زبان بدن بزرگتر از چیزی است که فکرش را میکنید
روش لباس پوشیدن
زبان بدن عبارتی است که برای همه رفتارهای غیرکلامی به کار میرود، اما میتواند گمراه کننده هم باشد.
ارتباط غیرکلامی یعنی همه چیز، حتی مدل لباس پوشیدن. اگر یونیفرم میپوشید، خیلی نمیتوان به واسطه آن شخصیت شما را شناخت، اما اگر به دقت به آن نگاه شود، میتوان چیزهایی فهمید.
به خاطر میآورم وقتی نوجوان بودم، دو بلیت فروش ایستگاه اتوبوس محله ما در زمان توقف اتوبوسها جلوی ایستگاه بلیتها را جمع میکردند و هر روز همین کار را تکرار میکردند.
هر دو بلیت فروشها ژاکتی خاکستری به عنوان یونیفرم استاندارد به تن میکردند؛ با شلوار خاکستری و کلاه کپ با آرم شرکت اتوبوسرانی. تنها تفاوتشان این بود که یکی از آنها روی ژاکتش یک نشان داشت
و آن دیگری روی کلاهش.
هر یک از این نشانهای کوچک معنایی برای آنها داشتند.
قصدشان این بود که مردم این نشانها را ببینند و اگر از آنها بپرسید، با خوشحالی برایتان تعریف میکنند که چطور شد برای کار به اینجا آمده بودند.
این روش، روش شخصیسازی استانداردهای آنها بود.
آنها نمیخواستند شبیه هم دیده شوند و برای همین تغییری در یونیفرم ایستگاه اتوبوس قدیمی بهوجود آورده بودند؛
چون دوست داشتند مردم آنها را بهشکل متفاوتی بهعنوان یک فرد ببینند.
حتی اگر یونیفرمی ندارید و میتوانید انتخاب کنید هر روز چه بپوشید، مردم استانداردهای صنعتی منحصربه خود را دارند.
در بانکداری هم چنین چیزی صدق میکند.
در آنجا هم یک نوع لباس میپوشند، اما سبک لباسپوشیدن را خود انتخاب میکنید.
میتوانید از بلوز یا پیراهن متفاوتی استفاده کنید یا بهطور دلخواه کراوات بزنید یا جواهرات و آرایش صورت منحصربه خودتان را داشته باشید.
حتی میتوانید نشانهایی مثل روتاری کلوب (سرویس بینالمللی است که هدفش درکنارهمآوردن رهبران حرفهای تجاری برای کمکهای انساندوستانه و کمک به برپایی صلح) یا اهداکننده قلب داشته باشید.
اگر در دنیای طراحی و مد باشید، آزادی انتخاب دارید و تا حد ممکن میتوانید بهعنوان یک فرد متمایز نشان داده شوید، اما باز هم باید طبق معیارهای صنعت خود کار کنید.
مهم نیست این اتفاق به چه صورت میافتد، میتوانید روش خاص خود را داشته باشید.
لباس پوشیدن و سبک این کار حوزه بزرگی از شخصی سازی هر فرد را تشکیل میدهد
و پیامهایی قوی به بیرون میفرستد؛
بنابراین به این نگاه کنید که مردم چه میپوشند و برای این کار موارد زیر را در نظر بگیرید:
- آیا به درستی و با تناسب انجام شده است؟ اگر نه، چرا؟ آیا سایز تن آنهاست؟ یا کوتاه، بلند، نازک یا کلفت است؟ آیا پیداکردن این لباسها کار سختی بود؟
- آیا لباسها جدا از هم انتخاب شدند؟
- آیا تمیز و اتو شدهاند؟
- ارزان هستند یا گران؟
- آیا کج و کولهاند؟
- چه پیامی را ارسال میکنند؟
- چه پیامی را واقعاً دریافت میکنید؟
به قول معروف، «اگر کسی را دیدید که راه میرود، شنا میکند و کواک کواک میگوید، حتماً یک اردک است.»
اغلب سادهترین چیزها بیشترین پیامها را برای ما دارند.
از نظر من، این ظاهر کسی را نشان میدهد که راحت است و اعتمادبهنفس دارد که میتواند ظاهری حرفهای داشته باشد
و در همین حال، بیآنکه از نظر دیگران بترسد، جنبه احساسی ظاهرش را هم در نظر گرفته است.
این روبانها را میتوان برای یک مکالمه شخصی هم بهکار برد، چون میتوانند یک ارتباط احساسی یا اعتماد به وجود بیاورند.
بستگی دارد چقدر شجاع باشید و حتی بخواهید سطح عمیقتری از ارتباط احساسی را ایجاد کنید.
این را بهذهن بسپارید که همه ما بسته به شرایطی که در آن قرار داشته، شخصیتهای متفاوتی داریم.
بیشتر ما با همکاران، اعضای خانواده، بچهها و دوستانمان رفتار متفاوتی داریم.
معمولاً با هریک از این گروه افراد که مواجه میشویم، محیطهای متفاوتی را دیده و بنابراین نوع رفتارمان هم فرق میکند.
محیط: خانه، سیستم حمل و نقل و محل کار
محیط نقشی بسیار اساسی در احساس ما ایفا میکند.
محیط یعنی ساختمان یا محل خاصی که افراد در آنجا هستند. اغلب بین افراد و ساختمانها ارتباطی وجود دارد.
محیط میتواند باعث شود احساس آرامش و راحتی کنیم یا ناراحتی و استرس و همه این احساسات بدون اینکه متوجه آنها شویم، بهوجود میآیند.
در سالن دادگاه یک شهر قدم بزنید و افرادی را که آنجا هستند، بهدقت بنگرید.
مردی با صورت شل و آویزان، درحالیکه ناخنش را میجود، بالا و پایین میرود، خم و راست میشود و گریه میکند.
ساختمان و افرادی که در آن هستند، سرهمبندیها و طراحیهایش، همگی تأثیرگذارند
و حالتهای مختلف احساسی را برای مردمی که داخل ساختمان بوده، بهوجود میآورند.
اغلب روی دیوار دادگاهها تصویری از تاج ماجستی را میبینید؛
مأموران امنیتی، نیروی پلیس با یونیفرمهای مخصوصشان، تیمهای قانونی و کارمندان دادگاه. اینها نشانههایی از قدرت و نظارت هستند که در جایجای این ساختمان دیده میشوند.
حتی اگر در مظان اتهام هم نباشید، با خود فکر میکنید این افراد چه کسانی بوده و نسبتشان با کسانی که منتظر رأی دادگاه هستند، چیست و همین افکار روی احساستان تأثیر میگذارد.
مراکز فروش، سوپرمارکتها، سینما و پارک برای رفتوآمد مردم طراحی شدهاند؛
مثلاً رفتوآمد در رستورانها، کافیشاپها و سرویسهای بهداشتی شهری. حتی نورپردازی، موزیک و دمای اتاقی که در آن هستیم هم میتوانند ما و احساساتمان را کنترل کنند.
میتوانند باعث شوند احساس شادی و خوششانسی کنیم یا تشویق شویم پول بیشتری در آن محل خرج کنیم.
دفعه بعد که وارد یک مرکز خرید بزرگ شدید، ببینید آیا میتوانید زمان را متوقف کنید یا نه.
شانسی برای این کار نخواهید داشت. ممکن است محیط آن مرکز خرید طوری بوده که دیگر برایتان مهم نباشد چه مدت از زمان را صرف خرید در آن محل میکنید.
آنها میخواهند شما بدون نگرانی از گذشت زمان در چنین جایی بچرخید. اگر وقت زیادی را برای گشتن در چنین جایی صرف کنید،
ناگهان متوجه میشوید چقدر پول خرج کردهاید.
هر محیطی هدف خاص خودش را دارد. سه منطقه وجود دارد که بیشترین تأثیر را روی شما و احساساتتان میگذارند.
این سه منطقه عبارتند از: خانه، سیستم حملونقل و محل کار.
این سه منطقه جاهایی هستند که بیشتر وقت خود را آنجا میگذرانیم و اطلاعات ارزشمندی در این محلها وجود دارند که منتظرند شما آنها را مشاهده کنید.
خب ببینید، هرچه زمان و مکان بیشتری را صرف فکرکردن به چیزی کنند، راههای بیشتری پیدا میکنند که راحتتر باشند.
اگر دلتان نخواهد، وقت زیادی را در خودرو یا خانه صرف نمیکنید. اگر شانس این را داشته باشید که به هرچیزی بهشکل درست نگاه کنید
و اینکه چه چیزی در درون آن است و چه احساسی را بهوجود میآورد،
میتوانید راحتترین راه ممکن را برای خود پیدا کنید.
اینها نشانههای راحت و کوچکی هستند که درباره افرادی که در آن محیط زندگی میکنند،
چیزهایی به ما میگویند.
گاهیاوقات متوجه چیزهایی میشوید که هیچوقت نمیدانستید و فقط از روی مشاهدات و کدگذاری اجسامی متوجه آنها شدهاید که افراد به محیطی که در آن احساس آزادی میکنند، افزودهاند.
این مشاهدات درباره محیط افراد و چیزهایی که انتخاب کردهاند، میتواند روش تعامل شما را با آنها کاملاً تغییر دهد.
دفترکار مثل خودرو و خانه افراد حاوی اطلاعات مفیدی برای ماست
و نشانههای خوشایند یا حتی ناخوشایند کاری را نشان میدهد.
من در هر سه محیط تابلوی «لطفاً سیگار نکشید» را دیدهام. در هر ادارهای که کار کنید، ممنوعیت استعمال سیگار جزو قوانین است، اما در خودرو و خانهتان چطور؟
با نصب این تابلو بدون اینکه نیاز به گفتنش باشد به همه افراد میگویید «ممنون میشوم اگر اینجا سیگار نکشید.»
بیایید نگاه عمیقی به همه این محیطها بیندازیم.
حمل و نقل
واضح است یک خودرو، ون، کامیون و دوچرخه نسبت به وسایل حملونقل عمومی، شخصیتر است
و در سفر میتوانید وسایل زیادی را با خودتان ببرید تا سفر آسودهتری داشته باشید و سفر برای شما جالبتر شود.
کسانی که از این خودروها برای کارشان استفاده میکنند، مثل فروشندگان و تجار ابزارآلات، خودروهای خود را حتی شخصیتر هم میکنند، چون زمان بیشتری را درون آنها میگذرانند.
چه چیزهایی را میتوان در یک خودرو دید
دقیقاً به همان شیوهای که به لباسپوشیدن دیگران توجه میکردید، میتوانید به دو چیز اصلی نگاه کنید:
چیزهایی که درکنار همدیگرند و چیزهایی که نیستند. شما بهدنبال چیزهایی هستید که یا با احساس کلیتان هماهنگ بوده و آن را تأیید میکند یا با آن در تضاد است؛
مثل آن زن تاجری که دستبند کهنهاش با لباسهای رسمیاش منافات داشت.
اگر به حد کافی جسور هستید، در جعبه دستکشها و کنسول مرکزی را هم بو بکشید. به بالای آفتابگیر و تودوزیهای کنار در خودرو نگاه کنید.
حتی اگر نمیخواهید خیلی کنجکاو دیده شوید، هنوز هم نشانههایی برای بهدستآوردن اطلاعات وجود دارند.
در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- به چیزهایی نگاه کنید که در پشت آینه جلو آویزان شدهاند یا روی داشبورد خودرو هستند.
- آیا سمبل مذهبی، نشانه شانس، عکس یا پری از یک حیوان را میبینید؟
- موسیقی داخل خودرو از سبکهای جدید است یا مخلوطی از سبکهای قدیمی و جدید؟
- اگر رادیو روشن است، روی چه موجی است؟ محلی؟ خبر یا موزیک؟
- آیا کتابی در خودرو هست؟ چه ژانری؟ تجاری، خودتوسعهای، داستان یا بیوگرافی؟
- آیا برچسبی روی شیشهها یا بدنه خودرو زده شده است؟ چهجور برچسبی؟ سیاسی، ورزشی یا مربوط به باشگاه خاصی؟
- آیا در خودرو صندلی مخصوص بچه وجود دارد؟
- نگاهی به جاسیگاری بیندازید. آیا سیگاری هستند یا نه؟ (نشانهای میبینید)؟
- داخل و بیرون خودرو چقدر تمیز است؟ اگر لازم است که تمیز شود، بهنظر میرسد تمیزکردنش چقدر طول بکشد؟
حالا میتوانید ایده خاص خودتان را داشته باشید.
چیزهای زیادی وجود داشتند که در فضای کوچکی مثل خودرو هم توانستید آنها را ببینید.
خب از همه این نشانهها به چه چیزهایی میشد توجه کنید؟
اینها نکات مرجع هستند و برای انتخاب به شما گزینه میدهند.
میتوانند آغازگر مکالمه باشند و حتی میتوان گفت برای پیبردن به شخصیت راننده میتوانند سرنخهای زیادی به شما بدهند.
هیچوقت نمیتوانید همهچیز را درباره یک نفر بدانید،
اما همه این مشاهدات کوچک به شما کمک خواهند کرد چیزهای زیادی را درباره آنها بدانید.
به اطراف خود نگاه کنید و خلأهایی را که درباره دوستداشتن و نداشتن افراد وجود دارد، پر کنید.
دانش با شیوههای مختلف بهدست میآید.
میتوانید صحبتکردن درباره چیزهایی را انتخاب کنید که میخواهید بیشتر درباره آنها دانسته یا بهعنوان مرجعی برای آینده بهکارشان بگیرید.
میتوانید از این اطلاعات برای تأیید تغییر موضع خود نسبتبه آنها استفاده کنید.
خودروهای دیگر
حتی اگر کسی خودرو نداشته باشد، با اتوبوس، قطار یا دوچرخه رفتوآمد میکند.
همه اینها چیزهایی هستند که با آنها به بهترین نحو ممکن میتوانید جابهجا شوید.
این وسایل پر از چمدان، کیفدستی و لپتاپ هستند.
قطعاً هیچوقت سرتان را توی کار کس دیگری نمیکنید که ببینید چرا از داخل کیفش سروصدا میآید، مگر اینکه خیلی جسور باشید یا آنقدر خنگ یا آن شخص را بهخوبی بشناسید.
مجبور نیستید وسط چنین چیزهایی بپرید تا بفهمید دیگران با خودشان چه چیزهایی حمل میکنند.
مردم هر روز در سراسر کشور با این وسایل قابلحمل سرکار می روند.
سپس محتویات کیفشان را خالی میکنند و همه آنها را میبینند:
تلفنهمراه، کنسولبازی، لپتاپ، کیفدستی، کیفپول، کفش و حتی لباسشان را هم عوض میکنند.
آنها هرچیزی را که برای زندگی راحتتر و بهتر تعبیه شده است در کیف خود دارند.
شما چه چیزهایی را با خود حمل میکنید و دیگران درباره وسایلتان چه میگویند؟
خانه
همانطورکه میگویند، خانه هرکسی قصر اوست. خانه معمولاً محل استراحت، امنیت و راحتی است و مهم نیست چقدر بزرگ یا کوچک باشد.
حتی اگر جایی را که در آن زندگی میکنید، دوست نداشته باشید،
همه تلاش خود را میکنید تا مادامیکه وقتتان را در خانه میگذرانید، بهترین و راحتترین حالت ممکن را داشته باشید.
خانه شما پر از اطلاعات است. جایی خالی است که میتوانید به سبکی که باب میل خودتان است، آن را بچینید.
حتی بیشتر از خودرو، این توانایی را به شما میدهد که انتخاب کنید چه کسانی را به آنجا دعوت کنید یا نه.
اگر رئیستان یا دوستتان سرزده به خانه شما بیاید، چه حسی به شما دست میدهد؟
خانه شما جایی برای استراحت و آرامشتان است و دقیقاً به همین دلیل است که احساساتتان میتواند مرتبط با محیط زندگیتان باشد.
صادق باشید. تمیزکردن دستشویی چقدر طول میکشد؟
تارعنکبوتها را پاک کردهاید؟
تهویه خانه خوب کار میکند؟
همه ظرفهای کثیف را شستهاید؟
اسباببازیهای بچهها را چطور؟ همه DVDها را سر جایشان گذاشتهاید؟
اگر در خانه درحال خواندن چیزی هستید، بهخوبی به دوروبرتان نگاهی بیندازید
و ببینید چه چیزهایی را میبینید که دلتان نمیخواهد هیچکس آنها را ببیند.
چیزهای زیادی هستند که دلتان نمیخواهد با هیچکس دیگری بهاشتراک بگذارید.
بهعلاوه، اگر خوب نگاه کنید، چیزهای دیگری را پیدا میکنید که شخصیتر هم هستند.
همه افراد از گذشته یا تجربیات خود چیزهایی دارند که دلشان میخواهد پیش خودشان حفظ کنند.
میتواند یک تجربه رقص باله یا یک داستان از یک فیلم یا حتی چیزی که بسیار خصوصیتر باشد.
چه چیزهایی را در خانه میتوان مشاهده کرد
درست از وقتی که پایتان را داخل محوطه خانه بگذارید، چیزهای زیادی را میتوانید مشاهده کنید.
هر نوع سرنخی در حیاط، ورودی سالن و راهپلهها دیده میشود.
بله، هرچیز طبیعی و عادی مثل کفش، کت، کلاه و روسری که در یک خانواده استفاده میشوند، میتوانند به شما نکتههایی درباره سن، جنسیت و نحوه زندگی افرادی که در آن خانه زندگی میکنند، ارائه کنند،
اما چیزهای دیگری را هم میبینید که درباره اشخاص یا خانواده حقایقی را به شما بفهمانند.
به اسباببازی بچهها، تجهیزات ورزشی، دوچرخهها، عکسها و تابلوهای هنری روی دیوار نگاه کنید.
داخل اتاقها بروید و چیزهای بسیاری را درباره علایق و غیره دریابید. عکسها بسیار شخصی هستند؛ از این رو اگر عکسی را در ملأعام دیدید، به طرحش نگاه کنید؛ آیا عکس خانوادگی است، لوح تقدیر است،
جایزه ورزشی، عکس دوستانه یا مخلوطی از اینهاست؟
به قفسه کتاب نگاهی بیندازید؛ چه نوع کتابهایی در قفسه است؟
آیا از طرحی پیروی میکنند؟
روزنامهها و مجلات هم سرنخهایی درباره سرگرمیها و علایق سیاسی صاحبخانه به شما میدهند. لازم نیست دماغتان را در همهچیز فرو ببرید. همهچیز عیان است. فقط کافی است که به آنها توجه کنید.
محل کار
محیط کار با دو محل دیگر کمی تفاوت دارد. مردم:
۱) همیشه روی محل کارشان کنترل ندارند.
۲) چیزهای شخصیشان را همیشه در محل کار بهاشتراک نمیگذارند.
۳) تمایل ندارند در محل کار کاملاً خودشان باشند.
حتی اگر دفترکارتان مال شما باشد، سرنخهای کمی را درباره خودتان در محیطی باز مثل دفترکار بهنمایش میگذارید.
شما بیشتر روی فضای شخصی خود کنترل دارید.
تفاوت در فضای شخصی محیط کاری که آن هم بهشکل شخصی درآمده با محیطهای دیگر در این است که مخلوطی از نظرات شخصیتی و کاری در آن اعمال شده است.
اگر بهحد کافی خوششانس باشید که دفترکارتان مال خودتان باشد و بتوانید دکور و چیدمان و هرچیز دیگری را شخصاً انتخاب کنید،
بررسی کنید چه حجمی از انتخابها را با درنظرگرفتن حال و هوای اربابرجوع انجام دادهاید.
– چه چیزهایی را برای بازدیدکنندگان درمعرض نمایش قرار دادهاید؟ آیا فضا را همسو با جلساتی که در دفتر خواهید داشت، تزئین کردهاید؟
– صندلیها را چطور چیدهاید؟ آیا صندلی شما بزرگ و بقیه صندلیها کوچک هستند؟
– روی میزتان چه چیزهایی گذاشتهاید؟ آیا فقط یک صفحهکلید و مانیتور روی میز است یا همه خرتوپرتهای همراه کل پروندهها، فایلها، عکسها و وسایل دستساز فرزند خود را روی میز گذاشتهاید؟
– روی دیوار و در کابینتها چه چیزهایی وجود دارد؟ روی وایتبرد چه چیزهایی نوشته شده است؟ مردم اغلب چیزهایی را روی وایتبرد یا فلوچارت مینویسند که از یادشان میرود؟
– آیا بوی خوبی به مشام میرسد؟ وقتی همه روز را در دفترکار یا خانهتان هستید، دیگر متوجه نمیشوید آن فضا چه عطر و بویی دارد. حس بویایی یکی از اصلیترین حواس است، اما همه حواس ما حساسیت بسیار بالایی دارند. بااینحال، برخی از رایحهها و بوها بهشکل عمیقی در وجودمان نفوذ میکنند. تحقیقات نشان داده است ما از بدو تولد بوی مادرمان را میشناسیم. حس بویایی میتواند چیزهای بد را به ما هشدار دهد، مثل وقتی که شیر فاسد میشود. طرح حس بویایی طوری است که موارد خطرناک را تشخیص دهد. این را در زمانی که بوی بدی به بینی شما میرسد، امتحان کنید. نوعی هشدار طبیعی است.
دفترکار دیگران چه چیزهایی را به شما میگوید؟ چه اطلاعات شخصیای را میتوانید از محل کارشان پیدا کنید؟
من عقیده دارم بهمنظور آزادی اربابرجوعها، باید دو اتاق متفاوت برای جلسه داشته باشند؛
یکی اتاقی راحت و دوستانه برای جلساتی باز که میخواهید با اربابرجوع حرف بزنید، همدیگر را متقاعد کنید
و طرحی مشارکتی را بنا گذارید. اتاق دیگر، کمی بستهتر، با نورپردازی متفاوت، برای جلسات سختتری که لازم است اصول انضباطی خاصی را به کارکنان گوشزد کند و با موضوعات جدیتری سروکار دارد.
زبان بدنتان درباره شما چه میگوید؟
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جامع “زبان بدن” کلیک کنید
[/button]
فقط مرگ قابل مذاکره نیست!
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جذاب “مذاکره” کلیک کنید
[/button]
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید