نمونه هایی از اختلافات و راه حل ها در محل کار
اختلافات در محل کار، اجتناب ناپذیرند و می توانند بین دو همکار، سرپرست و زیردست یا بین کارمند و سهام داران خارجی مثلا مشتری ها، تامین کننده ها و مامورهای تنظیمات رخ دهند.
مدیریت اختلاف ها، شایستگی کلیدی مدیریت را نشان می دهد
و مهارت های حل اختلافات را تمرین می کند تا محیط کار، جو مثبت خود را حفظ نماید.
• عنوان های تبعیض
تبعیض می تواند منبع ایجاد اختلاف باشد و به یک مشکل قانونی برای شرکت و صاحبانش ختم شود.
اختلافات تبعیض آمیز می توانند از تعصب های فردی روی کارمندان یا دیدگاه های آموزشی اشتباه آنها باشد.
برای نمونه ای از اختلاف تبعیضی، فرض می کنیم یک کارمند سطح متوسط در یک تیم احساس می کند بیشتر بار سنگین گروه روی دوش اوست.
این کارمند ممکن است کم کم نسبت به اعضای دیگر گروه و مدیر احساس نفرت پیدا کند و در نتیجه آخرسر ضربه خود را از طریق کاهش محصول و یک جر و بحث شدید وارد کند.
برای حل مشکل یک مدیر باید تمام تیم را جمع کرده، با آنها بنشیند و راجع به مسئولیت های تک تک آنها صحبت کند
و تا جایی که لازم است تغییراتی ایجاد نماید تا مطمئن شود کارها به خوبی تقسیم شده اند.
• اختلافات بازدید اجرایی
هیچ کارمندی دوست ندارد در حین بازدید شدن، پیام منفی دریافت کند اما با توجه به سوابق بازدیدها و کارهایی که خود آن کارمند در حین بازدید انجام می دهد، این قضیه اجتناب ناپذیر است.
کارمندها ممکن است بخاطر عدم افزایش حقوق، ترفیع یا دیگر انگیزه های اجرایی مرتبط عصبانی شوند و با غیبت و رفتار ناپسند در محل کار عصبانیت خود را تخلیه کنند.
کارمندها ممکن است در حین بازدید با سرپرست خود جر و بحث کنند و شرایطی ایجاد کنند که نیازمند یک رابطه عاقلانه است.
برای حل چنین اختلافی باید به طور مستقیم با کارمند کار کنیم که یک طرح کاری ثابت و زمان بندی شده برایش تهیه کنیم تا ارائه کارش بهتر شود و تکمیل این اهداف باید با ضمانت انگیزه همراه باشد.
باید به کارمند اجازه دهیم در حین تنظیم اهداف برای افزایش ارائه کارشان در دستیابی به آن اهداف، حرف بزنند.
• اختلاف با مشتری ها
کارمندان خدمات فروش و مشتری می توانند اختلافاتی را تجربه کنند که با مشتری ها است و بر سر پایه های معمولی عادلانه کار، بسته به آن صنعت بخصوص می باشد.
یکی از کشمکش های رایج که فروشنده ها تجربه اش می کنند،
مشتری ناراضی ای است که احساس می کند آن فروشنده فریبش داده است.
برای مثال اگر یک فروشنده ماشین، یک اتومبیل دست دوم را بدون ضمانت یا تعهد بفروشد و ماشین در حین کار توسط مشتری خراب شود، خریدار ممکن است با عصبانیت برگردد و از فروشنده بخواهد پولش را پس دهد.
اولین قدم برای حل چنین مشکل هایی این است که یک مدیر را دخالت دهیم.
مدیری که حق پیشنهاد بازپرداخت پول، تخفیف یا دیگر درخواست های صلح آمیز به مشتری را داشته باشد.
مگر اینکه در شرایطی باشیم که کارمندها قدرت چنین تصمیم گیری هایی را دارند.
• اختلافات مدیریتی
برخوردهای شخصی بین مدیرها و کارمندان می توانند موجب افزایش اختلافات شوند. کارمندان ممکن است حس کنند کسی دارد به آنها زور می گوید و مدیرهای مقام بالا دارند تحت فشار قرارشان می دهد یا ممکن است یک عدم هدایت از طرف مدیرها ببینند.
مدیرهایی که شخصیت نوع اول را دارند ممکن است اهداف بلندپروازی برای کارمندانشان ببینند که همین باعث می شود آنها شکست بخورند و کشمکش ایجاد شود.
برای حل چنین اشتباهات فردی، اول باید سعی کنیم یک درکی بین مدیر و کارمند ایجاد کنیم تا هر یک دیدگاه دیگری را در آن شرایط بفهمند. هرگز نباید شرایط مدیریت اختلاف را بعنوان گزارش های منظم ببینیم،
طوری که انگار ذاتا حق با مدیرهاست و کارمند ذاتا اشتباه می کند. این یک روش مطمئن برای از دست دادن کارمندهاست.
اگر این دو نتوانند به یک درک مشترک برسند، در صورت ممکن باید آن کارمند را تحت نظر سرپرست یک مدیر دیگر گذاشت.
زبان بدنتان درباره شما چه میگوید؟
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جامع “زبان بدن” کلیک کنید
[/button]
فقط مرگ قابل مذاکره نیست!
[button type=”navy-blue”]
برای مشاهده مقاله جذاب “مذاکره” کلیک کنید
[/button]
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید