تقویت مهارت های مذاکره / نکاتی برای رسیدن به مهارت های مذاکره
تقویت مهارت های مذاکره ؛ چقدر در مورد مذاکره اطلاعات دارید؟
می دانید ما در تمام لحظات زندگی در حال مذاکره با خانواده، دوستان، آشنایان و یا حتی با خودمان هستیم؟
وقتی به موضوعی فکر می کنیم و یا زمانی که در حال تصمیم گیری برای انجام کاری هستیم در واقع در حال مذاکره با خودمانیم.
اما آیا همیشه پیروزی و رسیدن به آنچه که ما می خواهیم، همان نتیجه ای است که دنبالش هستیم؟
یا بهترین راه این است که به یک توافق دو طرفه برسیم؟
اصلا از نقش مذاکره در کسب و کارتان چقدر آگاهی دارید؟
آیا شما در حرفه ی خود به مذاکره کننده ی قهار نیاز دارید؟
برای دانلود کامل متن پی دی اف مقاله روی لینک زیر کلیک کنید
تقویت مهارت های مذاکره / نکاتی برای رسیدن به مهارت های مذاکره
چندسالی است که انسان ها به اهمیت نفوذ کلام پی برده اند و از همه مهم تر اینکه در اکثر مشاغل افراد بر اساس توانایی سخنرانی در جمع، رتبه بندی می شوند.
همچنین قدرت کلام در زندگی نیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که مطمئنا بسیاری از ما با این مشکل مواجه بودیم که نتوانستیم حق مطلب را ادا کنیم.
در این مقاله تلاش کردیم به موضوع افزایش مهارت های مذاکره بپردازیم و راهکارهایی در این راستا ارئه کنیم.
تقویت مهارت های مذاکره چگونه محقق می شود؟
در جامعه امروز، اکثر مشاغل به سمتی می روند که نیاز به افرادی با هوش کلامی بالا و فن بیان قوی دارند.
کسانی که بتوانند مذاکره کنند و منفعت یک شرکت را تضمین کنند.
شما باید سبک مذاکرهی خود را یاد بگیرید و بدانید چطور میتوانید روی کسانی که دارای سبکهای مختلف هستند تأثیر بگذارید.
در تحقیقات، ما از هنرجویان دورههای مذاکره پرسیدیم: “چه چیزی باعث میشود احساس خوبی درباره مذاکره نداشته باشید؟”
پاسخ آنها اکثراً شبیه هم بود:
- میترسم معامله خوبی نصیبم نشود.
- از کار کردن با یک سری آدمای خاص خوشم نمی آید.
- اصولاً نمیدانم در یک مذاکره خاص به چه چیزی باید برسم و چطور برسم.
- ممکن است در حین مذاکره بازنده شوم و در جزییات کم بیاورم. همیشه وسط کار فراموش میکنم که در کل چه میخواستم.
اما توصیه ما برای اینکه یاد بگیرید چطور مهارت های مذاکرهی خود را تقویت کنید این است؛
مهارت های مذاکره صرفاً به معنی توافق نیستند
اصولا اکثر مردم در رابطه با آنچه میخواهند مصمم هستند.
تمرکز آن ها روی جایگاهشان است و تا جایی که امکان دارد خواسته و جایگاهشان را با ارزش میدانند.
معمولا هدف اکثر مردم این نیست که به یک معاملهی رضایتمند برسند که برای هر دو نفر منفعت دارد،
بلکه آنها فقط میخواهند برنده شوند و دیگر هیچ چیزی اهمیت ندارد.
از طرفی از خود نمیپرسند چرا طرف مقابل در حال مذاکره با ما است و منفعت طرف دیگر را در نظر نمی گیرند.
مذاکرهی ماهرانه یعنی “گفت و گو در زمانی که بعضی موضوعات مشترک است و بعضی دیگر مخالف”
هدف مذاکره این است که ببینید آیا میتوانید به خواسته خود و در عین حال به یک توافق دوطرفه برسید یا نه؟
وقتی مذاکره کنندگان مذاکره را از خواستههایی که دارند آغاز کنند بهتر میتوانند روی راه حلهای مختلف کار کنند.
