ده چیزی که از هزار مذاکره آموختیم
ده چیزی که از هزار مذاکره آموختیم
در این مقاله به ده چیزی که از هزار مذاکره آموختیم می پردازیم
در این مقاله به ترجمه مقاله ای با عنوان Ten Things I Learned in 1000 Negotiations می پردازیم
نه
مذاکرات درباره ی معاملات، پول و یا موفقیت نیستند.
آنها درباره ی یافتن ارزش درونی، ایجاد اعتماد به نفس و ترجمه ی اینها به خارج می باشند.
“نه” به ما اجازه می دهد تا تا معامله را در انعکاس ارزشمان بدست آوریم، نه چانه زدن و خسته کردن طرف مقابل تا به نفع ما کنار بیاید.
“نه” پلی است بین معامله ی نهایی و خودمان.
فهرست بلند
ربطی به پول ندارد.
بهتر است به تمام جنبه های یک شرایط فکر کنیم. همه ی چیزهایی که دوست داریم.
هر چه لیستمان طولانی تر باشد، می توانیم سکه ی نیکل بیشتری را برای سکه زدن خرج کنیم.
برای مثال ممکن است مذاکره برای یک طرف مذاکره بر سر حقوق باشد.
اما طرف دیگر روی حقوق، عنوان کار، بیمه، تعطیلات، استانداردهای پیشرفت، کار در بیرون از محیط کار و غیره مذاکره کند.
همیشه لیست طولانی تر برنده می شود.
صبر بی نهایت، نتایج سریع می دهد
بلافاصله جواب ندهیم. فکر کنیم. بخوابیم. نفس عمیق بکشیم. با دیگران حرف بزنیم. بعد جواب بدهیم.
بهترین مذاکره ی من زمانی بود که می خواستم سریع جواب دهم.
به شریک تجاری ام گفتم که زود بله بگو.
او گفت” صبر کن. می خواهم درباره اش فکر کنم.” و چهار روز فکر کرد و بعد جواب داد.
خب حالا او حرف هایی داشت. او گفت که ما گزینه های دیگری داریم.
او هم کمی صبر کرد تا آنها جواب بدهند. و در آخر طبق خواسته های او توافق انجام شد.
آماده. آتش. کمک
به من اعتماد کنید. شاید به آنچه پیشنهاد می دهیم، نرسیم.
اما وقتی به توافق می رسیم، خود توافق یک ارزشی دارد. و می توانیم از این ارزش برای رسیدن به پیشنهادمان استفاده کنیم.
مقاله مذاکره را مشاهده کنید
به توصیه ها گوش دهیم
بگوییم: شما متخصصید، اگر جای من بودید، چه می کردید؟
از آنها بخواهید که در مقابل خودشان مذاکره کنند.
شاید خیلی خوشایند نباشد، اما اعتماد بوجود می آورد.
من فهمیده ام که در بیشتر مذاکرات اگر در طرف مقابل بودم، چیز بیشتری می دانستم.
فرمول
قبل از بها دادن به هرچیز، رقمی نگوییم که بعد دعا کنیم آنها قبول کنند.
با یک فرمول شرایط را ارزیابی کنیم و متغیرهای بهتر را بشناسیم.
مثال: برمبنای حقوق گذشته و یا نظر دیگران برای خودمان ارزش تعیین نکنیم.
طبق یک فرمول ارزشی بها داده و سپس آن را در اختیار طرف مقابل قرار دهیم.
هر چیزی مذاکره است
مثال: جذب کاری شده و می خواهیم بر سر حقوق مذاکره کنیم. برای اخراج شدن هم مذاکره وجود دارد.
نه بگوییم، چون حتی اگر اخراج هم شویم، چیزهای زیادی برای مذاکره وجود دارند.
شاید حتی بهتر از شرایط استخدامی باشند.
با کسی که نمی تواند “بله” بگوید، مذاکره نکنیم
مقاله زبان بدن را مشاهده کنید
مذاکرالت بچگانه نکنیم
اگر بگویم ۵۰، شک ندارم که آنها می گویند ۳۰ و روی ۴۰ تمامش می کنیم.
این شیوه، آماتوریست.
حتی در یک معامله ی ماشین، آنها می دانند که ما چنین قصدی داریم.
برای همین هیچ کس به حد وسط راضی نمی شود.
طرح شیطانی
همه از دستور کار رمزی ما خبر دارند.
برای مثال، ایده ی یک کتاب را به ناشری می فروشیم و امتیاز بزرگی طلب می کنیم.
اما طرح مخفی ما شاید در صحبت های زیاد آینده معلوم شود.
هدف واقعی مان را برای اهداف کوتاه مدت از دست ندهیم.
در این مقاله به ده چیزی که از هزار مذاکره آموختیم پرداختیم.
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پورمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
چه جالب
خیلی جالب
خیلی عالی
جالب بود ممنون ازش ما