از کجا بدانیم که زبان بدن دارد کار می کند؟
از کجا بدانیم که زبان بدن دارد کار می کند؟
از کجا بدانیم که زبان بدن دارد کار می کند؟ موضوع این مقاله می باشد که ترجمه شده مقاله ای با عنوان How Do We Know Body Language Works می باشد.
در سال های اخیر، زبان بدن تبدیل به مبحثی پرطرفدار شده است.
هر کسی می خواهد نشانه هایی داشته باشد که دیگران آن را نداشته باشند.
اما چرا زبان بدن کار می کند؟
از کجا بدانیم که این روش، روشی دقیق برای درک منظور افراد است؟
می خواهیم این را بفهمیم.
در حوزه ی روانشناسی شناختی، چیزی وجود دارد که ما به آن مثلث شناختی می گوییم.
افکار، احساسات، و رفتارمان با هم در ارتباط و تعامل هستند.
آنچه که پس از مطالعه ی این مقاله خواهیم آموخت، این است که افکرمان مستقیما روی احساساتمان اثر می گذارند.
افکار – احساسات:
آنچه فکر می کنید، همان چیزیست که احساس می کنید.
در اینجا دو مثال از نحوه ی اثرگذاری افکار بر احساسات در شرایط زندگی واقعی وجود دارد:
۱) افکار – احساسات
مثال اول:
فرض کنید جلسه ی معرفی بزرگی را در محل کارتان دارید.
توی ذهنتان دائما دارید به آن فکر می کنید (افکار). “توی حرف زدن در جلوی مردم خیلی بد هستم. اگر خراب کنم چه؟”
این نوع فکرها باعث تنش، اضطراب، عصبی شدن و حتی ترس (احساسات) می شوند.
مثال دوم:
شرایط مشابهی را برای یک قرار ملاقات در نظر بگیرید.
کسی که واقعا از او خوشتان می آید، از شما خواسته که با او بیرون بروید.
توی ذهنتان دارید با خودتان فکر می کنید (افکار)
“خیلی مناسب این دختر نیستم. هیچ راهی وجود ندارد که از من خوشش بیاید.”
احساسات شما همیشه انعکاس افکارتان است.
چون شما اجازه داده اید که این افکار توی ذهنتان بچرخند، احساس گیج شدن، نامناسب بودن، ناراحتی، دور شدن و انزوا (احساسات) می کنید.
پس هر اتفاقی که از این پس بیافتد، احساسات منفی بر شما غلبه خواهند کرد؟ بله. احساسات ما اثر مستقیم بر رفتارمان دارند.
۲) احساسات – رفتار
اول:
ادامه ی مثال اول) روزی که قرار است به جلسه ی معارفه بروید،
احساس تنش، اضطراب و عصبی بودن می کنید. (احساسات).
انگشتانتان می لرزد (رفتار) و دهانتان خشک تر از بیابان صحرا می شود.
وارد اتاقی می شوید که رئیس و همکارانتان آنجا نشسته اند.
صدایتان می لرزد و توی حرف ها تپق می زنید.
مرتباً گلویتان را صاف می کنید و تقریبا ۱۳۷ بار در عرض ۵ دقیقه از عبارت “اوممم” استفاده می کنید.
(همکارانتان که توی اتاق پشتی نشسته اند این عبارت را می شمارند و بعدا به شما می گویند).
مقاله زبان بدن را مشاهده کنید
دوم:
ادامه ی مثال دوم) برای قرار ملاقات به یک رستوران مطبوع برای صرف شام می روید.
و به شدت احساس نامناسب بودن و ناراحتی و انزوا دارید (احساسات).
بخاطر خودآگاهی شما روی خراب نکردن چیزها متمرکز می شوید.
درحالیکه بهتر بود به حرف های دختر گوش دهید و چون این کار را نکرده اید، احساس می کنید که از بحث جدا مانده اید.
وقتی در مقابلش نشسته اید و حس می کنید لیاقتش را ندارید، این احساسات را تا حدودی به او نشان می دهید.
احساس ناراحتی شما از مدل نشستنتان پیداست.
دست هایتان را ضربدری بسته اید و به همه جا نگاه می کنید،
جز چشم های او.
افکار – احساسات – رفتار
به این دلیل است که زبان بدن کار می کند.
وقتی به دیگران نگاه می کنید که دارند زندگیشان را می کنند،
نحوه ی رفتار کردن بدنشان، انعکاس مستقیم چیزیست که که در درونشان فکر و احساس می کنند.
(نه. این به این معنا نیست که می توانید ذهنشان را بخوانید.)
پس این دو داستان چطور تمام می شود؟
۳)نتیجه ی نهایی؟
دقیقا چیزی را بدست می آورید که توی فکرتان است.
اول)
در پایان روز، وقتی جلسه تمام شد،
رفتارتان روی افکار و احساساتتان نسبت به شرایط منعکس می گردد.
شما درست همانطوری زندگی می کنید که به افکارتان اجازه داده اید به شما بگویند.
بد حرف زدید و روز بزرگتان را خراب کردید.
احتمالاً مقاله آموزش زبان بدن هم بدردتان می خورد
دوم)
آن شب پس از شام، قرارتان با دوستتان تمام شد.
از او درباره ی این قرار سوال می پرسند و او خیلی هیجان زده است.
طبق قرار قبلی معلوم شده که هر چه او حرف بزند، شما گوش نمی دهید.
شما خودتان را دست پایین می گیرید. پس به دوستانش می گوید”دیگر او را نخواهم دید”.
در شروع، شما با خودتان گفته بودید که من مناسب این دختر نیستم و دقیقا همین را هم نشان دادید.
زبان بدن کار می کند، چون انعکاس افکار و احساسات دیگران است.
چگونه می توانیم از آن سود ببریم؟
در زندگی روزانه، مثلث شناختی طبق بحثی که داشتیم، کار می کند.
افکار—احساسات—-رفتار. در این مورد، می توان از آن سود برد. ساده ترین راه برای انجام این کار، تغییر افکارمان است.
برخی روانشناسان به این کار “تغییر صحبت کردن” می گویند.
بیایید ببینیم که اگر تصمیم بگیریم که به شیوه ی دیگری فکر کنیم، در هر دو مثال بالا چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
مقاله مذاکره را هم مشاهده کنید
۱) افکار (جدید و بهبود یافته) – احساسات – رفتار
اول)
متوجه می شوید که پیش از معارفه دارید مرتباً به خودتان احساس منفی تلقین می کنید.
این بار، فکرتان را به شکلی بهتر تغییر می دهید
و با خودتان می گویید
“من بهترین سخنران عمر هستم و از تمام پله ها تا رسیدن به بالای خانه، بالا خواهم رفت.”
افکار خوش بینانه ی شما، شما را تشویق کرده و به شما اعتماد به نفس می دهد.
هنگام سخنرانی، با اعتماد به نفس حرف می زنید و حرف هایتان آگاهانه و دقیق و واضح است.
تمام کلماتتان مورد توجه قرار می گیرد، چون با دقت و اعتماد گفته می شوند.
واضح است که شما به آنچه می گویید، ایمان دارید.
کسانی که توی اتاق پشتی نشسته اند، دیگر چیزی را نمی شمارند.
مثل افراد دیگر توی اتاق، آنها هم کاملا روی شما متمرکز هستند
و به همه ی چیزهای مهمی که می گویید، توجه می کنند.
پس از سخنرانی، رئیستان شما را صدا می کند و می گوید چقدر او را تحت تاثیر قرار داده اید.
او شما را مدیر شرکت می کند و شما به شادی زندگی می کنید.
رئیستان بخاطر رضایت از شما، به شما ترفیع می دهد.
چقدر از پوکر فیس می دانید؟؟
دوم)
بجای عصبی بودن در روز قرار، روی کیفیت غذاهایی متمرکز می شوید که قرار است توی قرار بگیرید.
با خودتان فکر می کنید
“من مراقب رابطه مان هستم. مثل یک پیاده روی طولانی کنار ساحل ، جنبه ی احساسی ام را لمس می کنم و عاشق ایجاد ارتباط هستم.”
بعد افکارتان را تغییر داده و با خودتان می گویید
“من مرد خوش تیپی هستم که همه ی دختر ها از من خوششان می آیند”.
این افکار جدید و بهبود یافته به شما احساس هیجان، اعتماد به نفس، راحتی و خوش بینی می دهند.
عصر روز قرار، با علاقه به حرف های او گوش می دهید، چون نگران به هم خوردن چیزی نیستید.
حالا می دانید که چه می خواهید.
وقتی او چیزی درباره تان می پرسد، با اعتماد به نفس درباره ی خودتان حرف می زنید.
چون راحت هستید، روی صندلی چرخ نمی خورید.
پس از قرار، دختر رویاهایتان به دوستانش می گوید که قصد دارد دوباره شما را ببیند.
حتی اگر بلد نباشد زبان بدنتان را بخواند،
جاذبه های زبان بدنتان برای او سیگنال های درست را می فرستند.
اگر نمی توانید تمام واکنش های اجتماعی زندگیتان را بهبود ببخشید،
آیا دوست دارید بسیاری از آنها را تغییر دهید؟
درست است که گفتنش ساده است، اما همه ی ما می توانیم شروع به انتخاب افکاری کنیم که خواسته هایمان را منعکس کنند.
در طول زمان به این افکار جدید و سالم ایمان خواهید آورد.
می فهمید که احساسات انعکاس این افکار هستند.
دیر یا زود، زندگیتان میوه ی افکارتان خواهد شد.
نه تنها درباره ی این افکار و احساسات صحبت خواهید کرد، بلکه آنها را در زبان بدنتان هم نشان خواهید داد.
حتی وقتی سعی در انجامشان نداشته باشید.
وقتی افکارتان را تغییر می دهید، زندگیتان هم تغییر خواهد کرد.
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پورمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
خیلی خوب وکار بردی
باسلام
بسیارعالی ممنون استاد بهرام پور