کارکردن روی زخمهای احساسی
فردی برای مدیریت زخمهای احساسیاش راهی طولانی طی کرد:
او از احساس ترکشدن خود آگاه بود و هنگام دعوا با دوستش، آن را کنار میگذاشت و به این شیوه، اجباربه تکرار را درهم میشکست، اما درد زخم بهجامانده و او هنوز منتظر پدرش بود.
برای غلبه بر این درد و بهدستآوردن قدرت احساسی کامل، باید روی آسیبهای احساسی کار میکرد.
این فرآیند به سختکوشی و تشویق نیاز داشت
و این کار با حمایت یک دوست خوب یا متخصص و حتی فعالیتهایی مثل نوشتن خاطرات روزانه، نقاشی یا نواختن موزیک انجام میشد.
اگر آماده شدهاید در تلاش برای بهبود دردتان، آن را دور بیندازید،
چند مرحله ضروری را به شما نشان میدهم که کارتان را بهشکل مفیدی شروع کنید.
ابتدا،
موضوعی را که عمیقاً به آن حساس هستید
و شما را مکرراً در دام احساسات میاندازد، تعیین کنید؛ مثلاً ترس از پذیرفتهنشدن، ترکشدن یا تحقیرشدن. چارت چند صفحه پیش را دوباره ببینید تا بتوانید فریب اجباری را که مکرراً تعارض در شما بهوجود میآورد، پیدا کنید.
دوم،
ردیابی منشأ آن موضوع است.
حساسیت شما به پذیرفتهنشدن یا تحقیرشدن از کجا ریشه میگیرد؟
به دوران بچگیتان فکر کنید.
از چه زمانی چنین حسی به شما دست داد؟
البته همه حساسیتها در دوران اولیه زندگی شکل نمیگیرند؛
برای مثال، اگر همسر سابق شما بیوفا بود، ممکن است در روابط کنونی درباره موضوع وفاداری حساس باشید.
موضوعات حساس احساسی میتوانند ریشهای در سطح گروهی داشته باشند؛
مثلاً هولوکاست در ذهن یهودیان در ارتباط با امنیت اثر بسیار زیادی گذاشت.
سوم،
احساسات دردناکی را تشریح کنید که در ایجاد زخمها نقش داشتند.
برای جن، یک میزبان احساسی دردناک با ترس او از ترکشدن در ارتباط بود.
او با کمک دوست مورداعتمادش،در یک فرآیند دردناک سعی کرد منشأ احساساتش را بپذیرد.
واردشدن به این فضای احساسی، بسیار او را میترساند؛
بههمیندلیل، به خودش قول داد وارد آن محل ترسناک شده و از هرجا که دلش خواست، خارج شود؛
سپس با ترس از ترکشدن خود روبهرو شد و این احساس مهم را نامگذاری کرد و برای آن پیامی فرستاد.
او احساس خشم، شک و ترس همدردی را دور انداخته و با صدای خجالتزدهای از خودش پرسید:
«آیا من ارزش عشق را دارم؟» او با این کار، نیمه تاریکی را بیرون کشید که بیش از دو دهه در او وجود داشت و توانست کنترلش را بهدست بگیرد.
چهارم،
درد را تسکین دهید؛ این کار به تصمیمگیری و تلاش آگاهانه نیاز دارد.
وقتی صدای درد شما شنیده شد، میتوانید به آن اجازه دهید که برود.
گفته میشود این همان چیزی است که به آن نیاز دارید.
جن نشان داد که میتواند برای دورکردن از احساس ترکشدن تصمیم بگیرد و تسکین درد را انتخاب کرد.
این فرآیند از لحاظ احساسی آزاردهنده و درعینحال، پاککننده بود.
پنجم،
زخمتان را به منبع قدرت تبدیل کنید.
ترس جن از ترکشدن تا ابد با او خواهد ماند، حتی اگر درد خاطرات کودکی را تسکین دهد. اگرچه، بهجای اینکه خودش را قربانی آن شرایط ببیند،
دیدگاهش را عوض کرد و عشق به خانواده و دوستان را آنقدر در خود تقویت کرد که قبول کند هرگز دوستان و خویشاوندانش او را ترک نخواهند کرد.
زبان بدنتان درباره شما چه میگوید؟
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جامع “زبان بدن” کلیک کنید
[/button]
فقط مرگ قابل مذاکره نیست!
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جذاب “مذاکره” کلیک کنید
[/button]
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید