جلسه بیستویکم دوره آنلاین شفای ذهن: موانع ذهنی؛ رهایی از کمالگرایی
توجه: این مطلب آموزشی، بخشی از دوره آنلاین شفای ذهن است.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-2o4oeyd’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
جلسه بیستویکم/ هفته بیستویکم/ گام نهم: موانع ذهنی؛ رهایی از کمالگرایی
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1yurn4l’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
فایلهای آموزشی این جلسه (روی هر مورد کلیک و فایل موردنظر را دانلود کنید):
[membership_protected_links]
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1on2bx1′ custom_class=” admin_preview_bg=”]
متن پیادهشدهٔ فایل صوتی رهایی از کمالگرایی:
به نام خداوند مهر و خداوند جان خداوند بخشنده مهربان سلام دوستان پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی و نویسندهی کتاب فقط آویزان خودت شو در ادامه سلسله مباحث دوره شفای ذهن در گام نهم موانع ذهنی آیتم کمالگرایی را بررسی خواهیم کرد؛ خوب کمالگرایی مطلبی هست که بسیاری از ما ایرانیها باهاش درگیر هستیم بسیاری از آدمها در سراسر جهان هم همینطور کمالگرایی گاهی آفت بسیار بزرگی برای رشد و پیشرفت و تعالی ما خواهد شد و مانعی هست به بزرگی تمام وجود انسان چون یکی از سختترین موانع و تلخترین موانع ما خواهد شد و بیآنکه بفهمیم حتی که چه بلایی داره سرمان میاد میتونه عواقب ناخوشایندی برامون داشته باشه و عبور از کمالگرایی و شناخت اون و درمانش تا حدود بسیار زیادی به شکوفایی شادی و رشد بیرونی و درونی ما کمک خواهد کرد.
اما قبل از هر چیزی توضیحی راجع به تعریف کمالگرایی به دست میدهم و راجع بهش صحبت میکنم و بعد میپردازیم به اینکه کمالگرایی را چطور میشه درمان کرد خیلی دقت کنید دوستان این پادکست آموزشی را خیلی ساده و فارغ از کمالگرایی آماده کردم تا بفهمیم واقعاً کمالگرایی اونقدرها هم که اسمش سنگین و سخت هست شکستش و عبور کردن ازش سخت نیست چیزی که سخته قوی کردن بزرگ کردن و رعب و وحشتآمیز کردن اون هست.
کمالگرایی عبارت است از: مشخص نمودن معیارهای فوقالعاده سخت برای خودمان بهطوریکه تلاش فراوانی را میطلبد تا بدان معیارها دست بیابیم و این امر موجب مشکلاتی برای ما میشود کمالگرایی حالتی است که در آن فرد طالب انجام امور به بهترین وجه ممکن است و سعی در انجام آنها بهطور کامل و بینقص دارد کمالگرایی یعنی تعیین کردن اهدافی دور از دسترس با معیارهایی خارج از توان خود، تمایلات کمالگرایی یک طیف است که از رفتارهای سالم تا رفتارهای ناکارآمد را پوشش میدهد اما دقت کنید دوستان بین یک تلاش سالم برای عالی بودن و رشد و شکوفایی داشتن و تلاشی ناسالم برای رسیدن به یک ایده آل خیلی سخت و غیرممکن تفاوتهای بسیاری وجود دارد در ادامه وقتی به کمالگرایی میپردازم متوجه میشویم که این داستان چطوری هست و چه تفاوتهایی دارد.
معمولاً کمالگراها اضطراب بیشازحدی دارند انفعال زیادی دچار میشوند گاهی اهمالکار میشوند و اصلاً دست به تلاشی نمیزنند چون معیارهای غلط و ایده آلی را برای خودشان تعیین کردهاند اما آدمهایی که دنبال رشد و شکوفایی هستند شکست را میپذیرند تلخیهای راه را قبول میکنند دست به اقدام میزنند و تمام و جامع نمیخواهند باشند چون معتقد میشوند به اینکه انسان در مسیر کامل شدن هست در مسیر کمال هست و نه کمالگرا و تفاوتش را خوب درک میکنند بنابراین این تفاوتها را اگر الان متوجه بشویم راه را برای درمانش بازتر خواهد کرد اما کمالگرایی سه جنبه اصلی داره این سه جنبه را دقت بکنید:
۱. تعیین معیارهای دشوار و سرزنش خود؛ خوب افراد کمالگرا معمولاً معیارهای طاقتفرسا و سختی را تعیین میکنند و براشون بسیار مشکله به آن معیارها رسیدن اما تعیین میکنند مثلاً فرض کنید یک نفر تازه یک ورزشی را شروع میکنه و بعد میگه من میخوام طی یک فرآیند مثلاً یکساله به قهرمانی المپیک برسم این طبیعی هست که یک سال به آنجا رسیدن کار بسیار سخت و غیر تعادلی و ناممکنی هست چرا ناممکن هست؟ چون همه ما میدانیم که فرایند رسیدن به المپیک یک پروسه چندساله است گاهی یک پروسه ۱۰ ساله است زمان کوتاهترین کردن، تحتفشار قرار دادن برای معیارهای غلط، از عوارض کمالگرایی هست و این معیار دشوار انسان را دچار سرزنش میکنه. کمالگرایی زمانی مشکلساز میشه که وقتی به معیارهامون نمیرسیم دچار رفتارهای مخرب ازجمله سرزنش میشویم افراد کمالگرا عموماً بر جنبههای منفی تمرکز میکنند کمالگراها عموماً به دلیل شکستهایی که تجربه کردند خود را سرزنش و تحقیر کرده موردانتقاد قرار میدهند.
۲. نکته دوم و جنبه دوم در کمالگرایی تلاش شدید برای رسیدن به معیارها است بدون توجه به عوارض تلخ و منفی که ممکنه دچارش بشویم کمالگراها گاهی حتی با مشاهده پیامهای منفی عوارض شدید جسمی و روحی دست از هدفشان برنمیدارند چون فکر میکنند این کار بسیار کمک خواهد کرد به تعالی شان درصورتیکه اینطور نیست کمالگراها از این پیامدهای منفی لذت میبرند یعنی آن را مدرکی میدانند دال بر اینکه دارند به موفقیت نزدیک میشوند درصورتیکه در ازای این فشار سلامت جسمی و روحی خودشان را از دست خواهند داد.
۳. جنبه سوم تعیین ارزش خود بر اساس معیارهای تعیینشده بالای خودشان هست یعنی یک معیار بالایی را تعیین میکنند بعد ارزشگذاری درونی و بیرونی خودشان را بر اساس اون معیارمیسنجند یادشون میره که ما خودبهخود و فینفسه به خاطر اینکه انسان هستیم و دارای شعور، عقل، تفکر و باطن و درون میتوانیم آدمهای درست و ارزشمندی باشیم نه بهواسطه معیارها.
گاهی اوقات آدمهایی را میبینیم که بهواسطه اون هدفها اون معیارهایی که تعیین کردند خودشان را انسان میدانند یعنی هدف تعیین میکنند اگر دانشگاه قبول شدند، شدند نشدند خودشان را بیارزش میدانند اگر با فرد مشخصی ازدواج کردند خودشان را باارزش بدانند اگر با شغل جدیدی دستوپا کردند و به شغل جدیدی دست پیدا کردند اونوقت خودشان را ارزشمند میدانند اگر آدمها میدانستند فارغ از شغل و ازدواج و کسبوکار و پول، خودبهخود دارای جوهره ذاتی ارزشمندی هستند اونوقت بهواسطه چیزهای بیرونی عوامل بیرونی انقدر خودشان را آزار نمیدادند کمالگراها بهشدت دچار معیارهای بالایی هستند و ارزش خودشان را بر اساس اون معیارها میدانند نه بر اساس ذات و درون خودشان پیوسته تلاش میکنند برای موفقیتی که معیار سختی را تعیین کردند درش و ارزش حقیقی و واقعی خودشان را بر اساس اون معیارها تخمین میزنند.
چند سؤال و پرسش مهم در تعیین کمالگرایی وجود داره که اگر به سوالاتش پاسخ مثبت بدهیم مشخص میکنه ما کمالگرا هستیم این سؤالها و پرسشها عبارتند از:
آیا دائماً در حال تلاش برای رسیدن به اهدافتان هستید؟
آیا شما بیشتر روی شکستهایتان تمرکز میکنید نه موفقیتهایتان؟
آیا از اینکه به معیارهایتان دست پیدا نکنید خیلی میترسید؟
آیا عزتنفستان به تلاش و موفقیتتان بستگی دارد؟
آیا مدام کیفیت کارهایی را که برای رسیدن به اهدافتان انجام میدهید بررسی میکنید؟
آیا برای ترس از شکست یا موفقیت و یا نداشتن وقت کافی برای انجام کار از انجام آن کار اجتناب میکنید؟
پاسخ به این پرسشها معیاری است برای تعیین کردن کمالگرایی شما.
نکته بعدی که راجع به کمالگرایی میخوام بگم شناخت خطاهای رفتاری کمالگرایان هست دقت کنید دوستان تا اینجا بررسی تعریف کمالگرایی بود و بعد جنبههای مهم کمالگرایی که ۳ جنبه بود و بعد پرسشهای کمالگرایی حالا خطاهای رفتاری کمالگرایی را میخواهیم بررسی کنیم کمالگراها عموماً دچار رفتارهای مخربی هستند و معیارهایی که در ادامه به بررسیشان میپردازیم این معیارهای هشتگانه کمک میکنه به اینکه بفهمیم آیا ما کمالگرا هستیم یا نه؟ خیلی ساده به بررسیشان میپردازم:
*نکته اول، خطای اول تعیین معیارهای صفر و یکی یعنی چی؟ بسیاری از کمالگراها دچار خطای صفر و یک هستند به این مفهوم که برای هر چیزی یک حداقل یا یک حداکثر در نظر میگیرند خطای صفر و یک یعنی هر امری بگید یا اینه یا اون تمام شد یه – یه + وسطش هم هیچی وجود نداره مثل آدمهایی که معمولاً میگن که همینه هیچ راهی وجود نداره این دو تا راه را میدانم هیچی دیگه نیست یا اینه یا اون حد وسطی تعریف نمیکنند حد تعادلی تعریف نمیکنند و مدام ذهنشان به معیارهای صفر و یکی گرایش داره این صفر و یک به مفهوم دیکتاتوری هم میشود بسیاری از آدمها فقط تأکیددارند روی یک موضوع، یکراه حل، یک منش، یک روش تعیین معیارهای صفر و یکی اولین خطای رفتار کمالگراییها هست.
*نکته دوم تعیین حکم کلی و افراطی هست این حالت وقتی است که فرد ناکامی و موفق نبودن در یک عرصه و هدف معین را به کل زندگیاش نسبت میدهد و نتیجهگیری کلی میکند تعیین حکمی کلی قضاوتی افراطی در مورد خودمان است قضاوتی که بنیانهای درونی و عزتنفس ما را تاراج میکند مثلاً اگر من در یک مسابقه شکست بخورم و خود را در کل فردی بازنده در تمام عرصههای زندگی تلقی کنم قطعاً در دام حکم کلی حاصل از کمالگرایی گیر افتادم.
*خطای سوم مسئله بایدها و نبایدهاست اشتباه دیگری که افراد کمالگراها دوستان بهش دچار میشوند تعیین بایدونبایدهای بسیار برای خود و دیگران است گفتن بایدونبایدها سبب تولید فشار عصبی در فرد میشود و این امر سبب اضطراب فراوان شده درنهایت منجر به آن میشود که فرد نتواند به شایستگی به اهدافش برسد بایدها و نبایدها در مسئلهی کمالگراییها سبب بروز رفتارهای مخرب نظیر انتقاد و سرزنش میشود.
*خطای چهارم پروسه هراس سازی هست یعنی چی؟ بسیاری از کمالگراها هرلحظه به این فکر میکنند که بدترین وقایع ممکن در موضوعات زندگی براشون رخ میده پروسه هراس سازی منجر به این میشه که یکسری افکار منفی ترسناک و مضطرب کننده بهطور زنجیرهوار به ذهن تان فشار بیاورد و درنتیجه شمارا عصبی و نگران کنه مثلاً دقت کنید یه نفر یه پروژهای داره یه پایاننامهی میخواد تمام کنه یه کاری را می خواد به سرانجام برسونه یک دستوری از مقام بالاتر هست و وقتی دچار کمالگرایی باشی دائماً به این فکر میکنی که اگر نرسم چی میشه اگر فلان کار را انجام ندادم چی میشه حالا اگه پروژهام تمام نشه چه بلایی سرم میاد این پروسه هراس سازی یک چرخه اضطرابی براتون به وجود میاد که دائماً از شما به اون کار و از این کار به شما در جریان هست و شمارا بیشتر مضطرب و نگران می کنه و نهایتاً باعث ناراحتی جسمی و روحی فراوان و به نتیجه نرسیدن کار میشه.
*خطای پنجم برچسب ها هست در این حالت فرد کمالگرا به شکلی کاملاً ناگوار انواع و اقسام برچسب ها را برای خود انتخاب میکند مثلاً وقتی فرد اشتباه میکند، فرد کمالگرا دائماً به خودش میگه تو احمقی تو نادانی تو ابلهی تو ناتوان هستی زدن برچسبهای منفی اونوقت فرد را بهشدت به سمت رفتارهای مخرب میبره کمالگراها به دلیل اینکه این برچسب ها را بر ذهن خودشان میزنند آدمهای ناتوانی خواهند شد که اهدافشان را هرگز فتح نخواهند کرد.
*خطای ششم افسوس گذشتهها هست بسیاری از کمالگراها در بخشی از گذشته خودشان گیر کردند همواره گذشتهای را در ذهن خودشان دارند که بابت اون خودشان را سرزنش میکنند یا بابت اون خودشان را بسیار مورد محبت قرار میدهند اما نه از جنبه خیلی مثبت از این جهت که دائماً دوست دارند به اون گذشته برگردند یا دائماً دوست دارند خودشان را بابت اون گذشته عذاب بدهند و سرزنش بکنند این حالت سبب این میشه که پیشرفت نکنند و هرگز قدمی به جلو برندارند.
*خطای هفتم اهمالکاری و تأخیر انداختن کارهاست از مهمترین عوارض کمالگرایی تنبلی و اهمالکاری است کمالگراها با این نوع کار اطمینان قلبی پیدا میکنند تا با خیال خود به کارها درست و بدون خطا بپردازند دوستان دقت کنید یعنی چی میگم تنبلی و اهمالکاری؟ یعنی اینکه از بس دوست دارند تمام و کمال کار را انجام بدهند درواقع هرگز اون کار را به پایان نمیرسانند. این نوع اهمالکاری نشانهی نوعی از ترس نتیجه هست ترسی که از نتایج دچار آدم میشود یعنی فرد میترسد که به نتیجه فکر کنه و از نتایج کار خیلی وحشت داره بنابراین هی میگه من کاملتر انجام میدهم پروژه را، پروسه را بهتر کارخواهم کرد بهزودی انجام میدهم حالا وقت دارم درهرصورت این کاملتر انجام بشه بهتره و این انقدر به تعویق میافتد که شاید هرگز اون کار و اون پروسه و پروژه تمام نشه.
*خطای هشتم ترس از شکست هست این نوع ترس سبب انفعال افراد میشود ترس از شکست پذیرش هرگونه ریسک حرکت و تلاشی را غیرممکن میکنه دوستان افراد کمالگرا از ترس آنکه مبادا شکست بخورند ترجیح میدهند هیچ کاری نکنند ترس از شکست سبب شود فرد کمالگرا بعدها در چرخه افسوس گذشته دچار شود و پس از سالها به این فکر افتد که چرا زودتر اقدامی نکرده است ترس از شکست از عوارض مستقیم کمالگرایی هست و درنتیجه انسان را در انفعال و حرکت نکردن دائمی گیر خواهد انداخت.
خوب ۸ نکته را بهعنوان خطاهای محرز و بارز کمالگراها گفتم و این ۸ تا میتونه به ما کمک کنه که ببینیم آیا ما کمالگرا هستیم یا نه؟ اما دوستان درمان کمالگرایی چیه؟ من بهعنوان مدرس تحول فردی به دو تا کلمه خیلی معتقد شدم در درمان کمالگرایی این دوتا واژه بسیار کمک خواهد کرد که ما بفهمیم اصلاً چطوری میشه کمالگرایی را فارغ از هر بحث روانشناختی و روانشناسانه یا روان پزشکانه بدون دارو و درمانهای خاص به این نتیجه برسیم که چطوری میشه این کمالگرایی را سادهتر درمان کرد به عرایض بعدی من دقت کنید.
من دو تا واژه و سه تا حد تعریف میکنم که این دو واژه و اون سه حد تعیینکننده معیار کمالگرایی هست که پس از شناخت آنها میتوانیم با به کار بستن نکاتی بهسختی نه بهراحتی کمالگرایی را کاهش بدهیم اگر واقعاً گوش جانمان شنوا باشد. اون دو واژهای که من بهش خیلی معتقدم و خودم درمان کمالگرایی خودم را از آنجا آغاز کردم مسئله تعادل و تعامل هست خوب حالا یعنی چی؟
اگر در هر امری جانب تعادل را رعایت کنیم و یقین کنیم که حد متعادل امور برای کارها و انجام آن پروسه یا پروژه کافی است کمتر دچار کمالگرایی میشویم تعادل آرامبخشی ذهن و عبور از کمالگرایی است تعادل نشاندهنده آرامش رفتاری و فکری انسانهایی است که در خودشان به چیزی فراتر از کمالگرایی دست پیدا کردند و این شناخت حقیقی توانمندی انسانهاست تعادل باعث میشه که ما بهجای اینکه بهشدت به اهدافمان بچسبیم به زندگی کردن حقیقی بچسبیم کمالگراها گاهی از زندگی حقیقی فاصله میگیرند و تمام آنچه که فکر میکنند را در اهدافشان جستجو خواهند کرد اما تعادل سبب میشه ما عرصههای مختلفی از زندگی را تجربه کنیم و تکبعدی نباشیم تعادل سبب میشه ما بهصورت بهینهتر زندگی کنیم و از معیارهای سخت و سفت و اشتباه فاصله بگیریم.
اما تعامل چی هست؟ تعامل نیز بدان معناست که با خود و دیگران رابطه مطلوبتری برقرار کنیم تعامل یعنی بهجای معیارهای سخت تعیین کردن و خود تخریبی حاصل از آن به معیارهای مطلوب در تعاملات و روابط خود دست پیدا کنیم گاهی اوقات ما روابط خود با همسر خانواده و حتی خود حقیقیمان را به خاطر معیارهای غلط از دست میدهیم و به خاطر هر کاری هر پروسهای، هر پروژهای سعی میکنیم کمتر ارتباطات خودمان را برقرار کنیم ارتباطات درست را برقرار کنیم و درنتیجه زندگی یکطرفی را انتخاب میکنیم که همش میشه کار، کار، کار بنابراین تعامل درست با خود و دیگران هم روابط مطلوبی را در پی خواهد داشت که عبور از کمالگرایی را برای ما آسانتر خواهد کرد ترکیب تعادل و تعامل برای من بهعنوان یک انسان میتونه راه گشا باشد در درمان کمالگرایی.
اما تعریف سه حد در کمالگرایی این حدها کمک میکند که ما مرز کمالگرایی را بشناسیم خیلی ساده براتون تعریف میکنم
۱. حد حمایت: این حد، حدی است که در آن حد کارها را حمایت پشتیبانی و پیگیری میکنیم در حد حمایت ما پاسخگوی تمام و کمال موارد هستیم آنقدر که از استراحت و تفریحات خود دوری میکنیم و به کارها میپردازیم این حد بیانگر کمالگرایی شدید ماست حد حمایت به مفهوم آن است که ما دائم داریم از ذهنیت کار شغل یا هر چیز دیگری حامی هستیم حمایت میکنیم و درواقع نقش مادرانهای داریم که در آن نقش تمام مسائل را سعی در حلوفصل کردن داریم درصورتیکه میدانیم و واقفیم که انسان یک توانایی مشخص داره یک مرز مشخص داره و باید بهموقع هم استراحت کنه هم کار کنه و هم جنبههای دیگر زندگی را تجربه کنه بنابراین حد حمایت حد حامی بودن و پشتیبان بودن در حد عالی نهایی هست که میتونه بیانگر کمالگرایی شدید ما باشه.
۲٫ حد رضایت: حدی است که در آن رضایت خود و کارفرما، همسر، یا فرد مقابل خودمان را در نظر خواهیم گرفت این میتونه به خاطر رضایت کارفرما و طرف مقابل از تعادل خارج بشه و کمالگرایی در این حالت نیز کمالگرایی منفی خواهد بود در حقیقت یک نوع کمالگرایی هست که ما به خاطر رضایت طرف مقابل دست به هر کاری میزنیم این بهشدت ما را ضربه خواهد زد.
۳٫ اما حد سوم حد مطلوب حد کفایت است: حدی که در آنقدر میتوانیم و میدانیم که بهقدر کافی کارها را انجام دادهایم بدون اینکه عوارض جسمانی خاصی ما را فرابگیرد حد کفایت از روی متعادلسازی توانمندیها صورت میگیره یعنی چی؟ یعنی من معتقدم توانمندیام را شناختم حالا همان توانمندی را بهقدر قانون وضعشده، بهقدر وجدان خودم انجام میدهم یعنی چی؟ یعنی میدونم که اگرچند ساعت کاری باید بابت یه موضوعی وقت بذارم وقتم را واقعاً بدون اتلاف هزینه و زمان میذارم و بدون اینکه به نتیجهی خیلی بالا و معیار خیلی سختی فکر کنم تمام توانم را بهاندازهی اون ساعتها و زمانها به کار میگیرم و انجام میدهم و دیگه به این فکر نمیکنم که حالا همه جوانب را رعایت کرده باشم و تمامیت زندگی و ذهنم را بذارم برای اون کار حد کفایت حدی است که ما خودمان بر طبق معیارهای انسانی میفهمیم کاری را بهقدر کافی انجام دادیم.
حالا یه سری کارهای اجرایی و عملی در درمان کمالگرایی هست که اینها را با همدیگر مرور میکنیم تا به درمان کمالگرایی نزدیک بشیم ۹ تا کار هست که این ۹ کار در حقیقت به اعتقاد منِ مربیِ تحولِ فردی، کارهای اجرایی عملی هست که میتونه کمک کنه به درمان کمالگرایی:
نکتهی اول کوتاه کردن فاصلهی ایده تا اجراست؛ یکی از بهترین راههایی که فرد را از کمالگرایی میرهاند این هست که فاصلهی ایده ذهنی را تا اجرا کوتاه کنه خیلی وقتها آدمهایی هستند که سالها ایده دارند سالها تفکر دارند پر از تفکرات ناب، کانسپت های عالی اما هرگز به اجرا نمیرسند اینها همانهایی هستند که کمالگرایی را تجربه میکنند پس بعد از جان گرفتن یک ایده و تفکر مناسب و خوب بریم به سمت اجرایی کردن اگر ایدهای داریم اجراش کنیم و این ایده اجرا کردن بسیار کمک میکنه به اینکه ما عملگراتر بشیم و از کمالگرایی فاصله بگیریم.
نکتهی دوم حذف واژهی” ترین” هست و جایگزین کردن واژهی ” تر” یعنی چی؟ نخواهیم بهترین باشیم، نخواهیم کاملترین باشیم بلکه بخواهیم بهتر از قبل خودمان باشیم بخواهیم بهتر از گذشتهی خودمان زندگی کنیم وقتیکه میگیم بهترین درواقع ما داریم خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم اما اگر بگیم بهتر داریم خودمان را با خودمان مقایسه میکنیم و گذشتهی خودمان بهتره برای ترک کمالگرایی از واژهی ترین استفاده کنیم و خودمان را با با گذشته خودمان مقایسه میکنیم و در این صورت از کمالگرایی دور بشیم.
نکتهی سوم در مقابل همهچیز منعطف باشیم؛ بیآنکه بخواهیم آن نظر و آن موضوع را کاملاً بپذیریم انعطاف از تعامل درست با خودمان و جهان به دست میاد دوستان، سخت نگیریم و خصوصاً در مقابل مخالفتها، کارهای سخت و امور ناگهانی مقاومت نشان ندهیم انعطاف بالا سبب خروج ذهن ما از انفعال و رکود میشود وقتی با روی باز و بدون مقاومت با مسائل برخورد میکنیم راهحلهای بهتری به ذهنمون میرسه انعطاف بالا عبور از انفعال را به دنبال خواهد داشت.
نکتهی چهارم برنامهریزی کردن هست؛ برای دستیابی به اهدافمان برنامههای ساده عملی و قابلاجرا تهیه کنیم لازم نیست در تمام امور حد اعلایی را به دست آوریم بلکه کافی است حد اعلای خودمان را به کار بگیریم از نزدیکترین اهداف و شدنیترین آنها در برنامهریزیها شروع بکنیم و آرامآرام با لقمههای کوچک با گامهای کوچک و آهسته به سمت مسیر درست و رسیدن به اهدافمان گام برداریم برنامهریزیها را ساده، کاربردی و سریع انجام بدهیم.
نکتهی پنجم برداشتن گام اول هست؛ بعد از برنامهریزی دقیق اولین گام و سادهترین آنها را اجرایی کنیم دقت داشته باشیم مهم نیست چقدر پروژهمان سخت و سنگین است مهم آن است که گام اول را برداریم.
نکتهی ششم نخواهیم که همواره پیروز باشیم؛شکست را جزئی از زندگی بدانیم و یقین کنیم شکست تجارب بسیار ارزندهای در اختیار ما میگذارد بسیاری از پیروزیها از دلشکستهای گذشته بهدستآمده طعم پیروزی پس از شکستها طعمی جاودانه خواهد شد.
نکتهی هفتم معیارهامون رو منطقی کنیم؛ معیارهای صفر و یکی، سخت و طاقتفرسا را کنار بگذاریم هیچ کوهنوردی یکشبه اورست را فتح نکرده است بهجای آنکه معیارهای سخت و بیانعطاف را انتخاب کنید منطقی فکر کرده و در حد تعادل معیارهای سادهتری را تعیین کنیم بهتر است بهجای انجام کارها به بهترین نحو ممکن کارها را بهوقت و در زمان مشخص در حد توان ممکن انجام دهیم.
نکتهی هشتم به علایق خود احترام بگذاریم؛ برای هر آنچه تاکنون بدان علاقه داشتهایم اما به دلیل کمالگرایی به سراغش نرفتهایم وقت بگذاریم آنها را دنبال کنیم هنر ادبیات و هر کار دیگری که به آن علاقهمند بودیم اما از ترس نشدنها سراغ آن نرفتهایم احترام گذاشته به سراغ آنها برویم احترام به علایق، احترام به ذات و شخصیت خودمان است.
نکتهی نهم ارزش حقیقیمان را مساوی ارزش کارها نگذاریم؛ درواقع کارها معیار حقیقی ارزشمندی انسان نیست ارزش حقیقی ما هرگز به دلیل کاری که انجام میدهیم به دست نمیآید بلکه ما به دلیل دقت کنید دوستان، ما به دلیل انسان بودنمان ذاتاً قابلاحترام بوده ارزشمند هستیم شما هرگز معادل شغلتان نیستید هویت حقیقی ما از شغلهایمان به دست نمیآید ما بهخودیخود ارزشمندیم یعنی اگر یک روز بازنشست شویم انسان نیستیم؟ ما انسانهایی مهندس، پزشک، معلم، مدرس نیستیم ما افرادی شوخطبع، مهربان، شجاع، لایق و دوستداشتنی هستیم که این صفات را شغلها به ما نمیدهند پس شغل ما و کار ما تعیینکننده ارزش حقیقی ما نیست.
۹ نکتهای که گفتم درمان کمالگرایی را سادهتر خواهد کرد بنابراین نکاتی که در این پادکست آموزشی گفتم را بارها گوش کنید و به عمل برسانید عمل کردن در حوزه کمالگرایی بهشدت ما را از خطرات کمالگرایی نجات خواهد داد.
نکتهی نهایی اینکه برای رهایی از کمالگرایی بهشدت معنی کلمه عملگرا باشید، چند نکته هم براتون میگم بهعنوان تمرین عملگرایی امیدوارم این تمرینها را به کار ببرید و از کمالگرایی هم درس بگیرید هم عبور کنید:
۱٫ برنامهی کوتاه خلاصه و کاربردی برای اجرای کارهایتان تهیه و آن را اجرایی کنید یه برنامهای بنوسید مثلا یکماهه، سهماهه، ششماهه، زمانش را خودتان اما کوتاه باشه ازنظر زمانی بهتره چون به اهداف که دست پیدا میکنید امیدوارم تر میشید.
۲٫ کاری را که تاکنون به دلیل کمالگرایی به تعویق انداختهاید یکزمان یکهفتهای تعیین کرده و آن را شروع و به اتمام برسانید. یه زمانی را تعیین کنید یه کاری را مثلا عقب انداختید بگید من تا یک هفتهی آینده اون کار رو انجام میدهم استارت میزنم حداقل این هست که شروع میکنم.
۳٫ از این به بعد هر وقت خودتان را معرفی کردید لطفاً شغلتان را نگویید بلکه خودتان را بر اساس ویژگیهای مثبت تعریف کنید مثال میزنم نگید من محمود پیرحیاتی هستم مربی و مدرس تحول فردی بگید من محمود پیرحیاتی هستم انسانی شجاع، مهربان، دلسوز، سختگیر و پروسه محور حالا شاید شما بگید که مربی خودش چرا پس اینجوری خودش را معرفی میکنه؟ اون بخشی که من ابتدای ویس ها پادکستها یا ویدیوها خودم را معرفی میکنم بنابر ضرورت شغلی هست نه بنا بر ضرورت حالی اگر از من میپرسید شما چی هستی؟ میگم من انسانی هستم در مسیر کمال.
ممنون شما هستم که به این پادکست آموزشی دقت کردید سپاسگزارم خدا نگهدارتون باشه.
[av_hr class=’default’ height=’۵۰’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’۵۰px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’۳۰px’ custom_margin_bottom=’۳۰px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-1c4q1xx’ custom_class=” admin_preview_bg=”]
درباره علی اکبر قزوینی
نویسنده و مدرس و کوچ زندگی است. وی در آموزشهای خود جدیدترین یافتههای روز را با تجربیات شخصی و فرهنگ غنی ایران ترکیب میکند که حاصل آن نوشتههایی خواندنی و تحولی عمیق در شاگردان وی است. علیاکبر قزوینی چند سالی ساکن کانادا بوده و اقامت آن کشور را دارد. وی هماکنون در ایران زندگی میکند.
نوشته های بیشتر از علی اکبر قزوینی
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید