیقت بطور کلی داشتن یک گستره وسیعی از تجربه در گروه ایده خوبی است.
اعضایی که مدت زمان طولانی روی یک موضوع کار کرده اند معمولاً یاد گرفته اند که کدام تکنیک کاربردی تر بوده و کدام یک اینگونه نیست.
در این میان اعضایی که تجربه کافی ندارند و نتوانستند برای شناخت عادت های بد زمان بگذارند، دارای دیدگاه های جدید و تازه ای هستند.
-
مهارت ها
کارکنان مختلف مهارت های مختلفی دارند چه با آن متولد شده و چه آموخته باشند
و ما هم می خواهیم تیم خود را با انواع گوناگونی از مهارت ها پر کنیم تا کارمندانمان بتوانند هر نوع شرایطی را کنترل کنند.
باید بشناسیم که کدام مهارت با شخصیت آن فرد عجین شده و کدام یک باید به او آموزش داده شود.
فروش و آموزش های موثر می توانند بیش از آنچه فکر می کنیم، استعداد یک فرد را شکوفا کنند
اما آن شخص باید خواهان یادگیری هم باشد.
-
ایجاد یک فرآیند استخدامی موثر
وقتی فهمیدیم که چه نوع افرادی را برای پر کردن جایگاه ها در گروه خود لازم داریم،
باید نقشه بکشیم که چگونه آنها را جذب و استخدام کنیم.
در قسمتی که موضوع آقای Stark و کاپیتان Rogers، SHIELD یک فرد باتجربه با موهای خاکستری را فرستاد که یکی از چشم هایش را بسته بود و یک زخم شدید داشت.
او با آنها راجع به “Avengers Initiative” صحبت کرد.
در این بین مشکل عصبانیت آقای Banner باید کمی ملایم تر می شد،
تا بتواند حداقل یک ملاقات با زن مرده ای که می توانست حتی خطرناکترین جنایتکاران را دست بندازد و از آنها سوءاستفاده کند را انجام دهد
و اگر لازم بود در شرایط سخت خود را کنترل کند.
خوشبختانه گروهی که ما تشکیل می دهیم شامل هیولای عظیم و سبز وحشتناکی نمی شود
اما باز هم باید نقشه حمله مناسبی داشته باشیم که به موقع روی مردم اعمال کنیم.
-
جست و جوی کاندیدها
بدون شبکه های وسیع اینترنتی از ماهواره هایی که به دور زمین می گردند،
لازم است که تکنیک های جست و جوی زمینی بیشتری انجام دهیم.
راه های متعدد زیادی برای شکار کاندیدهای جدید وجود دارد.
پخش تبلیغات و جستوجو در سایت های شغل یابی راه سریعی است که می توان با آنها به دنبال کارمندی برای استخدام بگردیم
و گستره وسیعی هم دارد درحالیکه مراجعه ها و جذب رویدادها می تواند به ما کمک کند که کاندیدهای فعال و پرکاری را جذب کنیم.
-
تبلیغات
تبلیغات در روزنامه و سایت های شغل یابی یکی از سریع ترین راه ها برای یافتن کاندیدها و کارمندهای مناسب هست
ما کمترین میزان پوشش دهی را دارد.
اگر ما وقت و منابع کافی را برای تحقیق در مورد کاندیدهایی که شایستگی کمتری دارند داشته باشیم،
راحتتر می توانیم بهترین کارمند یا عضو تیمی خود را انتخاب کنیم.
تبلیغ در Linkedln ارجحیت دارد،
بدین صورت که می توانیم به پروفایل آنلاین آنها سر بزنیم و شایستگی آنها را که ممکن است گاهی در درخواست شغل های اولیه از قلم بیفتند، مورد بررسی قرار دهیم.
-
مراجعه ها
این مراجعه ها می توانند از کارمندان کنونی، افرادی که با آنها به تجارت می پردازیم، اعضای خانواده یا دوستان نشات گرفته باشد.
مراجعه ها تا زمانی که پیشنهادات از طرف شخصی داده شود که به ایده ها و دیدگاه هایش اعتماد داریم،
اساساً راهی برای تمایز کاندیدهای مورد نظرمان حتی قبل از مصاحبه با آنها می باشد.
اگر می خواهیم نیروی کاری کنونی خود را تشویق کنیم تا مراجعه های خود را تسلیم کنند،
باید اطمینان حاصل کنیم که تخمین هایی زده ایم بنابراین آنها بیشتر برای انجام آن مشتاق می شوند.
-
جذب رویدادها
عداالت های شغلی و دیگر جذب رویداد ها کاندیدهای فراوانی برای یک سرمایه نسبتا سطح پایین فراهم می آورند.
مردمی که به سمت جذب رویدادها کشش دارند تشنه کار هستند
اما دیگر شرکت هایی که به دنبال ساخت تیم فروش خود می باشند فعالانه برای همان کاندیدها رقابت می کنند.
باید نشان دهیم که شرکت ما جدای از دیگر شرکت ها چه چیزهایی می خواهد و چرا بهترین کاندیدها باید برای عضویت در تیم ما اشتیاق داشته باشند.
-
مصاحبه
تقریباً هرکس که از قبل به دنبال شغلی می گشته است می تواند به ما بگوید شانس یک فرد همان اولین تاثیری است که می گذارد
اما نباید فراموش کنیم که دومین شانس بطور متقابل برای ما هم هست.
اگر می خواهیم بهترین افراد برای ما کار کنند باید دلیلش را به آنها نشان دهیم.
باید انواع سوالاتی که ممکن است بپرسند را پیش بینی کرده و پاسخ آنها را آماده کنیم.
باید به یاد داشته باشیم که درخواست شغل اساساً تلاش در فروش چیزی در حین مصاحبه می باشد.
باید به آنچه انجام می دهند توجه کنیم و از آنچه راجع به خود می گویند، زبان بدنی و آرایستگی شان یادداشت بردایم.
باید ببینیم چقدر در حین مصاحبه با ما راحت هستند.
اگر بنظر رسید که خیلی خشن شده اند یا ما را تحت فشار قرار می دهند پس با مشتری های ما هم همانطور رفتار می کنند.
اگر طبیعی و باذکاوت عمل کردند پس با مشتری ها هم رفتار ساده تر و بهتری خواهند داشت.
-
حتی پس از استخدام هم باید به قدرت بخشیدن به گروه خود ادامه دهیم
گاهی اوقات،
حتی پس از انجام فرآیند جست و جو و استخدام کاندیدها ممکن است بفهمیم که شخصی برای فرهنگ تیم ما مناسب نیست.
اگر متوجه شدیم که یکی از اعضای گروه با کار کردن برای ما مشکلی دارد باید پیش قدم شده و کمی تغییرات ایجاد کنیم.
تمرین ها و آموزش های اضافه شاید کمک کند.
اگر پیشرفتی صورت نگرفت باید به آن عضو اجازه دهیم رفته و با شخص دیگری تعویض شود.
-
تاکید روی آموزش های مداوم
درحالیکه تجهیزات آموزش یک هنر در ایالت های بالایی نیویورک – با بهترین تجهیزات و هزینه می توان آن را خرید- در حد هزینه ما نباشد،
باید باز هم اطمینان حاصل کنیم که طبع و غریضه ی اعضای گروهمان قوی شده و برای هر شرایطی آماده هستند.
تیم ما می تواند با شرکت مداوم در تمرین های مذاکره و فروش آموزش ببینند
و مهارت هایی که برای صحبت با مشتری در یک فروش خیلی سخت لازم دارند را تقویت کنند.
آموزش صحیح فروش چیزی نیست که یکبار انجام دهیم و بگوییم دیگر یاد گرفته ایم
و مسلماً آنطور هم نیست که بتوان فقط در مواقعی که به مشکل برخوردیم از آن استفاده کنیم.
مذاکره صحیح بیشتر یک فرآیند است تا یک حادثه و اتفاق، آموزش مذکرات هم با آن فرق چندانی ندارد.
وقتی اشکالی در کار پیش آمد، مسلماً زمان آموزش گذشته است.
آموزش فرصتی برای اعضای گروه می باشد تا مهارت های جدیدی یاد بگیرند و مهارت های قبلی خود را تقویت کنند.
پس از یک آموزش ماهرانه عظیم باید بطور مداوم به این آموزش ها بپردازیم،
آموزش های کوچکتر در میان اعضای گروه آنچه یاد گرفته اند را تکرار می کند و باعث می شود در ذهنشان بماند.
باید گروه خود را تشویق کنیم تا از یکدیگر بیاموزند و یاد بگیرند و همانطور که گروه رشد می کند،
نظم رویداد های آموزشی را باید ثابت نگه داریم،
مثل آن مواردی که مذاکرات Shapiro پیشنهاد می دهد، مهارت های گروه را خودمان بسازیم
و مهارت های دیگری که آموخته اند را تقویت کنیم.
-
در مدیریت خساست به خرج ندهیم
Nick Fury همیشه در صدر جدول نبوده است
اما این بدان معنا نیست که نمی دانست چگونه خود را در یک اتومبیل سواری وحشتناک که در آن توسط مامورهای مسلح HYDRA تعقیب می شده کنترل کند.
مدیر گروه ما باید با ظرفیت های اعضای خود آشنا باشد و بداند در هر شرایطی هر یک را سر چه پستی بگذارد.
مدیر باید شغل و کار را بهتر از هر کس دیگری بفهمد و هر وقت لازم شد خود را در کار گروهی دخالت دهد.
حتی وقتی یگ گروه شامل فروشنده های خارق العاده شود، یک مدیر فروش متوسط در نهایت نصیب گروه متوسط خواهد شد.
یک مدیر خوب می داند فقط زمانی باید پا پیش گذاشته و به تشویق اعضای تیم خود بپردازد که بتواند آنها را رهبری کرده و مهارت های جدیدی به آنها بیاموزد
و وقتی که زمان بازگشت از مرگ حتمی فرا رسید،
قبل از اینکه فروشنده ها مایوس شوند و پست خود را ترک کنند
و با یک ارتش به جنگ ربات های جزیره پرنده بروند،
برای آنها یک سخنرانی الهام بخش کند.
-
تشویق به همکاری
اعضای گروه باید توانایی کار کردن با هم را داشته باشند.
مدیرها تحت رونماهای مختلف، گروه خود را تغییر می دهد.
یعنی مواقعی که فروشنده ها بطور مداوم بر سر غرایض کشنده خود رقابت می کنند اما این کار استعدادهای زیادی را هدر می دهد
و در نهایت گروه را متلاشی می کند.
بعضی رقابت های سالم در فروش خوب است اما اعضای تیم همیشه باید نیازهای گروه را ارجح تر از خواسته های خود قرار دهند.
در غیر این صورت،
از مخالفت کوچکی بر سر فروش شروع شده
و در نهایت دو تا از بهترین اعضای تیم مخالفت شدیدی با هم می کنند
و حرف های زشت و رفتار زشتی با یکدیگر خواهند داشت،
درحالیکه افراد جدید در گروه ها و ساختمان های کوچک رشد کرده
و به نابود کردن گروه های بزرگتر مشغولئمی شوند.
بسیار خب…
مقاله مذاکره را مشاهده کنید
مسماً کار به آنجاها کشیده نمی شود اما اگر برای اعضای گروه خود بطور ناهمسان دلسوزی کنیم،
احساس بدی را منتقل کرده و نتایج بدتری خواهد داشت.
باید روی این حقیقت تاکید کنیم که گروه فروش ما همین گونه است، یک تیم.
وقتی احساس بدی بین اعضای تیم وجود داشته باشد،
مشتری ها متوجه می شوند و وقتی اعضا یک دیگر را تحقیر و تمسخر می کنند حس ناخوشایندی منعکس می شود.
آنها همه در یک طرف هستند و با همکاری هم می توانند به نتایج خارق العاده ای دست یابند.
وقتی یاد گرفتیم چگونه گروه فروش خود را تشکیل دهیم و افراد مناسبی برای آن انتخاب کردیم هر چیزی ممکن می شود.
چه بخواهیم دنیا را نجات دهیم، چه تجارت خود را،
می خواهیم بهترین گروهی را بسازیم که می توانند متحد با ما بجنگند.
بنابراین باید افراد مناسبی را برای این کار پیدا کنیم.
باید مدیریت قوی خود را به آنها نشان دهیم و آنها را به سمت راه درست ببریم.
باید اطمینان حاصل کنیم که انها با بهترین منابع و بهترین آموزش ها که می توانیم برایشان فراهم کنیم مجهز شده اند.
باید آنها را روی کارشان متمرکز کنیم تا تشویق شوند که بر سر یک هدف مشترک با هم همکاری کنند.
شاید بعد از آن، بعد از یک روز موفقیت آمیز، همگی با هم در پناهگاه خود بتوانیم مثل یک تیم واقعی فست فود بخوریم.
در این مقاله بررسی کردیم چگونه یک تیم قدرتمند داشته باشیم
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
پرفکت استاد عزیز
عالیه عالی
دم شما گرم