تحول فردی، مدیران و غم نان!
من هرگز کسی را حقیرتر از کسانی که دیگران را نیازمند خود می بینند و از این رهگذر سرخوش و شاد می شوند، ندیده ام
نوشتهٔ محمود پیرحیاتی
[av_hr class=’short’ height=’50’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’50px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’30px’ custom_margin_bottom=’30px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-20h6r9′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
من هرگز کسی را حقیرتر از کسانی که دیگران را نیازمند خود می بینند و از این رهگذر سرخوش و شاد می شوند، ندیده ام. اگر روزی فکر کردی که چیزی را می بخشی یا مطمئن شدی که بخشنده ای یقین بدان که تو نه تنها چیزی نبخشیده ای بلکه از دست هم رفته ای! ! !
آنچه تو را بخشنده حقیقی می کند وقتی است که تنها بپذیری تو وسیله و مجرای انتقال هستی و بخشنده پروردگار عالمیان است. اوست که تو را نه از دریچه لیاقت، بلکه از دروازه عنایت یاری فرموده تا چیزی را به کسی ببخشد.
تو فاعل نیستی، تو حامل هستی! یادت باشد باید مراقب اصل جنسی باشی که حمل می کنی و دیگر رسالتی نیست جز آنکه محموله را به صاحبش برسانی!
حقیر و بدبخت آنکسی است که فکر می کند مجموعه تحت مدیریت اش، کارمندانش و یا خانوداه اش، به او نیاز دارند و او حکمران مال و جان آنهاست. پس قدرت توهمش به توحش او می انجامد.
احمق آن فردی است که دیگران را ابله فرض می کند و یادش رفته شاید همان کارمند و زیر دست کاملاً به آگاهی رسیده احتمالاً فهمیده باشد که رئیس نادان در سایه تسلط پیروزمندانه بر کارمندان خنده فتح بر لب دارد. کم نیستند مدیرانی که حسِ نیاز اطرافیانشان آنها را به شدت گستاخ و زورگو کرده است.
اینان غافلند که خداوند عالمیان چه نعمتی را نصیب شان کرده، نعمت حامل بودن امانت! نعمت وارث بودنِ ثروتی که از طریق آن چند نفر دیگر نیز سیر شوند. خداوند عالمیان هرکسی را به شکلی و در قالبی خاص می آزماید. این “رئیسانِ کارمند ضایع کن” نیز به همین شکل آزمایش پس می دهند.
چقدر تلخ است وقتی می فهمی آنانکه دنیا تنها دو روز با آنها سر سازگاری گذاشته، فکر می کنند تو احمقی و نمیدانی با تو چه می کنند؟
اما چقدر شیرین است وقتی خودت می فهمی که فهمیده ای اصل موضوع چیست.
برخی کارفرمایان همراه با کارشان جانشان نیز در می آید گویی که عادت دارند با خون و طمع، نان بخورند. هستند کسانی که به همین منوال زیر دستان خود را مدیریت می کنند. غافل از اینکه روزگار تنها تو را مجری تحویل روزی قرار داده تا بهوش باشی و قدردان موقعیتی که در آن هستی.
اینک سخنم با تو خواننده فهیم این مقاله است. یقین بدان اگر دچار این چنین مدیر و محیطی هستی در آزمایشی بس خطیر و مهم قرارداری، آزمایش تحول فردی!
باید با تحول در گفتار و شخصیت خود شیوه محیط و مدیر را نیز در قبال خودت تغییر بدهی و از آن بهتر باید با پخته شدن در اعمال و تحول در کردار فردی بشوی که دیگر محیط و آدمهایش ترا اینچنین آزرده و ناراحت و رنجور نکنند.
باید حرکت کنی با یک برنامه هدف گذاری و عمل به آن، با یک برنامه انضباط شخصی و با مطالعه و پژوهش فردی بشوی که اولاً دیگر محیط و مدیرانِ مذکور نتوانند تو را درهم بشکنند، ثانیاً به مرور زمان وادارشان کنی به خاطر یک لقمه نان جانت را نگیرند.
تحول فردی تغییر در زندگی است. تغییر در نگرش، باورها و ذهنیت های غلط و خودساخته، تربیت های نابهنجار و گفتار و کردارهای اشتباه! با یک مربی پیگیر و یک برنامه مدون به فرد دیگری تبدیل شو!
درباره محمود پیرحیاتی
مربی و مدرس تحول فردی و نویسنده کتاب فقط آویزان خودت شو
نوشته های بیشتر از محمود پیرحیاتی1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
از اینکه دانسته های خودتان را با ما به میان میگذارید ممنونم