اکثر کسانی که آگاهی کافی در خصوص اهداف خود ندارند به راحتی نمیتوانند به طرف مقابل بفهمانند که چرا چنین خواسته ای دارند.
البته گاهی ادعا میکنند که اگر دلیل هدفشان را بگویند مثل این است که همه چیز را روی دایره ریخته اند.
مذاکره نباید اینگونه باشد که چه کسی به سهم بیشتری میرسد.
یک روش ماهرانه در مذاکره، یعنی دو تیم با هم همکاری میکنند تا اختلافاتشان حل شود.
یادتان باشد که اختلاف با رضایت ظاهری طرفین برطرف نمیشود مگر اینکه هر دو طرف آن اختلاف را کاملاً درک کرده باشند.
وقتی مذاکره کنندگان میدانند چرا و چگونه میخواهند به هدفی برسند، فرآیند حل مشکل آغاز میشود و در واقع مهارت های مذاکره اینجا به کمک افراد می آید.
مهارتهای ارتباطی شماست که باعث ایجاد تفاوت می شود
- ابتدا باید بدانید که رفتار شما چطور روی دیگران تأثیر میگذارد.
سپس بدانید هرکس روشهای خودش را برای برقراری رابطه دارد.
درک کنید که روش آن ها ممکن است مثل روش شما نباشد.
مذاکره کنندگان ماهر میتوانند سبک گفت و گوی خود را به نسبت نیاز شنونده تغییر دهند.
اما ما می توانیم بر اساس روش DISC تا حدودی شخصیت طرف مقابل را تحلیل کنیم و روش مناسب برای گفت و گو با او را انتخاب کنیم.
ویژگی های DISC
- حرف D مخفف افراد مسلط است (Dominant)
- حرف I مخفف باانگیزه است (Inspiring)
- حرف S مخفف باثُبات است (Steadiness)
- حرف C مخفف درست کار است (Conscientious)
افراد با استفاده از این ویژگیها میتوانند سبک مذاکره خود را شناسایی کنند.
سپس می توانند بفهمند که دیگران چطور آن ها را میبینند و برای بهبود اجرایشان تلاش کنند.
با این چهار ویژگی رفتاری درک میکنید که چرا با یک سری افراد راحتتر هستید ولی با یک سری دیگر خیلی احساس راحتی نمی کنید.
اصولاً با کسانی که سبک مذاکره شبیه به شما دارند راحتتر میتوانید صحبت کنید.
بیایید قبل از هرچیزی این چهار ویژگی رفتاری را به خوبی درک کنیم و بدانیم افراد با چنین ویژگیهایی چطور ارتباط برقرار میکنند:
تسلط (D): کسانی که مسلط هستند
- آنها قدرت تصمیم گیری خوبی دارند.
- میخواهند شرایط را تحت کنترل بگیرند و سعی می کنند با حل مشکلات و ایجاد چالشها به این هدف برسند.
- با فصاحت بیان و خیلی مستقیم حرف خود را بیان می کنند.
- اعتماد به نفس دارند و گاهی حتی مغرور بنظر میرسند.
برای افراد مسلط سؤال و جواب کردن خیلی روش جالبی نیست.
آنها میخواهند به سمت هدف پیش بروند بدون اینکه راه حلها یا نتیجههای مختلف را بررسی کنند.
به همین دلیل از نظر دیگران چنین آدمهایی عجول و بی صبر هستند چراکه انگار فقط به خودشان اهمیت میدهند.
افراد مسلط دوست دارند حرف آخر را خودشان بزنند.
آنها به خوبی طرف مقابل را قانع میکنند که فلان روش نتیجه نمیدهد درنتیجه ممکن است منفی نگر هم شناخته شوند.
افراد مسلط بیشتر به نتیجه اهمیت میدهند، نه اینکه مردم چه احساسی خواهند داشت.
تاثیرگذاری (I): افرادی که به خوبی روی دیگران تأثیر میگذارند
- آنها درست مثل افراد مسلط، در گفت و گو ماهر هستند. با این تفاوت که کمتر از رک گویی استفاده میکنند.
- افراد تاثیرگذار میخواهند شما را متقاعد کرده و به شما انگیزه بدهند.
- آنها نمیخواهند شما را مجبور به انجام کاری کنند.
- برعکسِ افراد مسلط، روی کار تمرکز نمیکنند بلکه میخواهند با همکاری به هدف برسند.
- آنها احتمالات برنامه و نقشهی خود را تحلیل میکنند و نمیخواهند به بن بست بخورند.
- در بهترین حالتشان میتوان آن ها را رؤیاپرداز و آرمان گرای افراطی دانست.
افراد تاثیرگذار، آدمهای مسلط را منفی نگر میدانند
و برعکس، افراد مسلط، تاثیرگذاران را غیرواقعگرا یا حتی باسیاست میبینند.
هر دو طرف میخواهند تصمیم گیری کنند و رهبر باشند.
تاثیرگذاران میخواهند تأثیر بگذارند و رابطه تشکیل دهند.
ممکن است گاهی بی فکر و بی نظم دست به انجام کاری بزنند.
در نظر آنها لزومی ندارد به جزییات توجه کنند و جزییات، چیز مهمی به حساب نمیآیند.
آنها بیشتر به هدف اصلی نگاه میکنند.
افراد تاثیرگذار اجتماعی هستند و آدمهای زیادی را میشناسند.
آنها میخواهند به نتیجه برسند هرچند که تمرکزشان روی انگیزه دادن به مردم است تا هر دو بتوانند به نتیجه برسند.
افراد باثُبات (S): کسانی که در اعمال و رفتارشان ثبات دارند
- این گونه افراد مثل تاثیرگذاران جنبههای مثبت ایدههای جدید را میبینند
- اگرچه برخلاف آنها زیاد طرفدار تغییر نیستند حتی اگر این تغییر مثبت باشد.
- آنها وقتی در شرایط قرار میگیرند، خود را زیاد قدرتمند نمیدانند و احساس میکنند اگر همه با هم و در یک راستا پیش بروند، همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود.
- آنها شنوندههای خوبی هستند و میخواهند قبل از پاسخ دادن، تمام جوانب را بسنجند.
- و باز هم مثل افراد تاثیرگذار، روی دیگران تمرکز دارند و به حرکات و رفتارهای حریف مقابل وابستهاند.
کسانی که تسلط دارند و تاثیرگذار هستند به هنگام مذاکره با افراد باثبات باید محتاط باشند.
این دو سبک به پاسخهای ناگهانی علاقه دارند درحالیکه افراد باثبات دوست دارند قبل از جواب دادن، فکر کنند.
آنها کم حرف هستند ولی اگر هم چیزی بگویند حساب شده است.
افراد باثبات دقیقاً برعکسِ تاثیرگذاران و اشخاص مسلط هستند.
افراد درست کار (C): کسانی که در روابط و مذاکرات خود به درستی عمل میکنند
- این اشخاص، مثل افراد باثبات کم حرف هستند.
- البته مثل افراد مسلط روی کار تمرکز میکنند.
- آنها انتظار دارند که عبارتهای به کار برده شده و صحبتها حقیقی و با هدف باشند.
- افراد درست کار کمال گرا هستند.
- روش غیرمستقیم، متناسب، کاری و سیاستمدارانه دارند.
- آنها دوست ندارند به سرعت تغییر را بپذیرند مگر اینکه این تغییر با دلیل و برهان و همراه با مدرک درست و حقیقی باشد.
- باور دارند که فرایند مورد نظر بسیاری از مشکلات را حل میکند. بنابراین تغییر برای آن ها لزومی ندارد.
- آنها باور دارند که حقیقتها و این روندهایی که طی میکنند مهم هستند و مردم و احساسات آنها در درجه دوم قرار دارند.
افراد مسلط برای مذاکره با آدمهای درست کار باید صبوری بیشتری پیشه کنند.
چون افراد مسلط میخواهند تصمیم بگیرند و سریع کارها را تمام کنند.
محدودیت سبک افراد درست کار، هیجان و شوق و ذوقشان برای رسیدن به تمام حقیقتهاست.
همین باعث میشود کمی دو دل شوند.
داشتن آگاهی در خصوص این چهار مدل شخصیتی موجب می شود بهتر بتوانید مهارت های مذاکره را در خود تقویت کنید و نتیجه مناسب را بگیرید.
بهترین مشخصات هرکدام چیست؟
علارغم وجود یکی دو ویژگی که شدیدتر هستند، هرکس بخواهد میتواند هر کدام از ویژگی هایی که دوست دارد را داشته باشد.
ویژگیهای زیر به نام “بهترین مشخصات” شناخته شدهاند.
مذاکره کنندگان میتوانند یک تصویر کلی از اینکه چطور باید با حریف مقابل رفتار کنند داشته باشند.
آنها همچنین یاد میگیرند چطور با افراد مختلف به طور مؤثر صحبت کنند.
بهترین مشخصات میتوانند به خوبی به شما کمک کنند تا ببینید با سبکی که دارید چطور باید با دیگران رفتار کنید.
بهترین مشخصات عبارتند از:
- احساسات
- اهداف
- قضاوت دیگران
- تاثیرگذاری
- ارزش قائل شدن برای یک سازمان
- تمایلاتی که زیاد از حد استفاده میشوند
- رفتاری که تحت فشار و در شرایط سخت داریم
- ترسها
- اینکه چطور تاثیرگذارتر باشیم
استفاده به موقع از چند ویژگی یکی از مهارت های مذاکره است
ممکن است شما از چند ویژگی استفاده کنید.
باید یاد بگیرید چطور در موقع نیاز این ویژگیها را به کار ببرید چون همین امر نشان میدهد مهارت های مذاکره شما تقویت شده است.
افرادی که دارای سبکهای متفاوت هستند و با هم معامله میکنند ممکن است نتیجه منفی بگیرند.
به عنوان مثال فرض کنید یک فرد تاثیرگذار دارد با یک فرد درست کار مذاکره میکند.
مذاکره کنندهی تاثیرگذار به اعداد و ارقام ریز درباره کیفیت کالا اهمیت میدهد و
مذاکره کنندهی درست کار همین حرف او را زیر سؤال میبرد چون حس میکند اعداد و ارقام کیفیت کالا نیازی به حمایت ندارد.
در مثالی دیگر فرض کنید فرد باثباتی میخواهد با یک شخص مسلط مذاکره کند و میخواهد برای هر سوال مدتی فکر کند و بعد پاسخ بدهد.
در همین اثنا که مذاکره کنندهی باثبات دارد فکر میکند،
فرد مسلط دارد حرف می زند و حرف می زند و او را تحت فشار قرار میدهد تا هرچه سریعتر پاسخ بگیرد.
به هنگام مذاکره با یک فرد مسلط، شخص تاثیرگذار دوست دارد با یک حکایت یا داستان به سؤالها پاسخ بدهد،
نه اینکه از جوابهای کوتاه و روشهای مستقیم استفاده کند.
همین موارد کوچک برای یک مذاکره کنندهی ماهر بزرگ جلوه می کنند.
برای تقویت مهارت های مذاکره خود باید برای شناخت سبک مذاکرهی طرف مقابل حسابی تمرین کنید.
بعلاوه، باید بفهمید تمایلات خودتان به کدام سمت و سیاق است و آیا میتوانید در مواقع نیاز انعطاف پذیر باشید.
برای اینکه بتوانید بطور مؤثر رابطه برقرار کنید، اول باید شنونده قهاری باشید.
یکی از برترین راه های تقویت مهارت های مذاکره ، قوهی شنیداری است
با گوش دادن به خوبی میفهمید که طرف مقابل به چه چیزی علاقه دارد و چه میخواهد.
بعضی سبکها دارای قوهی شنیداری بهتری هستند.
البته اکثرمان شنوندههای خوبی نیستیم.
اکثر مردم میشنوند تا جواب دهند، آنها گوش نمیدهند که بفهمند.
بگذارید مسئله را روشنتر کنم. در یک مکالمه موارد زیر به اندازهای که رو به رویشان نوشته شده تاثیرگذار هستند:
- کلمات: ۷%
- تن صدا: ۳۸%
- زبان بدن: ۵۵%
مهارتی که شنوندههای خوب دارند این است: آنها سؤال میپرسند و با دقت به کلمات گوش میدهند.
این ها از نشانه های افرادی است که مهارت های مذاکره را تقویت کردند.
اگرچه در اینجا یک تناقض وجود دارد: کلمات در یک مکالمه فقط ۷% مؤثر هستند.
۹۳% ارتباطهای غیر کلامی است.
بنابراین تعجبی هم ندارد که یک گوینده فراموش میکند خیلی چیزها را بگوید و شنونده به درستی نمیتواند خیلی چیزها را متوجه شود.
ارتباط غیرکلامی در تشخیص سبک طرف مقابل هم خیلی مؤثر است.
سؤال پرسیدن
به عنوان اولین قدم سؤالهای خوبی بپرسید تا بفهمید خواستههای طرف مقابل چیست.
برای اینکه در سؤال پرسیدن مؤثر باشید، باید:
- بدانید این سوالتان به کجا ختم میشود.
- بیشتر مردم سؤالهای بیخودی میپرسند که فقط از اضطراب خود بکاهند و همین باعث میشود طرف مقابل به شما اعتماد نکند.
- از طرف مقابل بپرسید که آیا ایرادی ندارد سؤال کنید.
- سپس درباره ی اطلاعاتی که میخواهید بدانید سؤال بپرسید
شنیدن
یکی از راه هایی که می توانید نشان بدهید به خوبی حرف های طرف مقابل را شنیدید این است که پاسخ مناسب بدهید.
چون یک پاسخ مناسب موجب می شود که طرف دیگر بفهد به حرفهایش گوش میدهید و متوجه آنها میشوید.
پاسخها را میتوانید کلامی یا فیزیکی بدهید مثلاً سری تکان دهید یا بگویید: بله، خب، بیشتر بگویید.
اگر از چیزی که شنیدید اطمینان ندارید آن را دوباره بازگو کنید طوری که انگار میخواهید مطمئن شوید درست شنیدید.
البته میتوانید همین کار را با یک پرسش هم انجام دهید. مثلاً: درست متوجه شدم؟ یا چیزی را جا انداختم؟
چه چیزی رو فراموش کردم؟ لازم هست دوباره راجع بهش صحبت کنیم تا متوجه شم اهمیت موضوع برای شما چقدره؟”
طرح سؤالات خوب و شنوندهی خوبی بودن، مهارتهایی هستند که در حل اختلافات کمک شایانی به ما میکنند.
وقتی طرف مقابل را به حرف بکشیم و خودمان هم به خوبی گوش دهیم، پیام مثبتی را به او منتقل کردیم.
این کار باعث میشود اعتماد بین دو طرف افزایش پیدا کند و مذاکره به خشونت ختم نشود.
در این حالت مردم بیشتر دوست دارند با شما مذاکره کنند چون شما را:
- معتمد
- حلال مشکلات
- ارج دهنده به روابط
میبینند؟ وقتی با مهارت طرح سؤال، به اطلاعاتی که میخواهید برسید و همزمان از مهارت شنیداری خود هم به خوبی بهره ببرید، میتوانید به سادگی شایستهی سه ویژگی بالا شوید و باعث تقویت مهارت های مذاکره در خود شوید.
برای مذاکره طرح قبلی داشته باشید
شما باید پیش از مذاکره یک سری چیزها را آماده کنید،
با فروشنده ها و مدیر قرارداد صحبت کنید و ببینید بقیه چطور میخواهند آماده شوند.
از پاسخی که میدهند باید بفهمید که مذاکره کننده ها چه طرح و نقشهای دارند.
منظور موضوع مالی یا اینکه یک پروژه چقدر طول میکشد و یا چند نفر ممکن است از مذاکره خارج شوند، نیست.
منظور طرحهای خیلی جزیی است که باعث میشود بدانید طرف مقابل چه میخواهد.
طرح و نقشه شما باید شامل موارد زیر شود:
سعی کنید متوجه شوید سبک مذاکره طرف مقابل چیست
این کار به شما کمک میکند با طرف دیگر ارتباط برقرار کنید.
سپس وارد مرحلهای بشوید که آن ها را امتحان می کنید و متوجه می شوید که حدستان درست بوده یا خیر.
اگر اصلاً شناختی از طرف مذاکره کننده ندارید، حدسهایی بزنید و سپس حدسهایتان را با حرکات و رفتارشان تطبیق دهید.
سعی کنید تقویت مهارت های مذاکره را تمرین کنید تا بهتر بتوانید به آنالیز گروه مقابل بپردازید.
خواستهی من چیست؟
از آنچه می خواهید مطمئن شوید و تمام خواستهها و اهدافی که در ذهنتان هست را موشکافانه بررسی کنید.
(شاید حتی بیشتر از یک خواسته باشد)
خواستههای طرف مقابل چیست؟
از مهمترین کارهایی که در فرآیند مذاکره باید انجام دهید تشخیص خواسته طرف مقابل است.
بعضی خواستهها در یک مذاکره مشترک هستند و بعضی برخلاف هم هستند.
خواستههای غیرمشترک، همانهایی هستند که میخواهید برسرشان مذاکره کنید.
بهترین نقشه که آخرین راهکار شما برای مذاکره است (BATNA)
بتنا (BATNA) بخش بحرانی و مهم مذاکره است و در تقویت مهارت های مذاکره هم نقش بسزایی دارد.
یک بتنا برای این است که وقتی در مذاکره به نتیجهای بدتر از آنچه خودتان انتظار داشتید رسیدید از آن استفاده کنید.
بتنای شما همان چیزیست که اگر نتوانستید به توافق برسید باید انجامش دهید.
از خودتان بپرسید بتنای طرف مقابل چه میتواند باشد.
چرا طرف مقابل دارد با شما مذاکره میکند؟
چه عاملی نمیگذارد او با شما به یک راه حل دوطرفه برسد؟
برنامه ریزی را به کارهایتان اضافه کنید
نتیجه گیریِ یک نظرسنجی در مجلهای به نام “مذاکره کننده” در سال ۲۰۰۴ نشان داد که نزدیک به ۴۰% از زمان مذاکره درونی است.
گاهی اوقات چیزی که کار مذاکره و برنامه ریزی برای آن را سخت میکند از طرف خود شماست.
اگر به خوبی و از قبل طرح و نقشهای داشته باشید و برنامه ریزی کنید میتوانید بفهمید مذاکره چطور و تا کجا پیش رفته و آن را با برنامه ریزی خود مقایسه کنید.
در این صورت کمتر احتمال دارد با یک نتیجهی غیرقابل قبول موافقت کنید.
اگر ببینید رشته کلام از دستتان در رفته و نمیدانید کجای مذاکره هستید و باید چه کار کنید چند لحظه
به خودتان زمان دهید و به یادداشتها و برنامه ریزیهایتان نگاهی بیندازید.
۱۰ عامل مهم برای تقویت مهارت های مذاکره که موفقیت آمیز هستند
این ۱۰ عامل مهم را که رعایت کنید، مطمئناً در مذاکره خود موفق خواهید بود:
هدف و خواسته خود را بدانید: هرچه خواستهتان برایتان روشنتر باشد، شانس پیروزیتان بیشتر است.
طرف مقابل را بشناسید: تا جایی که میتوانید درباره طرف مقابل تحقیق کنید و او را بشناسید.
سبک و مهارت های مذاکره آن ها را حدس بزنید یا دربارهشان تحقیق کنید.
میتوانید سابقه آنها را مرور کنید، امیدها، ترسها، انگیزهها و خواستههایشان را از سوابق آنها بفهمید.
همین چیزهای کوچک کمک زیادی به شما میکنند.
زمان بندی و روشهای مذاکره را فراموش نکنید: از خواستهها استفاده کنید، نه از جایگاهها.
همین روش منجر به یک مذاکره برد-برد و حل مشکلات شما میشود.
واو به واو همه چیز را از قبل آماده کنید: اصولاً کسانی که از پیش همه چیز را آماده کردهاند شانس بیشتری در یک نتیجه گیری عالی دارند.
چارچوب بگذارید
فواید پیشنهاد خود را ارائه دهید تا پیشنهادتان را بپذیرند:
اگر فواید پیشنهادتان را ارائه دهید به احتمال زیاد پرونده بسته میشود و مشکلات هم از بین میرود.
از خودتان امتحان بگیرید: “در پیشنهاد من چه چیزی به او میرسد؟”
مذاکره خود را بر محور یک یا دو مسئله اساسی تنظیم کنید: تا جایی که ممکن است همه چیز را ساده بگیرید.
برای همه چیز چارچوب بگذارید تا چیزی از قلم نیفتد. این کار باعث توافق میشود و اثر خوبی دارد.
بتنای خود را بدانید: مذاکره کنندههای ماهر میدانند چه وقتی باید از مذاکره خارج شوند و ختم جلسه را اعلام کنند.
آنها میدانند چطور از مذاکره خارج شوند و در عین حال رابطه آسیبی نبیند.
گزینههایی را در نظر بگیرید و آماده کنید که موجب یک توافق دوطرفه است: خلاق باشید.
برای رسیدن به خواستههای یکدیگر روشهای خاص و جدیدی پیدا کنید و پیشنهادش دهید: “چه میشود اگر این کار را انجام دهیم؟”
مهمترین مهارت مذاکره قدرت شنوایی شماست: گوش دادن به شما کمک میکند بدانید خواستههایتان چه جایگاهی دارند و
آن ها را به اشتراک بگذارید تا ببینید در چه بخشی با خواسته طرف مقابل در تضاد است.
وقتی میفهمید خواستهها چه هستند به سادگی میتوانید به یک توافق دوطرفه برسید.
از قدرت اسناد و مدارک و یادداشتهایتان بهره ببرید: همیشه توافقهایتان را یادداشت و ثبت کنید.
خلاصه
اولین قدم برای موفقیت در مذاکره و رسیدن به یک توافق دوطرفه این است که دیدتان نسبت به مذاکره و چگونگی مذاکره کردن را تغییر دهید.
این کار را میتوانید در حین حل اختلافات انجام دهید نه بوسیله ی یک سری توافقهای بی سر و ته.
باید بدانید علت رفتار و حرکات مردم چیست و مهارت برقراری ارتباط به یک رنج گستردهای از سبکهای رفتاری بستگی دارد.
وقتی اینها را یاد بگیرم در اصل می دانیم که چطور مهارت های مذاکره را تقویت کنیم و به عنوان یک مذاکره کننده ماهر میتوانید در تمام مذاکرات خود به یک توافق دو طرفه برسید.
اینکه یک فرآیند و استراتژی را دنبال کنید مشکلی نیست.
ولی وقتی سبک مذاکره طرف مقابل را میفهمید و روش خودتان را با آن تطبیق میدهید موفقتر خواهید بود.
در آخر باید بگوییم که بهتر است نقشهای برای خود بریزید تا با اعتماد به نفس بیشتر مذاکره کنید.
وقتی برنامهای برای مذاکره خود دارید بهتر میتوانید جلو بروید و نتیجه بگیرید. در این مقاله به تقویت مهارت های مذاکره پرداختیم.
درباره مهسا نیکبخت
مهسا نیکبخت نویسنده و مترجم مقالات آموزشی بی شماری در حوزه مذاکره، تحول فردی و ارتباطات است
نوشته های بیشتر از مهسا نیکبختمطالب زیر را حتما بخوانید
تنبلی در اسلام چه معنایی دارد؟/ دیدگاه اسلام در مورد تنبلی
9 بازدید
درمان تنبلی و بی حوصلگی با چند ترفند/ برای درمان تنبلی چه کار کنیم؟
85 بازدید
درمان تنبلی و سستی چیست؟/ برای درمان تنبلی و سستی چه باید کرد؟
80 بازدید
علائم تنبلی چیست؟ چگونه می توان تنبلی را مهار کرد؟
96 بازدید
علل تنبلی چیست؟ معرفی ۵ علت اصلی تنبلی !
165 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید