تصمیم بگیرید سپس آن را اجرا کنید
همه ما از یک نفر شکایت کردیم: دندانپزشک، دکتر، پرستاربچه …
ما آن ها را فهمیده ایم.
آن ها شلخته، تنبل، بی توجه بی کفایت یا متقلب هستند.
ما هنوز پیش آن ها برمیگردیم مثل بره ای که به سمت کشتارگاه میرود.
چرا همان اول برای نتیجه درست خودمان را اذیت میکنیم اگر نمیخواهیم به ان عمل کنیم؟
چرا فقط ادامه نمیدهیم و کار درست را انجام نمیدهیم؟
آیا او یک بیانیه مد یا یک سیاسی اش را داده بود؟
آیا او کبودی زیر چشمش که مشت خورده را پنهان میکند؟
دلیل های زیادی وجود دارد. بعضی اوقات ما به مهربانی اشتباهی شک میکنیم یا به قضاوت خودمان اعتماد نداریم.
ما ممکن است هنوز کمی شک راجع به نظر و احساس خودمان داشته باشیم که اگر کمی عمیقتر ببینیم،
ما سرنخی را گم خواهیم کرد که رفتار افراد را توضیح میدهد.
اگر قانع نشدید که شواهد و مدارکتان اثبات نشده منطقی به نظر میرسد برگردید و اطلاعات بیشتری جمع کنید.
اما به یاد داشته باشد، هیچ گارانتی وجود ندارد که یک نفر را کاملا بفهمید مهم نیست که چقدر اطلاعات جمع کرده باشید.و بعضی اوقات باید تصمیم بگیرید،یا در تله “هیچ کاری انجام نمیشه”خواهید افتاد.
بعضی افراد نمیتوانند کاری انجام دهند چون آنها به سادگی نمیتوانند درد عاطفی یا عدم اطمینان از تصمیمات سخت را تحمل کنند.ا
گر این مشکل را دارید، نگهداری وضع موجود یک تصمیم است را به یاد بیاورید.
اگر رابطتان به مشکل خورده،تصمیم این است که در آن بمانید نه اینکه عوضش کنید.
وقتی در شرایطی گیر افتاده اید و نمیتوانید از اطلاعاتی که بدست اورده اید استفاده کنید،
یک حقه کوچک را امتحان کنید.
وانمود کنید انتخاب های زیادی دارید، یکی از انها دقیقا همان راهی است که چیزها هستند.
برای نمونه، اگر سوال هایی دارید که ایا رابطه فعلی احساسیتان درست است، از خودتان بپرسید:
اگر تنها بودم و دقیقا با همین فردی که الان با او هستم اشنا میشدم،
با او دوست میشدم یا همچنان میگشتم؟
بی طرفی تمام اطلاعات در دسترس را ارزیابی میکند. اگر شما خودتان را در حال پریدن در یک رابطه جدید با کسی مثل کسی که الان با او هستید میبینید، ممکن است وقت آن باشد که عوضش کنید.
من این تمرین را چند سال پیش وقتی از منشی ام راضی نبودم امتحان کردم.
از خودم پرسیدم چه اتفاقی می افتاد
اگر من به یک منشی نیاز داشتم و او پیشنهاد کار میداد.
من باید به بلندی میگفتم نه.
به همین سادگی که به نظر میرسد،این تمرین به من کمک کرد تصمیم درست را بگیرم.
بعضی اوقات ما تصمیمات را به تاخیر می اندازیم چون خودمان را گول می زنیم که کسی که ما را ناامید کرده میتواند تغییر کند.
این اتفاق بین عاشقان همسران و دوستان نمی افتد.
برای مثال،وکلا باید این را بدانند ،اما من وکیل های زیادی را دیدم که هیئت منصفه ای را قبول میکنند که به طور واضح با پرونده شان خصومت دارد چون او قبول دارد که هیئت منصفه با خوش زبانی او رام میشود.
اما من به ندرت دیدم که این روش جواب دهد.
بعد از دیدن هزاران نفر که تصمیم میگیرند من یاد گرفتم که خیلی اسان تر است که طوری که خودتان فکر میکنید را عوض کنید به جای انکه طوری که ان فرد فکر میکند را عوض کنید.
بالاخره، زمان هایی پیدا میشود که به اطلاعاتی که جمع کرده اید و ارزیابی های بی طرفی شک نداشته باشید و هنوز بهترین راه را پیدا نکنید.
در این موارد، فقط باید بهترین تصمیمتان را بگیرید. ممکن است تصمیم بدی بگیرید و ممکن است بعدا برایش تاسف بخورید اما میتوانید کمی از اطلاعاتی که در تصمیم های برگشت ناپذیر گرفته اید راحت باشید.
اگر به فرد اشتباهی برخوردید،
شما معمولا لازم نیست تا ابد با او زندگی کنید.
نکات کلیدی:
ارتباط برقرار کنید:
به طور شخصی ارتباط برقرار کنید یا اگر ممکن است با تلفن، و فراموش نکنید – اگر میخواهید دید مشخصی از افراد دیگر داشته باشید، یک نگاه اجمالی به خودتان بیندازید
بدانید دنبال چه چیزی میگردید:
“اگر ندانید گه کار میخواهید بکنید، احتمالا جایی متوقف میشوید”
کاملا مشخص کنید که دقیقا به چه چیزی نیاز دارید، میخواهید یا از دیگران انتظار دارید، شما میتوانید بیشتر روی توانایی های آن ها تمرکز کنید.
بایستید، نگاه کنید، و گوش کنید:
هم توجه کنید هم صبور باشید. برای قضاوت عجله نکنید. به یاد داشته باشید، اگر تمام زمانی را که در دسترس دارید صرف کنید، معمولا وقت بیشتری که واقعا نیاز دارید خواهید داشت.
برای فکرهای میانبر قربانی نشوید:
فکر بازی داشته باشید، هیچ کس خودش را به خاطر تعصبات یا کلیشه های شما یا هرکس دیگری به خطر نمی اندازد.
به یاد داشته باشید، شما هیچ وقت نمیتوانید یک حمام آب گرم بگیرید اگر نصف وان با اب سرد پر شده باشد.
وقتی گرسنه اید خرید نکنید:
از گرفتن تصمیم وقتی از نظر احساسی کور، نیازمند ترسیده و یا گارد گرفته هستید دوری کنید.
اگر نمیتوانید بی طرف باشید، حداقل عاقل باشید:
مطمئن باشید به اندازه کافی اطلاعات جمع کرده اید.
طرفدار شیطان بازی کنید و از خودتان بپرسید که اگر این تصمیم شخص دیگری بود شما چه کر میکردید.
با یک دوست معتمد مشورت کنید. از احتمالات مثبت و عواقبت منفی تصمیمات مهم ترتان لیست تهیه کنید.
تصمیم بگیرید،سپس ان را اجرا کنید:
به ناامیدی خودتان یا رفتارهای دیگران اجازه ندهید سرنوشتتان را رقم بزنند.
زبان بدنتان درباره شما چه میگوید؟
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جامع “زبان بدن” کلیک کنید
[/button]
فقط مرگ قابل مذاکره نیست!
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جذاب “مذاکره” کلیک کنید
[/button]
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید