الگویی برای خواندن سرنخ های غیر کلامی
الگویی برای خواندن سرنخ های غیر کلامی
الگویی برای خواندن سرنخ های غیر کلامی موضوع این مقاله می باشد.
این مقاله ترجمه مقاله ای با عنوان The Template to Read Non Verbal Cues می باشد.
امروز یاد خواهید گرفت که چگونه سرنخ های غیر کلامی را جمع آوری و سر هم بندی کنید.
کانون بحث ما زیاد درباره ی “چه معنایی دارد، وقتی….” نیست
و در این مقاله فرض می کنم که شما این موضوعات را کاملا می دانید
و با علایم زبان بدن و معانیشان آشنا هستید.
آنچه که می خواهم در اینجا با شما در میان بگذارم، الگویی برای خواندن سر نخ های غیر کلامی
و فهرستی ذهنی برای پوشش دادن بیشتر جنبه های زبان بدن در یک نگاه است.
وقتی این چک لیست را توی ذهنتان داشته باشید،
این عادت را بوجود آورده اید که به سرعت زبان بدن را اسکن کنید
و نکته هایی از آن را برداشت نمایید.
این روش باعث می شود که روی برخی موضوعات، بدون توجه به عدم قطعیت ها متمرکز شوید.
مقاله زبان بدن با تصویر را از دست ندهید
پیش از شروع، می خواهم دو چیز را به ذهن بسپارم:
۱)راهی برای انجام این کار وجود ندارد که بشود بهترین راه را نشان داد.
بیاد داشته باشید که هدف، کمک کردن به شما برای تمرکز کردن روی اطلاعات غیر کلامی است، نه روی زمان.
انتظار نداشته باشید که بنشینید و این روش برایتان کار کند.
۲)راهنمای جامعی برای این کار وجود ندارد.
فقط اصول مبنایی است که می توانید در یک نگاه اجمالی به آن اشراف پیدا کنید.
از سوی دیگر، همه چیز توی این فهرست وجود ندارد.
بطور خلاصه، این فقط یک متد است که متناسب با نیازها و راحتی شما می باشد.
در یک نکته، می توان گفت که این تکنیک برای شروع خلق یک مبنا، تکنیک خوبی است.
اصول مبنا چیست؟
ممکن است آن را نوع رفتار نرمال یک فرد بدانید.
ما راه های خاصی داریم که این کار را انجام دهیم.
که بسیاری از آنها کاملا منحصر به فرد و برای ما هستند.
برای تعیین تفاوت ها در رفتارهای معمولی برای یک نفر، ابتدا باید یاد بگیرید که رفتار معمولی چیست که این را خلق اصول مبنا می گویند، یعنی آشنایی با شخصیت افراد.
وضعیت بدنی و آرامش
این اولین چیزیست که مشاهده می کنید. روشی عمومی برای تعیین پرسناژ بدن یک فرد.
نشستن، ایستادن، راه رفتن، این ها کوالیته ی خاص تعیین شخصیت و پرسناژ می باشند.
آیا شخص در موقعیت بسته و دفاعی می ایستد؟ باز؟ جمع شده؟ با اعتماد به نفس؟ بی پروا؟ ضعیف؟ برتری جو؟ پرخاشگر؟
این ها و خیلی از ویژگی های دیگر را فهرست کنید…
مثالی نمی آورم که هر یک از این نکات تویش باشد،
چون مطمئنم که می توانید مشخصات را در هر یک از موارد تصور کنید.
اما روی بسیاری از آنها به شکل جزئی و از طریق سایت بحث خواهم کرد.
یک راه خوب برای داشتن احساس مناسب، تقلید کردن آن (توی ذهن) است.
چطور می شود با این احساس، ایستاد یا عمل کرد؟
سعی کنید خودتان را در شرایط شخص مورد نظر قرار دهید
و با کفش او راه بروید تا تصوراتتان راهنمای شما بشوند.
اگرچه….
توی تله ی عمومی سازی مشاهداتتان نیافتید.
این یک اشتباه متداول است.
مقاله زبان بدن را هم مشاهده کنید
ما اغلب چیزها را به شکل معمولی نگاه کرده
و سریع می فهمیم که درباره ی چیست.
چون یک طرح کلی درباره شان داریم.
برای مثال، طرحی برای یک پیرزن و نحوه ی راه رفتنش و یا صحبت کردنش و چیزهایی که دوست دارد، داریم.
با اینکه طرح ما می تواند راهی موثر (و طبیعی) برای دیدن دنیا باشد (که دقت را قربانی این کارایی می کنیم)،
وقتی می خواهیم با دقت روی زبان بدن علایمش را بخوانیم، کور می شویم.
چون خیلی چیزها را به سرعت نادیده گرفتیم، و مطمئن بودیم که آنها را می دانیم.
پس یک نکته ی پایانی:
بدون عمومی سازی مسائل، یک ایده ی عمومی برای خود داشته باشید.
جهت گیری
جهت گیری بدن (یا بخشی از آن) راهی عالی برای دیدن علاقمندی شخص و یا اجتناب او از چیزی است.
پاها نقطه ی شروع خوبی هستند،
چون صادقانه رفتار می کنند.
اگر بخواهیم جایی برویم، می توانیم با پاهایمان به آنجا اشاره کنیم.
جهت گیری بخش اصلی بدن (تنه) هم علامت خوبی است.
فقط جهت گیری کتف ها نمی تواند یک علامت باشد.
مثلا رخ به رخ حرف زدن یعنی توجه ۱۰۰ درصدی به شخص مقابل.
سر هم با توجه به جهت گیری می تواند نکات خوبی را به شما ارائه کند.
اما تفکیک و تشخیصشان سخت تر است.
ژست های دیگر سر هم می توانند چنین چیزهایی را به شما بگویند.
توجه و علاقه
توجه و علاقه (یا فقدان اینها) با علائمی مثل علائم زیر ساپورت می شود:
حرکت های سر
سر تکان دادن یا کج کردن سر علائم خوب و واضحی هستند. (اما مطمئن باشید که سریع تکان دادن سر نشانه ی ناشکیبایی است).
دست را روی چانه گذاشتن
علامت توجه کردن است، اما نشان می دهد که بسیاری از حرف های شخص گوینده، قابل درک نیست.
اضطراب یا عصبی بودن را با تکان های ریز و ضربه زدن ریز به جایی و دیگر علایم بی معنی می توان نشان داد که نشانه ی ناراحتی هستند.
بنابراین می توانند نشانه ی عدم تمرکز روی مکالمه و یا داشتن احساسات مشکل ساز باشند.
حالات صورت
میخواهید برخی احساسات را ببینید، نه صورت خالی را.
لم دادن به جلو یا عقب
علامتی بسیار صادقانه
ژست ها
حتی اگر ژست های یک فرد را نشناسید،
با مشاهده ی اینکه از هر ژست چقدر استفاده می کنند، می توانید آنها را یاد بگیرید.
این ها به فرهنگ بستگی زیادی دارند، اما قانون عمومی این است:
ژست های کمتر یعنی با اهمیت بیشتر و اغلب با وضعیت اجتماعی شخص ارتباط دارند.
وضعیت اجتماعی و استفاده از ژست کاملا شبیه به این ایده است که ژست های مربوط به قدرت سر و صدای زیادی ندارند.
افراد سلطه طلب که در برخورد با دیگران اعتماد به نفس زیادی دارند،
در حرف هایشان کمتر از ژست های اضطرار استفاده می کنند.
آنها کمتر خودشان را گرم و با حس همدردی نشان می دهند.
موضوع دیگری که باید در نظر بگیرید، سطح ژست های بدن است.
ژست های سطح پایین یعنی در سطح کمر آرام تر، با خونسردی بیشتر
و منطقی تر هستند و میزان کنترل را نشان می دهند.
هر چه بالاتر می رویم، ژست ها احساسی تر می شوند.
ژست های سطح سینه صادقانه تر و اظهار کننده تر هستند.
و بالاتر از آن، یعنی سطح سر احساسات قوی مثل خشم، غم و آرزوها را نشان می دهد.
دینامیک عمومی
درست مثل چیزی است که در ژست ها گفتم،
اما مربوط به احساسات عمومی تر سر نخ های غیر کلامی در شخص مشاهده شده می گردد.
میزان تکان خوردن، عصبی بودن، خونسرد بودن، اینها را در ارزیابی ظاهری بکار می برند.
آیا به حرکت های غیر ضروری که نشانه ی عصبی بودن است، توجه کرده اید؟
مثل حرکت این سو و آن سوی چشم، ژست ها و حرکت های ناشی از ناراحتی.
آیا این حرکت ها پر از انرژی و پویایی به نظر می رسند؟
شناسایی سریع چنین چیزهایی آسان است،
اما همیشه سعی کنید که در مشاهداتتان بطور ویژه تری رفتار نمایید.
آیا او عصبی به نظر می رسد، چون هیجان زده است یا چون می خواهد برود؟
در هر دو حالت، شما علائم به اشتراک گذاشته شده ای را می بینید،
چون استرس و نشانه های مشابه را در دو حالت دیده اید.
به دقت و مدت طول کشیدن هر نشانه هم توجه کنید.
آیا افراد می دانند که با بدنشان چه علائمی می فرستند یا بدون آگاهی این کارها را می کنند؟
فاصله
فاصله گرفتن از دیگران هم مولفه ی فرهنگی بسیار قوی ای است که مرزهای شخصی خودش را دارد
و ما آن را به شیوه های مختلف و طبق معیارهای پذیرفته شده ی زندگیمان می سنجیم.
پس ما اساسا دونوع موضوع داریم:
یکی شامل افرادی با زمینه های فرهنگی مختلف است (مثل افرادی که در شهر زندگی می کنند با افرادی که در روستا بزرگ شده اند).
در چنین مواردی شکاف فرهنگی وجود دارد.
ممکن است کسی از دور ایستادن خوشش نیاید و سعی کند که نزدیک تر شود.
مورد دیگر مربوط به افرادی با پیش زمینه های مشترک است.
در چنین حالتی، فاصله ی بین طرفین چیزهای زیادی را به شما یاد می دهد که درباره ی روابط است.
نزدیکی فیزیکی مشخصه ی پیوند احساسی است
و میزان راحتی و احترام اجتماعی راهم نشان می دهد.
در این بخش می توانیم از اطلاعات مربوط به لمس کردن یکدیگر هم استفاده کنیم.
مقاله مذاکره هم بدردتان می خورد
می توانید روی برخی سوالات متمرکز شوید،
مثل: یا این زوج جدید اولین قرار ملاقاتشان را می گذارند یا…. سال هاست که با هم هستند؟
در هر دو حالت، تسلای فیزیکی اما به شیوه های مختلف وجود دارد که می توانید درباره اش صحبت کنید.
حرف های پایانی
خب کارمان را انجام دادیم….
این الگو را بعنوان راهنمای مبنا در درک زبان بدن در یک نگاه، در نظر بگیرید.
البته راهنمای خیلی عمیقی نیست و نباید وقت زیادی را صرفش کنید.
اما کار می کند و تمرین خوبی است.
همانطور که در مقدمه گفتم، تکنیک خوبی است برای ساخت اصول مبنا برای رفتار غیر کلامی هر شخص.
ما روی فریبندگی و علائم نامعمول دیگر متمرکز نشدیم،
چون فرض کردنشان از روی یک تک علامت کار سختی است.
اما با ساخت مبنا، می توانیم به انحراف از این استانداردها توجه نماییم که نقاط داغ ما هستند
و وقایع در حال وقوع غیر عادی را نشان می دهند.
امیدوارم که در تمرکز بیشترتان روی زبان بدن و بیان جزئی علائم مفید واقع شده باشم.
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پورمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
دسته بندی ارائه شده در این مقاله و نکات عمومی کاربردی هستند. ممنون از ارایه روان مطالب
خیلی مفید وکاربردی ممنونم استاد
بسیار بسیار عالی خداقوت استاد