راز قبول نکردن اشتباه / داستانی واقعی از نویسنده
چرا به قبول نکردن اشتباه عادت کرده ایم؟ پشت پیشخوان بانک نشسته ام.
متصدی برگه ای به دستم می دهد و از من می خواهد چند قسمت را امضا کنم.
قرار است رمز پویا بگیرم و خب باز هم مثل هر امر اداری دیگری در ایران باید مراحلی طی شود.
برگه ها را می گیرم و پس از پر کردن آن ها، امضای شان می کنم و تحویل متصدی می دهم.
کارمند مربوطه نگاهی به امضاء می کند
و نگاهی به مانیتور سیستم خودش و بعد با نگاهی خسته و بیحوصله می گوید:
«امضای تان با امضاء درج شده در سیستم ما نمی خواند!
و این یک جورایی یعنی تو یا صاحب حساب مربوطه نیستی یا به نوعی داری امضایی را جعل می کنی!
می گویم:
خانم محترم، من بیش از ۱۰ سال است در شعبه شما حساب دارم
و تماماً با همین امضا تمام کارهای بانکی ام را انجام می دهم.
کارمند می گوید:
آقا یعنی شما می گویید من دارم اشتباه می کنم. سیستم این طور نشان می دهد!
می گویم خب ممکن است همه ما اشتباه کنیم. یک بار دیگر چک کنید.
کارمند با بی علاقگی مجدداً چک می کند و دوباره می گوید:
امضاء شما با امضاء ثبت شده در سیستم ما نمی خواند.
از من اصرار از ایشان انکار تا اینکه معاون شعبه که شاهد گفتگوی ما است نزدیک پیشخوان شده و موضوع را جویا می شود.
حالا معاون خودش پشت سیستم قرار می گیرد و کارت ملی مرا می خواهد
و مجدداً همه روند چک می شود. بعد رو به کارمندش می گوید:
امضا کاملاً درست است.
در سیستم ما دو نفر با فامیلی شما ثبت شده است.
کارمند ما احتمالاً با آن فرد امضاء شما را چک کرده اند که اشتباه نشان داده می شد.
سپس با طمأنینه ضمن پذیرش اشتباه و عذرخواهی رو به کارمند مربوطه می کند
و از ایشان صبوری و وقت بیشتری را می خواهد.
این تجربه یا تجارب مشابه شاید برای همه شما خوانندگان این مقاله هم پیش آمده باشد.
اساساً قبول کردن اشتباه امری سخت و تلخ به نظر می آید.
در مقاله حاضر به دلایل و چرایی این مقوله می پردازم.
چرا اشتباه خود را قبول نمی کنیم؟
پاسخ به سوال فوق سهل و ممتنع است. یعنی قبول نکردن اشتباه دلایل ساده در عین حال دشواری دارد.
زیرا گاهی تنها با یک عذرخواهی و بررسی چرایی و دلایل اشتباه می توانیم
در مسیر درست حرکت کنیم و گاهی با هزاران دلیل و بهانه از پذیرش حقیقت طفره می رویم.
قطعاً همه ما با تربیت ها و آموزش های گوناگون بزرگ می شویم.
در نتیجه تجارب و آموخته های مان گفتار و کرداری خاص پیدا می کنیم.
مسأله قبول نکردن اشتباهات نیز ریشه در نحوه تربیت ما دارد.
خوب یادم می آید در مهمانی یکی از دوستانم وقتی لیوان آب از دست کودکش افتاد و لباس او خیس شد
و لیوان هم شکست، مادر خانواده بدون برخوردی تند و مخرب کنار کودکش قرار گرفت و گفت:
مراقب باش شیشه های خرد شده لیوان دست و پایت را زخمی نکند
عزیزم و بعد در حالی که کودک ۸، ۹ ساله اش را از محوطه دور میکرد رو به او ادامه داد:
برای ما گاهی پیش میآید که اشتباه می کنیم.
مهم خود اشتباه نیست بلکه الان تو باید ببینی چرا لیوان از دستت افتاد و شکست.
اشتباه خودت را قبول کنی آدم قوی می شوی!
این نحوه تربیت قطعاً از کودکان ما انسان های آرام، منطقی و رشد یافته ای می سازد.
در ادامه به چند نکته ای که سبب می شود ما اشتباهات خود را قبول نکنیم اشاره می کنم.
-
آموزش و تربیت غلط:
کودکی که آموخته باشد قبول کردن اشتباه نشانه قدرت و توانایی فکری اوست هرگز در برابر پذیرش خطاهایش مقاومت نشان نخواهد داد.
گاهی والدین کودکان خود را طوری پرورش می دهند که گویی باید بدون اشتباه باشند و خب طبیعی است
کودکی که در این خانواده ها بزرگ می شود در صورت بروز اشتباه نه تنها اشتباه خود را قبول نمی کند
بلکه با سرسختی تمام آن را نیز پنهان می سازد.
این گونه تربیت ها در نهایت منجر به دروغگویی کودکان می شود.
-
نداشتن الگوهای صحیح:
وقتی من به عنوان والدین کودکان از قبول کردن اشتباه خود سرباز بزنم طبیعی است
دیگر افراد خانواده هم به من نگاه می کنند و این موضوع همه گیر خواهد شد.
وقتی اجتماع هرگز از مسئولین خود پذیرش اشتباه و عذرخواهی را نمی شنود
و نمی بیند قطعاً الگوهای اشتباه سبب می شود ما هم اشتباهات خود را قبول نکنیم.
-
ترجمه غلط از عبارتِ قبول کردن اشتباه:
بسیاری از آدم ها فکر میکنند با قبولِ اشتباه خود، در واقع طعم شکست را چشیده اند.
برای این دست آدم ها شکست غیرقابل قبول است.
در حالی که اولاً شکست فاجعه نیست بلکه در نوع خود آموزش جدید و تجربه ای ناب برای ادامه زندگی است
و دوم آنکه قبول کردن اشتباه در واقع یک پیروزی است
زیرا در صورت پذیرش اشتباه می توانیم درس های فراوانی از آن بیاموزیم
و دنبال راه حل برای برطرف کردن مشکلات مان باشیم. قبول نکردن اشتباه یک نوع جسارت است.
-
احساسی شدن و دوری از عقل و منطق:
معمولاً افرادی که در دام قبول نکردن اشتباه خود گرفتار می شوند بسیار احساسی هستند.
احساسی شدن سبب می شود فرد به هیچ وجه آرامش نداشته باشد و در قبال اشتباه خود دچار رفتار مخرب و غیرمنطقی شود.
در صورتی که غلبه بر احساسات منفی و هیجان های گذرا ضمن آرامش، فرد را ترغیب به پذیرش اشتباه و اعتراف به آن می کند.
معمولاً افراد احساسی خیلی زود عصبانی هم می شوند و کنترل نکردن خشم آن ها را به سمت مقاومت و سرسختی پیش می برد.
-
ضعیف در جهانبینی:
اکثر آدم ها جهان را آنگونه که دوست دارند می نگرند نه آن گونه که واقعاً هست.
نگریستن به جهان از دریچه ذهن و فکر و تجارب ما لزوماً نگاه درستی نیست.
ضعف در جهان بینی سبب می شود، افراد بسیار تک بُعدی، مقاوم و متعصب شده، در نتیجه هرگز اشتباه خود را قبول نخواهند کرد.
افرادی که جهان بینی درستی دارند، کلامی و رفتاری مطلق نگر و تک بعدی نبوده، برای خودشان احتمالِ اشتباه را لحاظ می کنند.
این افراد به اصطلاح من، دیدی «پرسپکتیوگونه» دارند و هر مسأله ای را از زوایای مختلفی می نگرند
و در صورت اشتباه ضمن قبول آن اشتباه قضایا را از چند بُعد و وجه نگاه می کنند و معمولاً راه حل های بسیاری را می یابند.
درباره محمود پیرحیاتی
مربی و مدرس تحول فردی و نویسنده کتاب فقط آویزان خودت شو
نوشته های بیشتر از محمود پیرحیاتیمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
نپذیرفتن/پذیرش دو رفتاری که منجر می شه ما زندگی ناخوب/خوب داشته باشیم.
چقدر این مقاله خوب بود.
و کاربردی
به همه خوانندگان این مقاله تبریک می گم مطلب خوبی را برای مطالعه انتخاب کرده اید
با خوندن این مقاله اگر درست فهمیده باشم! یعنی اینکه اگر قبول کنیم که ما انسانیم و گاهی دچار اشتباه میشیم و درس این اتفاق رو بگیریم، به رشد خودمون کمک شایانی کردیم و این هوشیاری و آگاهی باعث میشه تا در آینده کمتر دچار خطا بشیم.
از طرفی با عدم پذیرش این موضوع نه تنها احساس بدی به طرف مقابل میدیم، بلکه با انکار بخشی از وجود خودمان نشون میدیم که ما خودمان را هم دوست نداریم! و این بی ارزشی حال خودمان را هم بد خواهد کرد.