چگونه روی مسائل غیر قابل مذاکره، مذاکره میکنید؟
افسانهای قدیمی درباره پدربزرگی وجود دارد که رازی را با نوهاش در میان میگذارد:
«من در درونم دو گرگ در حال جنگ هستند؛ یکی گرگ عشق و مهربانی و دیگری گرگ تنفر و طمع است.»
چشمان پسر باز ماند و پرسید: «کدام برنده خواهد شد؟»
پدربزرگ لحظهای مکث کرد و پاسخ داد: «هریک را که پرورش دهم.»
مصالحه شامل گفتوگو میان مردم است، اما سختترین قسمت، درون خودتان اتفاق میافتد.
در هر تعارضی، شما تصمیم میگیرید که چه گرگی را پرورش دهید.
آیا میتوانید گلایههایتان را رها کنید، ببخشید و به جلو پیش بروید؟
آیا به طرف مقابل بهاندازه کافی اعتماد دارید که نیات خوب شما را پاسخ خوبی بدهد؟
آیا اساساً خواهان تغییر هستید؟
پاسخ این سؤالات در هیچ کتابی وجود ندارد، اما در اعماق قلبتان هست.
آنچه پاسخ این سؤالات را سخت میکند، این است که آنها انگیزههای ضد و نقیضی دارند.
وقتی میخواهید تعارضتان را برطرف کنید، درواقع، میخواهید از خودتان حمایت کنید.
دعوت طرف مقابل به زندگیتان خطرناک است؛
بهدلیل اینکه آنها مخالف شما هستند. آنها به شما آسیب زدهاند.
چطور میتوانید مطمئن باشید که این کار دوباره انجام نخواهد شد؟
این آسیبپذیری الزاماً اختلافتان را ادامهدار میکند؛
بنابراین موجب تردید اجتنابناپذیر در مصالحه میشود.
حتی دلرحمترینمان با انتقام روبهرو خواهد شد. لطیفترین روح هم اثر این آسیبپذیری را تصدیق خواهد کرد.
من این انگیزههای رقابتی را مناظرات ارتباطی مینامم.
آنها گرگهای درونتان هستند و احساساتتان را در دو جهت مختلف میکشند:
بهسمت ارتباط و دور از آن.
در یک تعارض، انگیزهها بهطور متناقض نه میتوانند برطرف شده و نه متوقف میشوند.
آنها قسمتی از ساختار انسانیتان هستند، اما میتوانید یکبار از آنها آگاه شده و تصمیم به پرورش آنها بگیرید.
خلاصهای از تاریخچه مناظرات
مفهوم کلی تاریخچه مناظرات به هزاران سال قبل برمیگردد.
هراکلیت، فیلسوف یونانی، یکپارچگی تضادها را نشان میدهد:
تصور اینکه هر چیزی در جهان با متناقضش شناخته میشود؛
برای مثال، در امور سیاسی ایالاتمتحده، موضوعات موردبحث حزب جمهوریخواه میتواند برای حزب دموکرات و برعکس آن مؤثر باشد.
ماهیت مناظرات این است که چطور دو بینش مختلف با یکدیگر ارتباط مییابند.
امانوئل کانت، فیلسوفی که این مفهوم کلی را یک مرحله جلو برده است، نشان داد این نظرات در سه مرحله بسط داده شدهاند:
نظریهای که به نقطه مقابل اشاره و تلفیق ایجاد کرده است.
این روش ساده و دقیق نوری بر تغییر و تحول ایدههای تاریخی و اقتصادی در هر زمینه فکری میاندازد.
ماهیگیر قرون وسطایی تصور میکند که زمین مسطح است(نظریه)، اما یک روز کشتی را بهجای دوری میراند تا سرانجام وارد ساحل مقابل سرزمین مادریاش میشود
و همین امر باعث میشود مجدداً به نظریهاش بیندیشد (نقطه مقابل).
سرانجام نتیجه میگیرد که زمین کروی است (نظریه).
باوجود هوش و ذکاوت کانت، نظریهاش ایراداتی داشت که آن را در شرایط جدالی قرار میدهد.
نظریهاش بدون نقطه مقابل نبود.
جورج ویلهم فردریش هگل، فیلسوف آلمانی، تلاش کرد ضعفهایش را برطرف کند.
هگل عقیده داشت که مفهوم کلی نقطه مقابل، نظریه بسیار مبهم و نامشخصی است؛
بنابراین نشان داد که یک نظریه در سه حالت ساخته میشود:
اندیشه انتزاعی، نگرش منفی (ردکردن) و اندیشه عینی. نظریه اولیه،
یک اندیشه انتزاعی و آزموننشده و فاقد نگرش منفی و خطای واضح است.
هر عقیدهای، مهم نیست چقدر اندیشمندانه است، یک نقص ذاتی دارد.
نظریهای که زمین را مسطح میپندارد، دارای یک نقص ذاتی است. یک نگرش منفی به نظریه جدیدی که بحثهایی را برای تکمیل نظریه قبلی میآورد، غلبه میکند.
وقتی اندیشه انتزاعی با نگرش منفی روبهرو شود، عینیت نظریه بیشتر آشکار میشود.
مناظرات در شما تردید بهوجود میآورند که یک تعارض اجتنابناپذیر در درونتان است، اما اگر بدانید نیروهای مخالفشان را چطور مدیریت کنید، مانع از تصمیمگیریتان نمیشوند.
مذاکره درباره دستهای از تناقضات
مناظرات مختلف بر دنیای تعارض عاطفی احاطه دارند؛
پذیرش در برابر تغییر، رستگاری در برابر انتقام و استقلال در برابر وابستگی.
شما در جستوجوی رستگاری هستید، اما کینه را در خود میپرورانید.
تلاش میکنید حزب دیگری را بپذیرید، اما امیدوارید آنها تغییر کنند.
وابستگی ایجاد میکنید، اما حس میکنید آن را بر خود تحمیل کردهاید.
برای برآمدن از پس این مناظرات، بهطور مؤثر سه راهحل اتخاذ کنید.
اول اینکه، در مورد مناظرات متفکرانه با خودتان بحث کنید.
اگر بدون محافظ ماندید، نفوذ این مناظرات میتواند حتی قانعکنندهترین توافقها را برهم بزند.
آگاه باشید که آنها چطور بر شما اثر میگذارند، آیا در برابر مصالحه مقاومت میکنید؟ یا برای تغییر مردد هستید؟
دوم اینکه، نیرویی را پرورش دهید که شما را به آنجایی میبرد که میخواهید بروید.
اگر میخواهید روابطتان با همسر قبلیتان بهبود یابد، شاید به این علت است که میخواهید وظایف پدری و مادری را با او قسمت کنید.
ابتدا، نزاع درونی که همزمان شما را بهسوی انتقام و رستگاری میکشاند، شناسایی کنید.
سپس به محض اینکه عصبانیت تجمعیافته در قلبتان با انتقام اشباع شد، برای بازسازی روابطتان روی رستگاری متمرکز شوید.
احساسات خصومتآمیز را تأیید کنید، اما آنها را پرورش ندهید.
سوم اینکه، مناظراتی را بشناسید که بر بخش دیگر اثر میگذارند.
با آگاهی از چالشهای مناظراتیشان میتوانید به کاستن ترسشان از مصالحه با خود کمک کنید؛
برای مثال، میتوانید همسر قبلیتان را در جریان بگذارید که فهمیدهاید چقدر ایجاد رابطه بعد از آن همه دردی که در گذشته متحمل شدهاید، سخت است.
زبان بدنتان درباره شما چه میگوید؟
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جامع “زبان بدن” کلیک کنید
[/button]
فقط مرگ قابل مذاکره نیست!
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جذاب “مذاکره” کلیک کنید
[/button]
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید