جلسه نوزدهم دوره آنلاین شفای ذهن: موانع ذهنی؛ غلبه بر ترسها
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره آنلاین شفای ذهن است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-2o4oeyd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه نوزدهم/ هفته نوزدهم/ گام نهم: موانع ذهنی؛ غلبه بر ترسها
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1yurn4l’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایلهای آموزشی این جلسه (روی هر مورد کلیک و فایل موردنظر را دانلود کنید):
[membership_protected_links]
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1on2bx1′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشدهٔ فایل صوتی غلبه بر ترسها:
به نام خداوند مهر و خداوند جان خداوند بخشنده مهربان سلام دوستان پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسندهی کتاب فقط آویزان خودت شو. در ادامه سلسله مباحث دوره شفای ذهن در گام نهم هستیم آیتم ترس؛ همه ما در طول زندگیمان ترسهایی را تجربه میکنیم مسئله ترس بهخودیخود میتونه هم محرک منفی باشه و هم تحریککننده عوامل مثبت چیزی که مهم هست ما اول باید تعریف ترس را بدانیم درواقع این تعریف به ما کمک خواهد کرد به اینکه بتوانیم آن را به شیوه صحیح مدیریت بکنیم.
در تعریف ترس من اینطور می تونم بگم که درواقع ترس واکنشی است به زنگ خطرهایی که برای من به صدا درمیآید ترس همان احساس ناخوشایندی است که در مقابل حوادث احتمالی یا حوادث واقعی برایمان رخ میدهد در حقیقت بچهها ترس یک واکنش ناخودآگاهی ما هست که این در حقیقت ریشه در سن آدمیان داره یعنی ما از ابتدای خلقت و از زمانی که روی زمین را تجربه کردیم چون با شرایط متفاوت طبیعی و اقتضای شرایطی که داشتیم در زمین با خطراتی مواجه میشدیم مثل سیل مثل رعدوبرق مثل حمله حیوانات وحشی و یا حتی درگیریهای فیزیکی بین انسانهای اولیه این شرایط ترس را در دل ما ایجاد کرده و این ترس نسل به نسل تا امروز به ما رسیده.
اما ترس دوستان پایههای متفاوتی داره معمولاً هر ترسی سهپایهیا سه سطح داره که در ادامه به آن میپردازیم شناخت این پایهها کمک بهتری برای بهبود این وضعیت ترس در ما داره اما این سه پایه یا سه سطح چی ها هستند؟
پایه اول، پایهی اول داستان ظاهری ترسه چون خودش دو تا بخش متفاوت داره:
الف) آنهایی که لزوماً اتفاق میافتند نظیر: سالخوردگی تنهایی، مرگ، جنگ، بیماری، تصادف، ترک فرزندان و بسیاری از این چیزهایی که واقعاً اتفاق میافتند.
ب) آنهایی که نیازمند عملکرد هستند نظیر: تصمیمگیری، تغییر شغل، دوستیابی، ترک رابطه، کم کردن وزن، رانندگی، سخنرانی و غیره این پایه اول ترسه که داستان ظاهری ترس را برای ما تعریف میکنه.
پایه دوم سطحی است که وابسته است به بخش درونی ذهن ما نظیر: درماندگی، طرد شدن، موفقیت، شکست، آسیبپذیر بودن، رد یا تائید توسط دیگران این سطح روی تمام احساسات ما و توانایی تابآوریمان تأثیر شدیدی میذاره.
و پایه سوم عباراتی هست که ما به کار میبریم مثل من نمیتوانم تحملکنم این همانجایی که ما از روبرو شدن با ترس میهراسیم و ذهنمان مدام به ما دیکته میکنه تو نمیتوانی تحملکنی تو نمیتوانی تاب بیاری و امثالهم پایه سوم ترس درواقع مهمترین پایه است زیرا در اینجاست که در عمق وجودمان نالههایی میشنویم که تو نمیتوانی و بر اساس این ناتوانی که به ذهنمان دیکته میشود واکنشهای اشتباه در قبال حوادث و مسائل در پیش میگیریم بنابراین پایه سوم پایه بسیار مهمی هست اینجا باز دوباره به ارتباط کلام و ذهن و واگویه های ذهنی پی میبریم.
خوب دقت کنید دوستان من یه جملهای گفتم و دوباره اینجا تکرارش میکنم یادتان باشد کسی که مدام دنبال امنیت خویش باشد هرگز مؤمن حقیقی نخواهد شد پس مؤمن دنبال امنیت نمیگرده اما ذهن انسانهایی که مدام به دنبال حقیقت میگردند به هیچچیزی مؤمن نخواهند شد بنابراین این را چرا اینجا گفتم؟ چون ترس بهشدت ممکنه ما را وادار کنه که ما فقط امنیتجو باشیم و این امنیتجو بودن در سراسر زندگی باعث انفعال و فرار از واقعیتها و حقیقتها بشه برامون.
اما یه سری سؤال مهم هست دوستان، یه سؤال مهم که اینجا میشه مطرح بشه این هست آیا اگر اطمینان داشتید که در مقابل تمام حوادث زندگی تاب میآوردید بازهم از چیزی میترسیدید؟ اینجا مسئله تابآوریه؛ تابآوری یعنی چی؟ ما وقتی بدانیم یه چیزی را طاقتش را داریم تاب میاوریم دیگه ترسمان پاک میشه و انسانها اگر مسئله تابآوری شوند بالا بره ترسشان کاهش پیدا خواهد کرد حالا تابآوری یعنی چی؟ تابآوری یعنی ما در شرایط سخت بتوانیم تصمیم و عملکرد درستی داشته باشیم و از مسیر درست زندگی منحرف نشویم.
حالا چند تا نکته را اینجا بهتون میگم که خود همین تابآوری را بالا میبره و این بالا رفتن تابآوری بهشدت روی کاهش ترس ما هم همچنان تأکید میکنم در کاهش ترس تأثیرگذار خواهد بود، چه مسائلی تابآوری ما را بالا می بره؟
۱. باور و نگرشهای ما؛ اگر ما اعتقاد داشته باشیم باور داشته باشیم که میتوانیم مسائل و مشکلات و چالشها را حل بکنیم و آدم دستوپابستهای نیستیم این نگرش در ما ایمانی را تقویت میکنه برای حل مسائل و اینچنین میشه که ترس ما کاهش پیدا میکنه و یا گاهی اصلاً از بین میره این نگرش و باورهاست که می تونه ترس را هم از ما بگیره بنابراین اینکه در فایلهای متفاوت و گامهای گذشته بابت جهانبینی و نگرشها صحبت کردم اینجا هم در تابآوری و ارتقاء تابآوری در برابر مشکلات و ترس میبینید که چقدر میتونه مؤثر باشه.
نکته بعدی تجارب ماست تجربههای زندگی می تونه به ما کمک کنه که ما تابآوری بالاتری داشته باشیم اگر تجارب تلخ و شیرین زندگی را بهعنوان پیامی برای پخته شدن خودمان در نظر بگیریم اون وقت تابآوری ما بالا میره و در قبال حوادث و مشکلات ترس را از پیش رو برمیداریم.
نکته بعدی با توجه به پذیرش بالا در حوادث هست هر اتفاقی که میافتد پذیرشمان بالا بره و در مسیر درست حرکت کنیم و با پذیرش خود و دیگران این ترسها را از بین ببریم تابآوری بالا درنتیجه پذیرش حقیقی و بالا به دست میاد.
نکته بعدی در تابآوری داشتن قانون اساسی ارزشهاست گام سوم دوره شفای ذهن وقتی ارزشهای خودت را بچینی و بر اساس ارزشها حرکت کنی تابآوری شما بالا میره مثل آدمهایی که حاضر نشدند به خاطر پول و مسائلی ازجمله اون و دیگر چیزهایی که توی زندگی تطمیع می کنه انسانها را ارزشهایشان را کنار بگذارند و فدا بکنند این آدمها تابآوری بالا دارند در شرایط سخت و اینچنین میشه که به هر ترسی غلبه میکنه.
نکته بعدی آموزش و مطالعه صحیح است یعنی آموزش صحیح و مطالعه خوب میتونه نوع نگاه ما را تغییر بده میتونه تابآوری ما را بالا ببره مطالعات میتونه باعث بشه که ما ترسهای خودمان را خوب بشناسیم مطالعه میتونه باعث بشه که ما بفهمیم انسانهای دیگر چطور تابآوری بالا داشتند و بر ترسها غلبه کردند.
نکته بعدی در بالا بردن تابآوری کار روی اعتمادبهنفس و عزتنفس هست که بهشدت کمک میکنه ما تابآوری بالاتری داشته باشیم عزتنفس و اعتمادبهنفس را در گام نهم موانع ذهنی که درش هستیم در پادکستهای قبلی راجع بهش صحبت کردم اعتمادبهنفس و عزتنفس بالا تابآوری بالا و درنتیجه عبور از ترسها را به دنبال خواهد داشت.
نکته بعدی توجه بسیار به خودشناسی هست امری که اگر بهش توجه کنیم از خیلی از ترسها عبور خواهیم کرد و درواقع ترسی ما را فرانمیگیرد آدمی که به خودش می پردازه و زوم میکنه مثل ذرهبین روی رفتار کردار و عملکرد خودش و گفتار خودش میتونه به مرحلهای برسه که از چیزی نترسه در حقیقت خرده ترسهایی که ما را داره توی زندگی اذیت میکنه ترس نیست اینها توهماتی است که به دلیل نشناختن خودمان رخ میدهد بنابراین سلسله عواملی که تا الآن گفتم این چند آیتمی که گفتم تابآوری شمارا بالا میبرد و تابآوری بالا درنتیجه باعث خواهد شد که ما ترسهامون کاهش پیدا کنه.
در همینجا چند نکته مهم را یادآوری میکنم راجع به ترس که به خاطر سپردنش کمک میکنه به کاهش ترس و عبور از ترسهامون.
نکته اول هر آنچه شما باید برای کاهش ترس انجام دهید اعتماد بیشتر به تواناییهایتان برای تابآوری و عملکرد صحیح در جریان حوادثی است که در زندگی با آن روبرو میشوید.
نکته دوم هر وقت که احساس ترس کردید به یاد بیاورید که به این دلیل ترسیدهاید که در مورد خودتان بهاندازه کافی احساس خوب نداشتهاید.
نکته سوم ترس ریشه در نپذیرفتنهای ما دارد یعنی اجرای حقیقی پذیرش ترسهای ما را درمان میکند.
نکته چهارم روبهرو شدن با ترس درد دارد زیرا شهامت یافتن بهایی دارد که باید آن را بپردازیم و بهایش روبهرو شدن با ترسهایمان است.
حالا دوستان در ادامه میخوام به نکتهای بپردازم که شاید برای ما قابلباور نباشد اما از دیدگاه من بهعنوان مربی تحول فردی ترس دارای الماسهایی هست اونجا تعریف در ابتدای عرایضم تعریفش کردم پایههاش رو گفتم و چند نکته راجع به تابآوری الآن میخوام راجع به الماسهای ترس بگم عبارتی که شاید برای شما کمی غریب باشه مگه ترس هم الماس داره همیشه از ترس بد گفتند و ترس را برای ما هولناک به تصویر کشاندند اما من معتقدم ترس حاوی پیام و نشانههایی است که درک آن میتونه ما را از ترس رهایی بخشد من اسم آنها را گذاشتم الماسهای ترس حالا این الماسها چی هست؟ به ادامه عرایضم دقت کنید در ادامه این الماسها را نام میبرم:
الماس اول ترس هرگز از بین نمیرود باید خیالمان راحت بشه که ترس تا زمان حیات ما با ما باقی است نکته مهم اینه که واکنش ما به ترسها همزمان با رشد فیزیکی و درونی من تغییر میکند دوستان دقت کنید درواقع بهموازات حرکت بهسوی رشد تحقق رویاها ریسکپذیری و غیره ترس هم در ما حضور خواهد داشت درواقع حقیقت اول یعنی این الماس اول که میگوید ترس هرگز از بین نمیرود حاوی یک نکته طلایی است ترسها حضور دارند تا با عبور از آنها خودت را کشف کنی ترسها چالشهای مهم زندگی ما هستند با غلبه یا عبور از ترسها شهامت زندگی کردن را به دست میآوریم اگر ترسها نبودند شیرینی پیروزیها معنا نداشت پس این الماس اول در حقیقت داره میگه ترس همواره با ما همراه است و اگر همراه هست می خواد به ما این را بگه که ازش عبور کنیم این را بگه که ازش عبور کنیم تا نکات جدیدی کشف کنیم تا خودمان را کشف کنیم این الماس اول.
اما الماس دوم: من تنها نیستم، اینکه من تنها نیستم و منِ نوعی بهعنوان تنها فرد عالم ترس را تجربه نمیکنم بلکه همه آدمها اساساً با ترس هستند نکته بسیار مهمی هست ما اگر تنها احساس کنیم خودمان داریم یک موضوعی را درک میکنیم یا یک ترسی را تجربه میکنیم خوب این بیشتر در ما ریشه میدواند و کار ما را سخت میکنه ما بهعنوان انسان قسمتهای یکسان و مشابه ای داریم که با آنها خلقشدهایم ترس هم یکی از آنهاست شاید شما فکر کنید افراد موفق مشهور و ثروتمند هیچ ترسی نداشتند اما من بهعنوان مربی تحول فردی به شما اطمینان میدهم همه انسانها ترسهایی را در زندگی باهاش مواجه بودند اساساً هر موفقیتی از پس ترسها بیرون زده است ما خیلی وقتها با غلبه بر ترسهامون به موفقیتهای بیرونی و درونی فراوانی رسیدیم بنابراین اینکه ما فکر کنیم تنها ما نیستیم که این ترس را تجربه میکنیم ما را آرام خواهد کرد و این الماس دوم.
اما الماس سوم چیه؟ الماس سوم میگه که به ترسهایت حمله کن تنها راه عبور از ترسها رفتن در دل تاریکی آنهاست عموماً ترسها از ناآگاهیها و توهمهای ذهن ما برمیخیزند با حمله به ترسها و اقدام عملی شاهد خواهیم بود ترس آنچنان هم که ذهن برای ما ساخت و پرداخت میکرده وحشتناک نیست در حقیقت دوستان دقت کنید حمله به ترس یعنی چی؟ یعنی حمله به ناآگاهی، حمله به جهل، حمله به تاریکیهای ذهنی، روانی و رفتاری خودمان این الماس در حقیقت می خواد به ما بگه ترس توهمی بیش نیست با غلبه بر ترس شما شجاعت بینظیری به دست خواهید آورد که در الماس بعدی خواهم گفت، پس این هم الماس سوم.
اما الماس چهارم یعنی شجاعت پنهان؛ حقیقت اینه که ما گاهی با اقدام نکردن علیه ترس دائماً در ترس آن روزی به سر میبریم که تاوان این انفعال و فرار را بدهیم درحالیکه اگر بدانیم با عبور از ترسها شجاعتی بینظیر به دست خواهیم آورد شاید هرگز در برزخ ترسها باقی نمانیم در دل این برزخ شجاعتی پنهان است که با به دست آوردن آن به بهشت شجاعان وارد میشویم ترسها در دل خود شجاعت ما را محک میزنند ما با غلبه بر ترسها شجاع حقیقی میشویم زیرا میفهمیم ترسها توهمی بیش نبودهاند پس شجاعت پنهان در لابهلای ترسها الماس چهارم خواهد بود.
اما الماس پنجم شناخت عملکرد ذهن یعنی در حقیقت ما با غلبه بر ترس با مواجهه با ترس با روبرو شدن با ترس میفهمیم که ذهن ما کجا ضعف دارد و ذهن خودمان را بهتر میشناسیم همینجا متذکر میشوم که این الماس درخشانترین الماس ترس است چراکه در دل خود این نکته را نهفته دارد که با اقدام عملی به ساختار و ساحت ذهن خودآگاه میشوید درک میکنید چرا و چگونه ترس بر شما هجوم آورده است درک میکنید که چگونه و کجا میترسید و در حقیقت به چگونگی عملکرد ذهنتان واقف میشوید و نهایتاً یک خودشناسی جدید را برای شما به ارمغان خواهد آورد پس شناخت عملکرد ذهن هم الماس پنجم.
و اما الماس ششم و آخرین الماس این هست که درواقع درک معنای حقیقی ریسک، ما با غلبه بر ترسها و مواجهه با آنها؛ دوستان در حقیقت به درک معنای حقیقی ریسک میرسیم آگاه شویم در دل هر ترسی ریسکی واقعشده و عکس آن نیز صادق است هر ریسکی ترسی دارد اما مگر میشود بدون ترس ریسک کرد و آیا ریسک بدون ترس معنا دارد؟ در حقیقت شناخت ریسک و اینکه ما ریسکپذیرتر بشویم با عبور از ترسها رخ میدهد درک حقیقی ریسک میتواند ما را به شناخت ترسهایمان برساند اگر بفهمیم که با ریسک کردن هست که ما زندهایم دیگه ترسی باقی نمیمونه و اگر با غلبه بر ترسها در حقیقت داریم شجاع میشویم داریم یه ریسکی میکنیم اصلاً عبور از ترس یعنی شناخت ریسک و شناخت ریسک کردن و اینکه ما بفهمیم ما بهعنوان انسان در دوره معاصر باید اهل ریسک باشیم ترسها را از ما خواهد گرفت، این ۶ نکته در حقیقت شش الماس ترس هست که شناختش بسیار کمک میکنه به عبور از ترسهای ما.
و اما دوستان در ادامه می خوام عبور از یک مانع حقیقی را برای شما شرح بدهم این در حقیقت پرداختن به یک نوع نکته معنوی است این نکته معنوی را تحت عنوان رسیدن از درد به درک براتون توضیح خواهم داد دقت کنید دوستان مرحله درد ترسها زمانی است که ما رنگ حاصل از ترسها را مینگریم ترس تا مادامیکه ترمز زندگی ماست درد و رنج بیحدوحصری را برای ما تزریق میکند درد ترس واکنشی است اشتباه به آنچه نمیخواهیم بهایش را بپردازیم زندگی به معنای حقیقی بهایی دارد که یکی از آنها غلبه بر ترسهاست عبور از درد و رسیدن به درک ترس یعنی آگاه شویم در پس رنج و درد گنج و درکی از حقیقت زندگی نهفته است رنجی که از ترس میکشیم تنها وقتی به گنج تبدیل میشود که با شجاعت تمام معنای زندگی حقیقی را درک کنیم زندگی حقیقی یعنی شجاعت و شجاعت از وابسته نبودنها نتیجه میشود عبور از درد به ترک عبور از وابستگیهاست.
نکته طلایی اینجاست که به تجربه آموختم هر چیزی که تو را میترساند پای وابستگی به چیزی در میان است از وابستگیها رها شو درک و شجاعت سراغت میآیند وابستگی رمز گشایش ترسهاست بهشدت وابسته بودنت عمق ترسهایت بیشتر است و بیشتر میشود ترس رابطه مستقیمی دارد با وابستگی مسافر اگر ترس را مشکل ببینیم عبور از آن برایمان وحشتناک خواهد شد اما اگر ترس را شکل دگرگونشده شجاعت بدانیم و سنگ محک زندگی برای جاری شدن ما آنوقت ترس دیگر مشکل نیست بلکه پلهای است برای بالا رفتن روح و روان ما بهسوی شهامت از نتایج بزرگ درک حقیقت ترس قوی شدن روح ماست این قدرت حاصل جمع درک و شهامتی است که از اقدام عملی به دست خواهد آمد این قدرت فیزیکی وابسته و معلول شرایط نیست بلکه توانی است برای فتح شرایط.
خوب تا اینجا به شناختی از ترس رسیدیم اون رو تعریف کردیم پایههایش را شناختیم الماسهایش را درک کردیم و یک نکته معنوی رسیدن از درد به درک را باهم مرور کردیم.
حالا بپردازیم به درمان ترس؛ مثل هر کار دیگری من درمانترس را با اقدام ذهنی آغاز خواهم کرد و معتقدم با اقدام ذهنی و بعد اقدام عملی میتوانیم ترس را درمان کنیم بنابراین در درمان ترس به دو بخش اشاره میکنم:
الف) اقدام ذهنی،
ب) اقدام عملی.
حالا اقدامات ذهنی چی هست؟ در ادامه این اقدامات ذهنی را در چند آیتم براتون میگم و امیدوارم که این اقدامات ذهنی به اقدامات عملی بیانجامد همانطور که در پایان اقدامات عملی را هم شرح خواهم داد.
اقدامات ذهنی عبارتند از:
۱. پذیرش ترس،اولین گام برای درمان ترس پذیرش آن است مثل تمام جریانات ذهنی دیگر پذیرش کمک میکند به رابطه مطلوب با ترس پذیرش ترس هرگز به معنای شکست ما نیست بلکه بیانکننده نوع نگرش ما به آن است پذیرشی که توأم با راهحل باشد درمان ترس را سادهتر خواهد کرد گاهی خصوصاً برای آقایان پذیرش ترس بسیار سخت است زیرا مردان ازنظر تربیتی آموختند که باید شجاع باشند غافل از اینکه پذیرش ترس خود گام اول شجاعت است بسیاری از آقایان توی این مسئلهدارند اگر شما به آقایی بگی به تمام مردها بگی شما آدم ترسویی هستی بهشدت بهش بر میخوره درصورتیکه خودمان میدانیم ترس ربطی به جنسیت ندارد بسیاری از بانوان ترسشان بسیار بسیار کمتر از آقایان هست در موارد مختلف و مسائل مختلف اما آقایان واکنش سختتری نشان میدهند این در ذات طبیعی آقایان هست اولین گامی که ترس را بهصورت ذهنی برای ما حل میکنه قابلحل میکنه پذیرش بالای این ترسهاست بپذیریم در برخی امور ترسیدیم این ترس کمک میکنه به شناخت عملکرد ذهن و نیز در پی حل آن بودن.
نکته دوم در اقدامات ذهنی شناخت ترس عینی یا ذهنی است دقت کنیم که ترسهای ما عینیِ یا ذهنی؛ فرض کنید اگر شما توی یک جنگل باشید و یک خرس روبروی شما قرار بگیره این یک ترس عینی هست و بهتره که همان لحظه فرار کنید وگرنه از دست خرس نمیتوانید جون سالم به درببرید و تیکه تیکه خواهید شد این ترس عینی ترسی هست که کمک میکنه ما واکنش مثبت نشان بدهیم یا منفی نسبت به جریاناتی که در حال اتفاق افتادنه مثلاً در مقابل اون خرس شاید یک نفر منفعل بشه و ببازه خودش را و یک نفر فرار کنه یا از درختی بالا بره یا یکچیزی مثل این، اگر تشخیص بدهیم ترس ما عینی یا ذهنی خیلی کمک میکنه به راهحل پیدا کردن.
حالا ترس ذهنی چیه؟ آنچه ما میشینیم راجع به حوادث اتفاق نیفتاده در ذهن خودمان میبافیم داستانسرایی ذهن در گام هشتم اگر خاطرتون باشه توی فایل گام هشتم گفتم که ذهن برای ما داستانسرایی میکند که گاهی این داستانسراییها به تلخی ذهن و ترسهای ذهنی میانجامد یعنی هی در ما ترس تولید میکند درصورتیکه این ترس اصلاً جلوی ما قرار نداره اصلاً هم معلوم نیست که این ترسها واقعاً به وجود بیاد اصلاً اون اتفاقات بیفته که ما ازش بترسیم بنابراین دقت کنیم ترسهای ما واقعاً عینی یا ذهنی؟
نکته سوم قطع وابستگی ذهنی است دقت کنید که هر ترسی میتواند از یک وابستگی نشات گرفته باشد وابستگیهای شغلی مالی عاطفی و غیره بنابراین شناسایی اینکه ما به چه چیز و به چه حدی وابسته شدیم درمان ذهنی ترس را تسریع میبخشد وابستگی ذهنی با چند نکته طلایی میتواند کاهش و درنهایت قطع شود، پرسیدن آنکه قطع نکردن این وابستگی چه ضربات ذهنی و عینی به ما میزند سؤال بسیار خوبیه در ادامه این سؤالها را باز میگم چند تا سؤال هست باید از خودمان بپرسیم
یکیاش اینکه بپرسیم آیا واقعاً قطع نکردن این وابستگی ضربه ذهنی و عینی به من نمیزنه؟
سؤال بعدی پرسیدن اینکه این وابستگیها چه سودی برای ما داره؟
بعدی اینکه بپرسیم و دقت کنیم وابستگیها چه برزخ عذابآوری برای ما میاره چرا ما یک جهنم خودساخته با وابستگیها برای خودمان درست میکنیم درصورتیکه میتوانیم با رها کردن و با آزاد شدن از قفس ذهنی از ترسها عبور کنیم از ترسهای حاصل از وابستگیهامون، دقت کنیم که این وابستگیها احتمالاً زنجیرهای از مشکلات ذهنی و عینی را برای ما پدید نخواهد آورد؟
و نکته بعدی پیشنهاد میکنم در رابطه با وابستگیها کاهش ولوم احساسی را تجربه کنیم و کاهش ولوم احساس یعنی چی؟ یعنی قطع وابستگی در شرایط و روابط و خواستههایی که با آنها در ارتباط هستیم زمانی اتفاق میافتد که بار احساسی کمتری خرج آن موضوع کنیم تا احساس و هیجان بالایی نسبت به یکچیز نسبت به یک وابستگی نسبت به یک رابطه داریم ما ضربات سنگینتری خواهیم خورد و ترسهای فراوانی در ما به وجود خواهد آمد بنابراین قطع وابستگی با کاهش ولوم احساسی و هیجانی بهمراتب راحتتر اتفاق خواهد افتاد و قطع وابستگی ذهنی یعنی آمادگی برای عبور از ترسها.
نکته چهارم در درمان ترسهای ذهنی در بخش ترسهای ذهنی این هستش که ما دقت کنیم تصویرسازی ذهنی را انجام بدهیم خوب ما در گام چهارم دوره شفای ذهن آموختیم که در بحث مراقبه و مراقبت تصویرسازی ذهنی کنیم یکی از بهترین تصویرسازی ذهنی این هست که در ذهنمان با ترسی که فکر میکنیم با اون چیزی که ازش میترسیم روبهرو بشویم مثلاً فرض کنید از یک واقعهای که در آینده نزدیک میخواهد اتفاق بیفته در ذهنمان روبهرو بشویم بریم بسترسازی کنیم و ببینیم که این ترس چیه روبرو شدن با ترس دقت کنید دوستان منظورم این نیستش که ما حتماً اون ترس را شکست میدهیم بلکه اینطور هست دقت کنید به این بپردازیم که با ترسمان داریم روبرو میشیم با عنوان فردی شجاع و توانمند و حلال مسئله یعنی بهجای اینکه از ترس بترسیم و وحشت کنیم فکر کنیم که با این ترس داریم روبهرو میشیم مثلاً من از ارتفاع میترسم از بیپولی میترسم از جدایی میترسم بیام توی ذهنم بگم خوب حالا این اتفاق ترس از من افتاده باشه من چهکار باید بکنم روبهرو شدن اینچنینی وقتی خودتان را آدم با اعتمادبهنفسی تصور کنید و مقابل این ترس توی ذهنتون قرار بگیرید به یکباره تمام ترسهاتون از بین میره ما نمیخواهیم با ترس روبرو بشیم که انقدر وحشت داریم اگر تصویرسازی ذهنی مثبت کنیم و بگیم خوب اگر من از جدایی میترسم حالا اگر جدایی اتفاق افتاد چه راهحلهایی پیش پای من هست و اصلاً پیش خودت فکر کنی خب اون اتفاق اصلاً افتاده حالا من چهکاره هستم ذهن شمارا به سمت راهحلها میبره نه بهسوی انفعال و ناراحتیها.
نکته بعدی پرسیدن پرسشهای مهم ذهنی هست این نکته پنجم در قطع وابستگیها گفتم الآن به شکل دیگه ای دارم می گم چند تا سؤال خوب بپرسید هر وقت چیزی شمارا ترساند در ذهنتان این سؤالها را بپرسید:
آیا این ترسها به من کمک میکند که فرد مؤثرتری شوم سؤال بعدی این ترسها تا اینجای زندگی چه لطماتی به ما زده است؟ بپرسیم آیا وقت این نرسیده است که یکبار برای همیشه با ترسهایمان روبرو شویم.
و نکته آخر چه کسانی احتمال دارد از ترسهای من و شما نفع ببرد و خدایی ناکرده به من و شما ضربه بزند؟
این پرسشها کمک میکند به اینکه ذهن ما شفاف بشه و مقابل ترسمان بایستیم و ترسهامون کاهش پیدا بکنه خوب تا اینجا با این ۵ نکته مسئله ذهنی ترس را گفتم حالا بپردازیم به بخش اقدامات عملی؛ چه راهکارهای عملی وجود داره برای اینکه بتوانیم ترس را درمان کنیم.
در بخش «اقدامات عملی» هم چند نکته میگم که کمککننده خواهد شد برای عبور از ترسها
نکته اول اعجاز کلام؛ خب در گام هفتم دوره تحول ذهنی یا شفای ذهن به مسئله کلام پرداخته شد توسط من و در کتاب فقط آویزان خودت شو هم راجع به کلمه تطهیر کلام صحبت کردم دقت کنید برای مقابله با ترس باید فرهنگ لغات خود را گسترش دهید به کار بردن عباراتی نظیر من نمیتوانم، باید انجامش دهم، تقصیر من نیست، این یک مشکل است، هرگز راضی نیستم، امیدوارم، چه خواهد شد و اینچنین عباراتی نشاندهنده ضعف قوای فکری و عملی ما در مواجهه با ترسهایمان است من توصیه میکنم بهعنوان مربی تحول فردی بهتره ما جملاتی نظیر من نمیخواهم، میتوانم انجام دهم، من کاملاً مسئولم، این یک فرصت است، زندگی سراسر ماجراجویی است، باید یاد بگیرم و رشد کنم، مطمئنم میدانم، انجامش میدهم، از پس آن برمیآیم، و عباراتی از این شکل به کار ببریم تا خودبهخود ترس را از دایره فرهنگ لغات خودمان بیرون کنیم همینکه ما میگیم من نمیتوانم ترس تولید میشه همینکه ما میگیم تقصیر من نیست داریم پروسه ترس را طی میکنیم همینکه میگیم وحشتناک است توی دل خودمان و اطرافیان وحشت تزریق میکنیم خوب چرا اینها را استفاده میکنیم چون نیاموختیم، عبارت درست را نیاموختیم بریم عبارات درست و صحیحی راجع به خودمان و دیگران به کار ببریم این میشه اعجاز کلام عبارات مثبت درست و صحیح استفاده کردن اقدامی عملی برای عبور از ترسهای ماست.
نکته دوم برنامهریزی هست لطفاً لیستی از ترسهایتان تهیه کنید و پس از طی کردن مراحل ذهنی برنامهای زمانبندی برای روبهرو شدن با آنها و حل آنها قرار دهید برنامه خود را طوری تنظیم کنید که بتوانید از ساده به سخت اولین ترسهای خود را حل کنید و با آنها روبرو شوید اگر فکر میکنید این لیست به شما میتواند کمک کند توصیه میکنم سختترین ترس را مورد هدف قرار دهید و نه سادهترین آنها راِ، ببینید من گفتم لیست را از ساده به سخت تنظیم کنید ولی واقعاً همواره به دوستان و شاگردان خودم گفتم به سراغ سختترین ترس زندگیتان اول برید، اول برید سراغ اون سخته برید اون چیزی که اینهمه سال وحشت داشتید و باهاش روبرو نشدید چون وقتی قویترین حریف را ضربهفنی کنید بقیه حریفها را بهراحتی از بین خواهید برد برنامهریزی برای از بین بردن ترس یعنی لیست ترسهاتون را ردیفکنید و به سختترین آنها حمله کنید.
نکته سوم در اقدامات عملی هدفگذاری هست دقت کنید با اجرای برنامه زمانبندی ترسهایتان به چه اهداف شگرفی ممکن است برسید آغاز یک رابطه جدید که همواره در آرزوی آن بودهاید، قطع رابطهای که زندگی شمارا دائماً با لطمه روبرو کرده است، شغلی که در آرزوی آن بودهاید، ثروتی که به آن فکر کردهاید؟ آیا اینها هدفهای والایی برای غلبه بر ترسهایتان نیست؟ بنابراین هدف تعیین کنید که با عبور از این ترسها به چه اهدافی ممکن است دست پیدا کنید؛ این اقدام موتور محرکه شما در اقدام علیه ترسهایتان خواهد شد.
نکته چهارم در اقدام عملی برای ترس گسترش حوزه آرامش است ما هممون یک حوزه آرامش و آسایش برای خودمان داریم فضای خانه اموال داراییها و حوزههای آسایش ما هستند اما ذهن رفتار گفتار و کردار حوزه آرامش ماست فراوردههای ذهنی میتوانند کمککننده باشند یا ضربه زننده به حوزه آرامش ما آنچه باعث میشود ذهن به ما آرامش بیشتری ببخشد شناخت و رفع موانع آن است ترس ازجمله موانعی است که رفتهرفته چنانچه در ما نشود حوزه آرامش ما را کاهش میدهد.
نکته طلایی در حوزه آرامش آن است که با عبور از ترس و درمان آن حوزه آرامش ما بهمراتب بیشتر میشود هرچه ترسهایمان کمتر شود آرامش بیشتری نصیبمان میشود گسترش حوزه آرامش بهصورت تدریجی با غلبه بر ترسها صورت میگیرد دقت کنید دوستان مثل یه دونه دایره متحدالمرکز مثل یک سیب که دایرههای متحدالمرکز داره هر چی که از اون دایره کوچکتر که اولین ترس ما هست ما غلبه کنیم این خطوط را میشکنیم و به دایره بزرگتر میرسیم و هر دفعه این باعث میشه که خطوط بزرگتر، سطوح بیشتری از زندگی ما به آرامش وارد شه با عبور از ترس ما به حوزه آرامش بیشتری وارد میشویم.
نکته پنجم مسئولیتپذیری هست بازهم به پذیرش خواهیم رسید برای غلبه بر ترس مسئولیتپذیر باشیم البته مسئولیتپذیری خودش تعریف و توضیح دارد که در ادامه به نکات مسئولیتپذیری میپردازم دقت کنید چند نکته را راجع به پذیرش، مسئولیتپذیری میگم که کمک میکنه به عبور از ترسهامون.
دوستان دقت کنید برای مسئولیتپذیری بهتر نکات زیر را پیشنهاد میکنم:
الف) مسئولیتپذیری به معنای حقیقی یعنی هرگز خود و دیگران را مقصر زندگی خودمان ندانیم ما تنها خودمان مسئول شرایط و زندگی خودمان هستیم گاهی در برابر حوادث و اتفاقات ما خودمان را قربانی میدانیم از این پروسه قربانی بودن خارج شویم چطوری؟ مقصریابی را کنار بگذاریم ما مقصریابی نداریم ما مسئول یابی داریم مسئولیتپذیری یعنی رهایی از قیدوبند پروسه مقصر سازی این نکته اول.
ب) نکته دوم مسئولیتپذیری حقیقی یعنی بهجای انجام رفتارهای مخرب تصمیمات مؤثر بگیریم از نشانههای بارز مسئولیتپذیری میتوان به شکایت نکردن غر نزدن مقصر ندانستن دیگران منفعل نشدن اشاره کرد ترک رفتارهای مخرب آنچه در گام پنجم توضیح داده شد نتیجه رفتن در مسیر مسئولیتپذیری است و تصمیم سازی یعنی اینکه ما وقتی به انسانهای مصمم و تصمیمگیرندهای بدل میشویم یعنی مسئولیتپذیر شدیم.
ج) نکته سوم حرکت و عمل از دیگر نشانههای پذیرش مسئولیت خودمان است انفعال نتیجه بیمسئولیتی است هر وقت برای امور زندگیتان به پاخاستید و به جنبش و حرکت افتادید یقین کنید در مسیر درست مسئولیتپذیری هستید حرکت و اقدام عملی همواره جهان جدیدی پیش روی انسانها گشوده است.
د) نکته چهارم مسئولیتپذیری حقیقی یعنی توجه نکردن به فریبهای ذهن همانطور که در گام هشتم دوره شفای ذهن گفتم فریب ذهن باعث میشود ما به نقطه امن خود پناه ببریم داستانسراییهای ذهن میتواند مسئولیتپذیریهای ما را خدشهدار سازد توجه نکردن به افکار منفی که در سایه عزتنفس و اعتمادبهنفس مرتفع خواهد شد عملاً ما را به سمتوسوی مسئولیتپذیری خواهد برد.
نکته آخر این هست مسئولیتپذیری بدان معناست که ما انتخابهای دیگری نیز داریم بهجای اعتقاد به قضا و قدر به عملکرد و انتخابهای خودمان دقت کنیم مسئولیتپذیری رفتن در مسیر تصمیم سازی و انتخابهای جدید است ما خیلی وقتها خودمان را شکستخورده میدانیم ما خیلی وقتها خودمان را ذهنیت شکستخورده میدانیم چرا این کار را میکنیم؟ چون نیاموختیم که عملکرد و انتخابهای ماست که زندگی ما را میسازد نه قضا و قدر این نکته بسیار کلیدی خواهد بود.
پس در بخش درمانهای ترس قرار داریم و مسئله مسئولیتپذیری که نکته پنجم بود و برای مسئولیتپذیری ۵ نکته متفاوت را گفتم که می تونه مسئولیتپذیری شمارا بالا ببره وقتی مسئولیتپذیریتان بالا بره آماده حمله به ترسهاتون خواهید شد.
نکته ششم در درمان ترسها اقدام و عمل هست تنها راه درست رهایی از دامن ترس روبرو شدن با آنهاست مواجهه با ترس با روندی که تا اینجا گفته شد کاملاً عملی خواهد بود اولین گام برنامهتان را اجرایی کنید میدانم که ترس هنوز همراهتان هست اما این ترس بهسادگی از بین نمیرود مگر با بهکارگیری تصویرسازیهای ذهنی نکات ذهنی و دستورات ذهنی و سپس اجرای اولین گام همواره در روبرو شدن با ترس اولین قدم مهمترین گام خواهد بود بنابراین بلند شویم و برای همیشه یکبار برای همیشه به ترسهامون غلبه کنیم.
نکته طلایی را اینجا براتون میگم و اون اینکه ترس رویه پنهان شجاعتهای ماست پرده را کنار بزنیم تا شجاعت به روحمان بتابد حمله به ترسها ما را انسان قویتری خواهد کرد ترس توهم زاییده ذهن ماست اگر میخواهید آدم شجاعی بشوید باید بلند شوید چه ذهنی چه عینی اقدام کنید برعلیه توهم و تاریکیهای خودمان.
مبحث ترس اینجا تمام شد در ادامه چند نکته را راجع به تمرینهای رهایی از ترس میگم لطفاً این تمرینها را برای بهبود عملکردتان در قبال ترسها انجام بدهید.
۱. فهرستی از ترسهای خود تهیه کنید سپس به ترتیب سخت به ساده آنها را لیست نمایید و یا به ترتیب ساده به سخت؛ این انتخاب شماست. از تصویر ذهنی و اقدامات مربوطهاش شروع کنید و سپس به اقدام عملی رویآورید. دقت کنید تا یک ترس را عملاً از بین نبردهاید یا کاهش ندادید به ترس بعدی حمله نکنید. اقدام ذهنی و تصویرسازی ذهنی، اقدام عملیِ مؤثرتری برایتان خواهد آورد.
۲. تمرین دوم منشأ ترسهای خود را یادداشت کنید که مربوط به کدام پایه از پایههای ترس هست که توضیح دادم.
۳. نکته سوم در صورت انجام اقدام عملی دقت کنید آیا حوزه آرامش شما گسترشیافته است یا خیر؟ اگر این حوزه آرامش گسترش پیدا نکرده شما احتمالاً هنوز در ترس تان قرار دارید.
۴. نکته چهارم لطفاً احساس و ادراک خود را پس از غلبه بر ترسها کاملاً واضح یادداشت کنید.
به پایان آیتم ترس رسیدیم ممنون و سپاسگزار شما هستم که به این پادکست آموزشی توجه کردید خدا نگهدارتان باشد.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1c4q1xx’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید