کبوتر با کبوتر باز با باز
کبوتر با کبوتر باز با باز
آیا دوستان و نزدیکان شما ازلحاظ تیپ شخصیتی و فکری مشابه شما فکر می کنند یا متضاد شما؟
به محیط پیرامونتان با دقت بیشتری نگاه کنید.
کسانی که دوستشان دارید، شریک عاطفی تان، کارمندانی که استخدام می کنید،
محل کارتان، آیا همگی برگرفته از خواسته های شما نیستند؟
آیا انعکاس آن چیزی اند که شما می خواهید باشید؟
از قدیم یک ضرب المثل بین مردم رایج است که به همین مسئله اشاره می کند و می گوید:
«کبوتر با کبوتر، باز با باز
کند هم جنس با هم جنس پرواز »
انتخاب همنشین
همه انسان ها افرادی را برمی گزینند که خود دوست دارند مانند آن ها باشند
و یا متضاد رفتار آن ها را دارند. بنابراین انتخاب همنشین اغلب توسط خود فرد انجام می شود نه اجبار جامعه!
اکثر والدین از این موضوع آگاه اند و به همین دلیل است که مراقب دوستان فرزندانشان و مراودات آن ها هستند.
این مسئله در مورد افراد بالغ نیز صدق می کند.
وکیلی که به مدت چند سال خلاف های فرد خلاف کار را پنهان کرده، احتمالاً به اندازه ی خود او خلافکار است.
اگر نبود که این کار را انجام نمی داد و مدتها پیش اخراج شده بود.
همینطور زنی که بهترین دوستان او، مادرانِ دوستان فرزندش هستند،
به وضوح می گوید که اولویت های او در زندگی چه چیزهایی هستند.
هر وقت می خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید، دوستان و شرکای تجاری او را بشناسید.
به خصوص اگر همه آنها در یک رده قرار می گیرند. زیرا بسیاری از مردم سعی دارند نظام شخصیت و ارزش های خود را پنهان کنند.
اگر می توانید از خانه و محل کار او بازدید کنید؛
چرا که این کار احتمالا ماهیت واقعی او را بیشتر آشکار می کند.
اما اگر به هیچ نشانه ی دیگری دسترسی نداشتید،
ارزیابی یکی از دوستان و یا همکارانش نتایج قابل اعتمادی به شما خواهد داد.
مکان جغرافیایی به عنوان بخشی از محیط
یکی دیگر از مسائلی که باعث ایجاد تعارض شده، تفاوت های فرهنگی است که به سبب تفاوت های جغرافیایی رخ می دهد.
به طور مثال، نتیجه ای که من از ظاهر یک شخص می گیرم ممکن است به مکان جغرافیایی او نیز بستگی داشته باشد.
افرادی که دارای ارزش شخصیت مشابه هستند، از نظر لباس و رفتار با کسانی که از یک منطقه دیگر هستند متفاوتند.
انتظارات، آرمانها، هنجارها و مشخصات فرهنگی از شهر به شهر، منطقه به منطقه و کشور به کشور متفاوت است.
شما نمی توانید همه این مسائل را به یک استاندارد برگردانید.
اگر من یک زن جوان را در منهتن با یک آرایش سنگین و مدل موی جدی با یک لباس مد روز ببینم، به نظر خیلی متفاوت نمی آید.
او احتمالا به سبکی مطابق با افراد محیط خود لباس پوشیده است.
اما از طرف دیگر اگر من همان زن را در خیابان کوچکی در خاورمیانه در حال قدم زدن می دیدم،
نسبت به او کنجکاوی می شدم و با خودم می گفتم شاید او زندگی لوکس و گرانی دارد و یا اینکه به دنبال جلب توجه است.
یا اینکه شاید حوصله اش سر رفته و از زندگی اش ناراضی است یا اینکه همین الان از نیویورک به اینجا آمده است.
حتی زمان نیز میتواند مهم باشد. اگر کسی در روز چهارم ماه مرداد صورتش خیلی قرمز باشد، احتمالا از آفتاب سوختگی است.
اما اگر در ماه بهمن پس از هفته ها هوای ابری و بارانی او را در همین حالت ببینم، احتمالا به دنبال علت دیگری خواهم بود:
خستگی، درمان پزشکی و شرمندگی و خجالت.
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید