مذاکره برای حقوق
مذاکره برای حقوق
در این مقاله به مذاکره برای حقوق می پردازیم
این مقاله ترجمه مقاله ای با عنوان Salary Negotiation می باشد.
تمرکز روی مذاکره شغلی مستلزم تمرکز روی ۳۲ توصیه مذاکره حقوقی برای تاجران حرفه ای است
و شامل تمرینها، الگوهای قابل دانلود و سوالات می شود که در آماده سازی به ما کمک می کنند.
ما در کار خود خوب هستیم، شاید یک ستاره باشیم.
بنابراین آیا آنطور که شایسته ماست حقوق میگیریم؟
بیایید ببینیم از این ۳۲ توصیه مذاکره حقوقی، از کدام یک استفاده می کنیم؟
چرا هنوز فروشندگان ماهر با بزرگترین پکیج درآمد جایزه می گیرند؟
آیا فروشنده ها از آی تی ها باهوش تر و شایسته تر هستند؟
نه، چیزی به نام درجه فروشندگی وجود ندارد.
آیا آنها سخت تر یا طولانی تر کار می کنند؟
نه واقعاً.
بنابراین چرا تصویر بزرگتر را نبینیم و به آن آی تی حرفه ای حقوق بهتری ندهیم؟
دو دلیل مهم:
فروشندگان برای شرکت خود سود به همراه می آورند
بنابراین سنجش موفقیت آنها ساده است و تاثیر آنها روی سود بلافاصله مشخص میشود.
تاثیر سود تکنولوژی نه بلافاصله مشخص می شود
و نه به سادگی میتوان آن را ارزیابی کرد.
پس زیاد نمی توان راجع به این موضوع کاری کرد. متاسفیم.
فروشندگان هر روزه مذاکره میکنند بنابراین آنها یا خوب مذاکره میکنند
یا نقشه های خوبی می ریزند و مسیر شغلی را تغییر می دهند.
هر ساله از سه نفر، یکی شغل فروشندگی خود را رها می کنند.
این درصد خیلی بیشتر از صنعت آی تی است،
جک ها نمی توانند در اینجا هزینه بازی را بپردازند
و خبر خوب این است که تمرین برای یک مذاکره خوب به سختیِ مدیریت زبان برنامه نویسی نیست.
ما فروشندگانی را دیده ایم که بیش از اندازه مانور داده اند
و سودهای تکنیکی را در ساعت های باز دوره های مذاکره فروش ما بیش از حد مذاکره کرده اند.
در جواب، ما این مقاله منسجم راجع به مذاکره حقوق IT را تنظیم کرده ایم که به جک ها کمک کند جای خالی خود را پر کنند.
با ۳۲ توصیه ضروری کار را شروع می کنیم.
پیشنهاد می دهیم که آنها را علامت بزنید تا وقتی به دنبال موقعیت شغلی بعدی،
ترفیع یا تجدیدنظر سالیانه بودید، این مقاله را دوباره مرور نمایید.
کسانی که به شغل های بلندمدت علاقه مند هستند می توانند سوالات را پاسخ داده
و تمرین ها را در چهار گام اساسی ما که در آخر آمده است انجام دهند.
وقت این است که افزایش حقوق ترفیع یا افزایشی خود را تحت مذاکره میکروسکوپی تنظیم نمایید.
۳۲ توصیه ی مذاکره حقوقی برای IT ها
مذاکره کنندگان ماهر ۶ مهارت مذاکره زیر را در مذاکرات حقوقی خود اعمال کرده اند.
با یک آماده سازی کوچک و تمرین شما می توانید با استفاده از آنها پیشنهادهای شغلی خود را بهتر نمایید.
مذاکره
حتی اگر نخواهیم در یکی از سمینارهای آموزش مذاکره باشیم،
فقط با این انتخاب که می خواهیم مذاکره کنیم، خود را در معرض بزرگترین رقابت ها قرار داده ایم.
چگونه؟
یک اجتماع برای مصاحبه مدیریت منابع انسانی از ۱۰ مصاحبه کننده،
هشت نفرشان مشتاق مذاکره در مورد حقوق و سود با متقاضیان شغل بودند
اما فقط ۳۳ درصد متقاضیان مصاحبه شده گفتند که برای مذاکره احساس راحتی می کردند.
تجربه ی ما، آن دو نفر مانده از ده تا برای مذاکره با مصاحبه کننده های خود آماده نبوده اند
یا به آن کار علاقه نداشتند و بدون آگاهی این پیشنهاد را پذیرفته بودند
یا مجبور شده بودند وقتی انتخاب حقیقی خود را فهمیدند نظرشان را تغییر دهند.
معامله
از فرایند “اگر و سپس” در مذاکره استفاده کنیم که همچنین با نام “همکاری” شناخته می شود
وقتی یک کارفرما اصرار دارد توافق کنیم،
چرا نباید ما هم در ازای آن یکی درخواست نماییم؟
برای مثال “اگر این حقوق را بپذیرم، شما آماده هستید به خاطر اجرای من حقوق و جایزه ام را به جای ۱۲ ماه در ۶ ماه بدهید؟”
پول را به من نشان نده
اگر نمیتوانیم در ابتدای کار راجع به پول صحبت کنیم پس چه وقت باید این کار را انجام دهیم؟
آخر سر؟ نه، نزدیک به آخر.
اگر صحبت حقوقی را به آخر کار محول کنیم به موقعیت های خود پشت کرده ایم.
باید همیشه چند کارت در آستین خود نگه داریم.
وقتی صحبت از حقوق شود میتوانیم از این کارت ها برای معامله استفاده کنیم
تا به پکیج حقوقی بیشتر دست یابیم.
بنابراین اگر آنها می خواهند ما کار خود را از ماه بعد شروع کرده و ساعت های بیشتری کار کنیم،
باید این کارت ها را نزدیک سینه خود نگه داریم و فقط زمانی توافق کنیم که به خاطر آن پول بیشتری گیرمان می آید.
به جای اینکه پیشنهاد خود را پشت جواب های بله به هرچیزی پنهان کنیم،
باید تمرین کنیم که بگوییم “ما می توانیم راجع به آن صحبت کنیم” و “اگر ممکنه”.
تمام پیشنهادات را یادداشت کنیم
قرار نیست خود را محکوم کنیم یا موقعیت های دیگر را بدون اینکه از اول بدانیم دقیقا چه چیزی پیشنهاد شده رد کنیم.
بنابراین باید قبل از اینکه دست نوشته نشده تصمیمی نگیریم.
باید به یاد داشته باشیم فقط به خاطر اینکه آن را یادداشت کرده ایم
به این معنی نیست که روی سنگ حک شده است.
این پیشنهاد باز آنها خواهد بود مگر اینکه در طولانی مدت قبل از پیشنهاد نوشته شده با یکدیگر مذاکره کرده باشیم.
یک پیشنهاد نوشته شده معمولا شروع مذاکره است.
باید پیشنهاد های نوشته شده آنها را با یادداشتهای خود مقایسه کنیم. (شما که در آخر هر مذاکره یادداشت های جزئی جمع آوری می کنید، درست است؟)
BATNA
ما گفتیم که مذاکرات باید به ندرت انتخاب یک تصمیم دو دوتا چهارتای بله و خیر باشند.
باید به خود شانس انتخاب بدهیم.
این قضیه در مذاکرات به BATNA ی ما بر می گردد.
اولین شرایط که توسط پروژه هاروارد در مذاکره اختراع شد.
بدترین چیزی که می توانیم انجام دهیم این است که برای مذاکره شغل رویایی خود یا بالاترین مقام (و نه هیچ مقام دیگری) برویم.
هر چه شغل های پیشنهادی روی میز مذاکره بیشتر باشد، راحتتر می توانیم بگوییم:
“نه، ممنون.” یا بدون این که احساسات، ما را کنترل کنند به مذاکره بپردازیم.
بنابراین اگر دو گزینه، خیلی کم است،
آیا یک رنج ۱۶ تایی از انتخابات خیلی می شوند؟
مقاله مذاکره را مشاهده کنید
احتمالاً. باید حداقل سه انتخاب جالب توجه داشته باشیم،
درحالی که پیشنهاد بیشتر به موقعیت مذاکره ما قدرت بیشتری می بخشد.
می توانیم زمان خود را هم برای تحقیق راجع به شغل ها و مصاحبه آنها افزایش دهیم.
داشتن گزینه های مناسب دیگر در زمان مصاحبه منبع عظیمی از قدرت است
و به ما این موقعیت را میدهد که برای کدام یک مذاکره کنیم.
اگر آنها واقعا ما را بخواهند و به ما احتیاج داشته باشند اجازه نمی دهند به سمت حریف هایشان جذب شویم، می دهند؟
میزان درک خود را افزایش دهیم
آیا به اندازه کافی مشتاق هستیم؟
اکثر جک ها راجع به چیزهای کافی سوال نمی کنند.
این یک حقیقت تلخ در بازار امروزی است.
کارفرمایان و نمایندگیها عموما پیشنهادی میدهند و صبر می کنند تا IT های ماهر راجع به حقوق بیشتر بحت نمایند،
و فقط برای اینکه توسط توافق مهربانانه آنها متعجب شوند.
این معمولاً یکی از علائم اشتیاق کم است
بنابراین باید ارزش خود را بیشتر بدانیم و تضمین کنیم که به نتیجه بهتری می رسیم.
در مطالعه ی اول ممکن است تناقض به نظر برسد که ما می دانیم.
چند ثانیه راجع به آن فکر کنید:
یکی از شگفت انگیزترین راه هایی که کارفرما مهارت شما را با آن قضاوت می کند اعتماد به نفس شماست.
اگر یک کارفرما کاندید و رزومه مشابه ببیند و یکی از آنها بگویند که من بیشتر ارزش دارم،
آنها ریسک بالای مسئولیت پروژه های مهم خود را به کدام یک واگذار می کنند؟
اشتیاق بیشتر، نشان دهنده اعتماد به نفس است و اعتماد به نفس نتیجه در حقوق بیشتر دارد.
خود را جای او بگذارید
اصطلاح قدیمی که می گوید: “قبل از اینکه کسی را قضاوت کنیم خود را جای آنها بگذاریم”
به این خاطر نیست که کارهای او را به جای او انجام دهیم بلکه یعنی دیدگاه او را بهتر بفهمیم.
بنابراین ما میگوییم قبل از اینکه با یک شخص مذاکره کنید،
خود را به جای او بگذارید،
بیشتر مذاکرهکنندگان کمتر خود را جای دیگران می گذارند.
بیشتر بخواهید:
نماینده ها متنفرند که اشتباه کنند بنابراین وقتی رئیس ما تصمیمی گرفته و میخواهد آن را به ما تحمیل کند روی توانایی ما به طور شخصی شرط بندی می کند.
اگر ما خوب عمل کنیم باعث شادمانی آنهاست
و اگر اشتباه اجرا کنیم ناراحت می شوند.
همه می خواهند برنده شوند.
بهترین راه برای ارزیابی اندازه شرط بندی آنها روی استعداد ما ژستی است که به ما تحمیل می کنند.
بنابراین علاقه آنهاست که به کسانی که بیشترین جایزه را گرفته اند ترفیع دهند
همانطور که نشان میدهد حق با آنها بوده است، متوجه میشوید؟
این بدان معنی است که هرچه بیشتر حقوق بگیریم شانس ما برای ترفیع بیشتر می شود.
مقاله پوکر فیس هم احتمالاً بدردتان می خورد
بنابراین باید روح کمال یابی خود را ادامه دهیم،
لزوما نباید عادلانه باشد اما نظم دقیق به انسان از روانشناسی است.
بنابراین یا این یکی را جزو علایق خود کنید
یا خطر کرده و اجازه دهید شخص دیگری در سازمان، موقعیت آینده شما را به دست آورد.
چه زمانی صدمه میبینیم؟
می توانیم انگشت خود را روی نقطه درد و ضعف آنها بگذاریم.
مهربانانه ترین کاری که میتوانیم انجام دهیم همین می باشد
و هرچه بهتر این کار را انجام دهیم حقوق ما بهتر میشود.
شانس های ما این هستند که نقشه یا پروژه ما برای کاهش درد ایجاد شده بوده نه افزایش خوشنودی و رضایت.
ثابت شده که مدیر ها و نماینده ها برای حل مشکلات مشتاق تر هستند تا ایجاد موقعیت ها.
باید بفهمیم چه مشکلاتی را می توانیم حل کنیم
و خطرهای انجام آن کار را بیشتر کنیم.
با کارفرما یا مشتری خود راجع به اینکه اگر از خدمات ما استفاده نکند چه اتفاقی خواهد افتاد بگوییم.
بهتر است آنها را به یک رویداد آینده که پیشبینی نکرده اند یا آن را دست کم گرفتند ببریم
و بگوییم می توانیم از آن نجاتشان دهیم.
هر چه درد بیشتر باشد ما بیشتر به دست می آوریم.
سوار بر مسیر داخلی حرکت کنیم
باید سعی کنیم مردمی که در سازمان یا اداره مورد هدف ما هستند را بهتر بشناسیم.
اطلاعات داخلی می توانند خاکستر طلایی باشند که لازم داریم با آن ضربه بزنیم.
شناخت افراد درست، جلب اعتماد آنها و پرسیدن سوالهای صحیح می توانند کلید رسیدن به موقعیت های بالاتر باشد.
اما زمان گیر است.
پس بهتر است از همین الان شروع به پرس و جو کنید
و ببینید دوستان شما چه کسانی را می شناسند.
تکالیف خود را انجام دهیم
از وبسایت های آنها دیدن کنیم،
آن را مطالعه کرده و تا آنجا که میتوانیم راجع به صنعت آنها یاد بگیریم ( گذشته یا حال).
حتی اگر نقش ما حمایت کننده باشد که امنیتش از چهره سیاه بازار خشن و تغییرپذیر هم تجاوز می کند،
هر کارفرما کارکنانی می خواهد که در ایجاد تغییر و تحولات از خود علاقه نشان دهند.
باید به دنبال جنبههایی باشیم که راجع به آنها میتوانیم احساسی عمل کنیم.
وقتی مصاحبه های زیادی داریم خیلی این کار آسان نیست،
بنابراین باید نقش هایی که میخواهیم انتخاب کرده و به طور جدی پیگیری کنیم را به طور گلچین انتخاب کرده راجع به آنها تحقیق نماییم.
مقاله آموزش مذاکره را از دست ندهید
این کار به ما کمک می کند تا به یک صنعت خاص بچسبیم،
بخصوص اگر از قبل با آن آشنایی داشته باشیم.
مثل همیشه سوالات خود را یادداشت برداری کرده و از مصاحبه کننده یا دوستانی که در این مسیر قرار داشتند پرس و جو کنیم.
از وب سایت و دیگر منابع به نفع خود کمک بگیریم تا ارزش واقعی مهارتها و نقش خود را بفهمیم.
صحبتی راجع به غرایز ما:
اگر اطلاعاتی را کشف کرده ایم که موجب نگرانی ما می شود و نمی توانیم پاسخ رضایتمندی پیدا کنیم،
نباید خجالت بکشیم از مصاحبه کننده خود بپرسیم.
اگر آنها نتوانند نگرانیهای ما را آرام کنند، نباید این نقش را بپذیریم.
اجباری نیست برای شرکت یا صنعتی که اصول اخلاقی اش با ما سازگار نیست و به ما احساس راحتی نمی دهد کار کنیم
بنابراین باید به خود اعتماد داشته باشیم.
اصول اخلاقی متخصصان مذاکره جلوی ما را برای کارکردن با شرکتهای تنباکو می گیرد.
در بازی شراکتی بازی کنیم
اگر در یک شرکت کار می کنیم پس بهتر است قوانین بازی استخدامی آنها را بشناسیم.
قوانین و سیاست ها:
اگر کارفرما اعلام کند که چیزی سیاست و خط مشی شرکت است باید آن را با پرسیدن سوال های پایه و دلایلی برای این خط مشی به چالش بکشیم.
باید بپرسیم از چه استثناهایی ساخته شدند
و هدفی که پشت آن هاست چه چیزی میباشد.
شرایط یا متنی را پیدا کنیم که ما را از این خط مشی معاف کند برای مثال اگر این قانون برای کارکنان قراردادی تصویب نشده است
پس میتوانیم از آنها بخواهیم که به جای تمام وقت، همه را به یک حالت قراردادی تبدیل کند.
هر سمتی استثناهای خودش را دارد.
خود را در بند و زنجیر نکنیم
“ما نمی توانیم بیشتر از این مقدار به شما حقوق دهیم چون این حداکثر مقداری است که برای موقعیت شما اجازه داریم بپردازیم.”
تاکنون این را شنیده بودید؟
اگر چالش برانگیز نباشد، حسابی موثر واقع می شود.
کارفرمای ما برای بازی خود قوانین را توصیف کرده و ما را به زور وادار به تبعیت از الگوی خود می کند.
آیا واقعا می خواهید این را تایید کنید؟
البته که نه، بنابراین چه کاری میتوان انجام داد؟
شورش، درست است!
باید خود را از مرز و حد و حدود کارهای حقوقی آنها آزاد کنیم
و بحث متقاعد کننده ای راه بیندازیم بدین مضمون که ما چه فرقی داریم و به طور استثنایی از بقیه مستثنا می شویم؟
این کار در شرکتهای بزرگ ساده نیست.
مقاله حل تعارض را از دست ندهید
ابتدا باید راه هایی که در آن با یک رقابت رایج می درخشیم را بنویسیم.
اینها تفاوتهایی از ما هستند که موجب می شوند آنها ما را از بقیه اعضا جدا بدانند.
حالا از نظر دیگران به این قضیه نگاه می کنیم،
ممکن است آنها برای دلایلی ما را ارزشمند بدانند که خودمان فکر میکنیم بی منطق است.
باید دقت کنیم که عوامل موقعیتی را ارزیابی کنیم:
آیا پروژه یا زمینه ای که با زمان با آن درگیر شده ایم، حساس است؟
این حتی جایگزینی ما در لحظه را برای آنها سختتر می کند.
آیا شخص دیگری در شرکت هست که بتواند کار ما را انجام دهد؟
چه کسی به ترکیب مهارتها و تجربه ی ما می بالد؟
آیا آنها آماده هستند که شغل ما را انجام دهند؟
آیا نقشه ما واقعاً به طور مناسبی در یک دسته بندی حقوقی یا در بند و زنجیر قرار داده شده است؟
اگر می توانیم یک بحث خوب راه بیندازیم که بگوییم چرا نقش ما به طور خاص متفاوت است راحت تر می توانیم آنها را متقاعد کنیم.
تفاوت آن مقامی که می خواهند ما را برای آن بگمارند با سمت بعدی یا دوتای بعدی چیست؟
باید سعی کنیم ما را در سمتهای بالاتر با میزان حقوق بیشتر قرار دهند.
تصمیم ها، تصمیم ها:
هیچ چیز به اندازه مذاکره مثل یک خال سر ناامیدکننده نیست،
فقط چون در نهایت می فهمیم تصمیم نهایی توسط شخص دیگری گرفته میشود.
این معمولا بدان معنی است که بعد از این که بهترین کارت های خود را استفاده کرده ایم مذاکره ها تازه از نو شروع میشوند،
پس باید فرآیند تصمیم گیری آنها را طرح ریزی کنیم
و توجه خاصی به فرد یا افرادی که برای تصمیمگیری نهایی مسئول هستند نشان دهیم.
یا به طور مستقیم با آنها صحبت کنیم یا حداقل وقتی به طور موفقیت آمیز با نیروی انسانی یا کارکنان سطح پایینتر مذاکره کردیم اجازه بگیریم با آنها صحبتی داشته باشیم.
از دام ها آگاه باشیم
بیشترین نماینده های استخدام و شرکت ها دوست دارند تکنیک زیر را برای دستیابی به معامله بهتر برای شرکت خود استفاده کنند:
قرارداد را بخوانیم:
اگر بخواهیم کلی صحبت کنیم،
شخصی که بازی را اختراع کرده برتری دارد
بنابراین با نخواندن قرارداد و فقط برای اینکه طلای زیادی به طرف دیگر میز بفرستیم نباید یک پیشنهاد شغلی عالی و شفاهی را مورد مذاکره قرار دهیم.
معمولاً زمانی نمی برد و در زبان ساده و منسجمی نوشته نشده است.
اگر دوستی داریم که وکیل یا دادستان است و یا راجع به قوانین و قراردادهای کارگری اطلاع دارد پس باید از آنها بخواهیم که بعد از ما قرارداد را بخوانند.
نباید از سوال کردن راجع به مواردی که موجب نارضایتی ما می شوند
یا مفهومی ندارند از کارفرمای خود بترسیم.
وارد موضوع نرخ و حقوق نشویم:
نیروی انسانی یا رئیس آینده ما ممکن است سعی کنند ما را متقاعد کند
راجع به میزان حقوق خود زودتر صحبت کنیم.
اگر امکان دارد با این پرسش که آنها چقدر حقوق میدهند یا اینکه هر نوع پیشنهاد منطقی را می پذیریم، از این کار اجتناب کنیم.
اگر ایده عادلانه و خوبی از میزان حقوق که برای شرایط ما مناسب است داریم
و ما را تحت فشار قرار می دهند که دقیق تر بگوییم می توانیم بالاترین قیمت را پیشنهاد دهیم چون همیشه با مذاکره قیمت پایین تر می رود.
خانه هایی که راجع به حقوق هستند را پر نکنیم:
تا به حال فرم هایی که از ما میپرسند حقوق آخرین سمت ما یا هزینه ی قرارداد ما چقدر بوده است را دیده اید؟
آن را خالی بگذارید.
اگر آنها راجع به انتظارات ما از حقوق سوال کردند باید به آنها بگوییم در این مورد باز هستیم
یا این مورد را قابل مذاکره می دانیم. چرا؟
وقتی راجع به حقوق صحبت کنیم، این حقوق سقف را شکل می دهد و بازی مذاکره از آنجا شروع می شود.
به طور مشابه، اگر نرخ حقوقی مشخص کنیم می توانیم بفهمیم لنگری که به آن متوسل می شویم دارای چه نرخی است.
جواب “نه” را نپذیرید:
نه، لزوما به معنیِ “نه” نیست.
ما تنها کسی نیستیم که سعی میکنیم بهترین معامله را از این مذاکره به دست آوریم.
فقط به این خاطر که آنها گفتند می توانند از پس نرخ حقوقی و پاداش ما برآیند به این معنی نیست که آنها دوباره با ما تماس میگیرند
و پیشنهاد دیگری نمی دهند.
این اتفاق همیشه رخ میدهد.
معمولا چیزی بیشتر از تکنیکهای مذاکره نیست.
هرچه باشد اگر آنها نتوانند هزینه ما را پرداخت کنند شاید زمان آن فرا رسیده که از خود بپرسیم آیا این همان شرکتی است که می خواهیم برای اولین بار در آن کار کنیم؟
مهارت های میان فردی ما
اگر ما هم اکنون حتی از یکی از ۶ گوهر میان فردی استفاده می کنیم، از بقیه اعضا جلوتر هستیم.
بیشتر وسیله نفوذ آنها که میتوانند به دست آورند مشخص است
و البته برای ما هیچ هزینه ای ندارد اما در آماده سازی باید برای آن زمان بگذاریم.
۶۰ ثانیه ما :
مطالعات نشان دادند که به طور متوسط ۶۰ تا ۹۰ ثانیه فرصت داریم که خودمان را نشان دهیم
و تأثیرگذار واقع شویم.
مطالعات نشان می دهند که این فرآیند در ۴ ثانیه اول هم رخ میدهد
بنابراین باید اطمینان حاصل کنیم که به خوبی لباس پوشیده، اعتماد به نفس ظاهری داشته،
دوستانه رفتار کرده و ارتباط چشمی برقرار کنیم.
قانون ۷۰/۳۰:
این بدان معنی است که ما ۷۰ درصد مواقع در مصاحبه یا تجدیدنظر برای یادگیری موقعیت ها،
گزینه ها و دیدگاه های آنها یا چیزهایی که در مورد پیشنهاد آماده شده شان ارائه می دهند گوش داده ایم.
هرگز نباید صحبت آنها را قطع کنیم،
هرگز! نباید از سوال پرسیدن از آنها بترسیم.
سوالات باز به طور عمومی بهتر هستند، همانطور که آنها مباحثه و کندوکاو بیشتر را تشویق می کنند،
اطلاعات جزئی تری را نیز با ما در میان میگذارند.
عجله نکنیم:
وقتی یک پیشنهاد بیان می شود نباید به سرعت جواب دهیم.
باید روی درک و فهم پیشنهاد حقوقی وقت بگذاریم.
اگر لازم شد می توانیم بگوییم در طی یک یا دو روز آینده به آن پیشنهاد پاسخ میدهیم.
اگر کمتر از چیزی بود که انتظار داشته ایم، وقت این رسیده تحقیقات خود را آغاز کنیم
و آنها را به جلو پیش ببریم.
دوباره باید بگویم که باید به خوبی آماده باشیم که تحقیق خود را با منابعی که در دست داریم به روشنی بیان کنیم.
برای آنها یک داستان بگوییم:
بیشتر کارکنان IT واقعیت ها را می دانند.
اما این کافی نیست.
می توانیم حقایق خود را زنده کنیم و آن را به صورت یک داستان متقاعدکننده در آوریم.
این گونه آنها ما را باور میکنند.
بنابراین باید تا جایی که میتوانیم خاطرات را به یاد ماندنی و متقاعد کننده جلوه دهیم.
یکی از بهترین راه ها برای تاثیرگذاری خوب این است که داستان های خود را تمرین کنیم.
داستان جنگ های موفقیت آمیزمان، می دانید؟
همان ماموریت ها و پروژه های غیر ممکن که برخلاف تمام رویدادهای عجیب آنها را با موفقیت گذرانده ایم.
باید به اشاره ی واضح به سناریوها مهارت پیدا کنیم.
حقایق مورد نیاز روی این موضوع چقدر چالش برانگیز بود ولی ما توانستیم با آن کار شجاعانه برای شرکت پول ذخیره کنیم.
از کارهای خود، خودمان باید تعریف کنیم،
اگر دیگران آنها را بیان کنند به آن رمانتیکی نمیشود.
اگر نمی توانیم رئیس قبلی خود را به اتاق مصاحبه بکشانیم خودمان باید شیپورچی خود شویم.
به طور معمول، شکسته نفسی پول زیادی در حساب بانکی ما نمی ریزد،
پس باید روی مهارت های داستان سرایی خود سرمایه گذاری کنیم و بدانیم که نرخ بیشتری را به ما برمی گرداند تا شایستگی های تکنیکی دیگر.
باید داستان های خود را بنویسیم و آن را برای بهبود پیش یکی از دوستان خود در اداره بازار ببریم.
افراد بازاری میتوانند وقتی صحبت از مذاکره حقوقی می شود مفید واقع شوند.
تمام سوال های خود را یادداشت کنیم:
چرا؟ سوالها موجب دستیابی به اطلاعات میشوند
و اطلاعات در هر مذاکره ای قدرت هستند.
هرچه کیفیت سوال های ما بهتر باشد با قدرت بیشتری می توانیم مذاکره کنیم.
عملا، یک خطر بزرگ است که آن را فراموش می کنیم:
اگر همه آنها را نگیریم.
وقتی آنها را به صورت دست نوشته می بینیم، می توانیم آنها را به روزتر کنیم که موجب می شود جواب های بهتری را در مصاحبه مان تضمین کنیم.
پیشنهاد می کنیم نقشه ذهنی و تصویری از سوالات خود ایجاد کنید
آنها را در یک نظم و ترتیب منطقی طبقه بندی نمایید.
این باعث می شود فراموش نکنیم که سوالات مهم خود را بدون احتیاج به نگاه به کاغذی که در جیبمان است بپرسیم.
علاقه و اشتیاق از خود نشان دهیم:
باید کاری کنیم ببینند که ما علاقه مند هستیم.
اگر فقط خالصانه روی یک مذاکره موثر تمرکز کنیم خطرناک است.
فقط در این صورت ممکن است آنها نفهمند که چقدر مشتاق پیوستن به سازمان آنها هستیم
بنابراین باید چیزهایی که راجع به سازمان آنها دوست داریم را بگوییم و بگذاریم بدانند علاقه مندیم به آنها به پیوندیم.
این باعث می شود نسبت به ما اشتیاق بیشتری داشته باشند
و موجب می شود به افراد دیگر برای این سمت نگاه نکنند
بنابراین قدرت در مذاکره بیشتر خواهد شد.
ایجاد ارزش کنیم
مذاکره فقط راجع به ارزش ایجاد شده ای که تمرین ادعایی ندارد نیست.
برای ایجاد یک رابطه بلندمدت و معتمد و برای لذت از پکیج پرداختی بیشتر بهتر است با کارفرما همکاری کنیم تا بتوانیم کیک را گسترش دهید.
ارزش زمان:
به عنوان یک قانون کلی تا زمانی که پیشنهاد استخدام حقوق ارائه نشود
باید راجع به حقوق بحث کنیم.
باید قبل از این که راجع به هزینه زیادی که لایق آن هستیم برای آنها بگوییم ارزش ایجاد شده در چشمان آنها را ببینیم.
تا زمانی که آنها ارزش را ببینند قیمت خیلی زیاد است،
بنابراین باید قبل از اینکه محدوده ی حقوقی خود را روی میر بگذاریم
بفهمیم که آیا واقعا آن را می خواهیم.
خطر دیگری که وجود دارد این است که اگر به طور جزئی روی قیمت حقوق خود تمرکز کنیم،
فرض می کنند علاقه مند به آن شرکت یا صنعت نیستیم.
وقتی به پیشنهاد آنها پاسخ می دهیم بیشترین قدرت را داریم.
بنابراین نباید عجله کنیم بهتر است که این مذاکره را متوقف کرده و برای یک روز یا بیشتر فکر کنیم.
لازم است بدانیم آیا آنها هم با ما هم عقیده هستند یا فقط وانمود می کنند.
بنابراین بهتر است قبل از مصاحبه کننده نرخ حقوقی مورد انتظار آنها را بدانیم تا هم وقت خود را هدر ندهیم و هم وقت آنها را.
معمولا شغل، عطف و یک نرخ حقوقی را می طلبد، بنابراین خوشبختانه این معامله شکنی نیست.
چارچوب ذهنی ما:
“تعداد زیاری از مردم بجای موقعیت، راجع به امنیت فکر میکنند.”
باید راجع به تفکرات خود فکر کنیم، چهارچوب مغزی خود را مورد آزمایش قرار دهیم.
آیا شغل و مذاکره حقوقی خود را به عنوان یک موقعیت میبینیم؟
مذاکرهکنندگان موقعیتی بهتر عمل می کنند چون آنها به خود آزادی ذهنی دادند تا با شجاعت انعطاف پذیر باشند.
ارزش خود را بفروشیم
باید ارزش خود را بفروشیم و آنرا جلوی دید قرار دهیم.
باید تاکید کنیم چه چیزی برای پیشنهاد به کارفرمای خود داریم.
توضیح دهیم که چرا فرد مورد نظر برای شغل آنها هستیم و با اشاره به چیزهایی که به دست آورده ایم توضیح دهیم که چرا لایق افزایش حقوق و جوایز هستیم.
با استفاده از منابع از تحقیقات اولیه خود درستی گفته های خود را پشتیبانی کنیم.
صندلی مصاحبه جای خجالت و کم رویی نیست.
ارزش واقعی ما:
چقدر می ارزیم؟
به خود به عنوان یک سرمایه و دارایی مهم برای شرکت مان نگاه کنیم و تلاش کنیم بفهمیم که واقعاً چقدر می ارزیم.
اگر ارزشی نداریم پس خطر میکنیم که زمان زیادی را برای صحبت راجع به حقوق و جوایز مرتبط می گذاریم
و زمان کافی برای ارزش خود نداریم.
خطر نمی کنیم راههایی را کشف کنیم که با آن می توانیم پول شرکت را جمع آوری نماییم یعنی پولی که میتواند با ما به اشتراک گذاشته شود.
بنابراین اگر در خانه دفتری داریم و خوشحالیم که بعضی روزهای هفته در آنجا کار میکنیم چه چیزهایی را به عنوان ذخیره ارزش داریم که کارفرما بخواهد جمع آوری کند؟
آیا لپ تاپ و لوازم جانبی شخصی خود را داریم؟
به طور مستقیم وارد کار شدیم؟
یا توسط یک نماینده؟
اگر مستقیم وارد شدیم پس آنها را از ورودی نمایندگی نجات داده ایم.
اگر توسط نماینده بوده، چقدر به نماینده پرداخت کرده ایم؟
آیا می توانیم پرداخت نماینده های خود را رو به کمتر مذاکره کنیم؟
آیا به تمام سود های حاشیه ای احتیاج داریم؟
آیا حاضر اند چیز دیگری هم ارز پول به ما بپردازند؟
آیا زمان طرف ماست ؟
می توان حساب کنیم هر ساعت یا هر روز کار ما چقدر ارزش دارد
و بطور چندگانه میزان ساعت هایی که کار میکنیم را بالا ببریم تا ببینیم آیا به اندازه ارزش کامل و واقعی خود حقوق میگیریم یا خیر.
بیشتر مشاورها انتظار دارند ساعت های بیشتری کار کنیم که شامل آخر هفته ها هم میشود
اما برای این زمان به ما حقوق نمی دهند بنابراین حقوق بالا وقتی موقعیت واقعی که در معامله های زندگی است را سبک سنگین کنیم، ممکن است به نظر کمتر جذاب برسد.
ما باید زمانی را بر اساس مدل پرداخت مذاکره کنیم یک پروژه یا یک نرخ ثابت.
بنابراین آیا یک نرخ ساعتی بهتر است یا روزانه؟
اگر برای تکمیل یک پروژه در زمان مناسب یا تحقق مسئولیت خود در چهار روز هفته اعتماد به نفس داشته باشیم،
میتوانیم برای یک حقوق کلی روی زمان کاهش پیدا کرده خود بحث کنیم.
آیا زمان انعطاف پذیر بیشتر ما را خوشنود می سازد؟
اهداف زیاد برای امتیاز دهی:
قبل از اینکه وارد هر مذاکره ای شویم باید با جزئیات زیاد به شرح علایق و اهداف خود بپردازیم.
لیست مذاکره حقوقی خود را با اضافه کردن ستون های دیگر تشکیل دهیم.
هرچه امتیاز برتر بیشتری برای خود تولید کنیم، موارد بیشتری برای مذاکره داریم.
اگر فقط با یک هدف وارد مذاکره شویم به بن بست میخوریم.
با ۲ هدف، تنگنای نوسانی جلوی ما قرار می گیرد و با سه هدف یا بیشتر گزینه ها برای ما بیشتر می شوند
و با کمی حرکت خلاقانه می توانیم پیشنهاد شغلی خوبی دریافت کنیم
بنابراین باید هدف ها و مشکلات مذاکره خود را به اهداف و مشکلات ریزتر تقسیم کنیم.
یک قانون سه گانه برای شغلی عالی :
بهترین شغل می تواند برای ما باشد اما فقط اگر به خوبی به قوانین سه گانه ی شغل عالی نگاهی بیندازیم.
بیشتر IT ها کار خود را با جستجوی آنلاین و گشتن در تبلیغات شروع می کنند.
این قسمت قوانین سه گانه ی مریی را پوشش می دهد
یعنی فقط “پیشنهاد های شغلی”.
آنها بدون آگاهی نقش ها و چیزهایی که میتوانند انجام دهند را بررسی می کنند
یعنی “مهارت های ما”.
دسترسی به مهارتها باید ساختمان و ساختار داشته باشد که با دستیابی ما نقشه کشی آنها برای همه مهارت های ما شروع می شود،
حتی مهارتهای از شغل قبلی که فکر نمی کردیم دوباره بخواهیم از آنها استفاده کنیم
و معمولا تا لیستی که مهمترین است ادامه خواهد داشت یعنی “آنچه ما از آن لذت می بریم”.
بنابراین آیا شغل خود را “د”وست دارید؟ بله.
ما از کلمه گد” دار به سبکی استفاده نمیکنیم.
مقاله زبان بدن با تصویر را از دست ندهید
اگر شغل خود را دوست نداریم باید چیزهایی که از آن لذت می بری را یادداشت کنیم که شامل سرگرمی ها و شغل های قبلی ما می شود.
اگر شغل خود را دوست داریم، پس خوش شانس هستیم که میتوانیم به این لیست همه چیز های خارق العاده ای که راجع به شغل کنونی خود دوست داریم اضافه کنیم.
این کار به ما اطمینان میدهند نقشی که منجر به رضایت کامل ما میشود را بپذیریم.
دست کم گرفتن چیزهایی که دوست داریم خطرناک است و وقتی بعدا بفهمیم آنها چه بودند، دیگر از دستشان دادهایم.
بنابراین تمام اینها چه ارتباطی به مذاکره حقوقی دارد؟
وقتی میدانیم شغلی برای ما مناسب است برای مذاکره با آن آماده می شویم
در غیر این صورت خوشحال خواهیم بود و میتوانیم در بهترین حالت مذاکره خود را اجرا کنیم.
دوم، داشتن یک لیست یا طرح ذهنی از همه مهارت هایی که پشت سر گذاشتیم
و همه چیز هایی که از آنها لذت می بریم باعث میشود روی شغل خود تمرکز کنیم.
سوم، با تمرکز روی مهارت هایی که پشت سر گذاشته ایم و کارفرمای ما به آنها نیاز دارد، چه بداند چه نداند.
چهارم، نقش ممکن است شکلی بگیرد که موجب رضایت کامل ما شود و در طولانی مدت احساس خوشحالی بیشتری کنیم.
تکنیک های اخلاقی و اعتماد
اعتماد و اعتبار در زمان طولانی ایجاد می شوند اما می توانند در یک لحظه از بین بروند.
بدجنس نباشیم:
درست همانطور که روزهای اخیر گوگل اظهار به شعارهای همکاری می کند.
باید قول دهیم که حقیقت را می گوییم،
همه حقیقت و دیگر هیچ اما… جک ها معروف هستند که دقیقاً همان چیزی که هست را می گویند.
باید به خاطره یک فایده ی احتمالی با آنچه ماهرانه ای که به دست آورده ایم معامله نکنیم.
صداقت یعنی میتوانیم انتخاب کنیم که روی کدام حقیقت تمرکز کنیم و از کدام یک دوری کنیم.
این مهمترین قسمت چارچوب بندی است.
باید انتخاب کنیم که روی کدام بخش از تصویر تمرکز کنیم اما از حقیقت نباید منحرف شویم.
درست است و ما یک رابطه بلندمدت با کارفرمای خود میخواهیم.
صنعت ها از آنچه ما فکر میکنیم کوچکتر هستند و مردم حرف میزنند.
اگر ببینیم حریف بطور اقتصادی طرفدار حقیقت است آنها را به چالش بکشیم و شانسی برای ثبت و ضبط مستقیم بدهیم.
مقابله به مثل های تکنیکی
باید از تکنیک ها آگاه باشیم.
یادگیری آنها از روش های سخت، خیلی هزینه دارد بنابراین ایا باید از تکنیک ها استفاده کنیم؟
پیشنهاد می دهیم که این کار را نکنید.
تکنیک ها معمولا نادرست هستند و نادرستی از اعتبار کم می کند.
وقتی تکنیک های موفق پیروز شوند و باعث شوند در کوتاه مدت به پول دست یابیم آنها دفعه بعد آماده تر سراغ ما میآیند.
مردم میخواهند شان و منزلتی که خودشان دارند را در دیگران بینند و گرنه آن را انتقام تلقی می کنند.
اعتبار مذاکره طی مدت زمان زیادی ایجاد می شود اما میتوانند در ثانیه ای از بین برود.
تکنیک های مذاکره بازی جمع صفری هستند که بطور جبران ناپذیری به اعتماد و رابطه آسیب می زنند.
مقاله آموزش زبان بدن هم بدردتان می خورد
هنوز هم باید از تکنیکها آگاه باشیم تا بهتر بتوانیم وقتی شخصی خواست ناگزیر بر علیه ما از آنها استفاده کند آنها را شناسایی و ارزیابی کنیم.
مهمترین تکنیک ها را نامگذاری کرده و در چندین نکته ی بالا به آنها شکل دادیم
و توصیه هایی کردیم که نشان دادند چگونه می توانیم آنها را با مقابله به مثل پاسخ دهیم.
باید کتابی از تکنیک های مذاکره را مطالعه کنیم تا در مقابل آنها محفوظ بمانیم و وقتی بدون شک با بعضی تکنیک های کثیف روبرو شدیم بدانیم چگونه با آنها مقابله کنیم.
راه آینده
تامین و تقاضا:
با پیش زمینه گرفتن از رهبران تصمیم گرفتم یک نکته سی و سومی هم به موارد بالا اضافه کنم.
یک قانون کلی ملموس در تجارت، تامین و تقاضاست.
یکی از دلایلی که چرا ادامه فروش به عنوان اولین راه شغلی پرداختی دچار نوسان می باشد دقیقا این است که نمی توانیم در فروش درجه کسب کنیم.
باید به یاد داشته باشیم قبل از مدرک و درجه، چه حقوقی مورد علاقه ی IT ها در تمام مکان ها مشخص می شود؟
استانداردسازی و قاعده نظم، بیشتر کارگرانی که می توانند به سادگی مقایسه شده
و بر علیه یکدیگر معامله شوند را بیدار می کنند، این البته دستمزدها را پایین می کشد.
موسسه های دوران سوم برای قسمت چپ مغز IT های متمرکز عالی است.
اما در قسمت راست مغز مردم ضعیف عمل می کند.
مهارت و مفهوم مهارتی که فروش تقاضا می کند ضعیف عمل می نماید.
قسمت چپ مغز می تواند فشار فرآیند و منطق را بسته و طبقه بندی کرده
و در جهان پیشرفته آموزش ببیند.
این کار تامین ها را به جلو پیش می برد.
حالا به من بگویید یک فارغ التحصیل که در هند یا چین زندگی می کنند چقدر آسان می توانند این کالا را به مشتری بفروشند؟
توصیه ای برای افراد بداخلاق و زودرنج این است که یکی از دو راه را پیش بگیرند.
یا خدمات و تخصص شما را هدف قرار دهند و به طور مکرر تعلیم ببینند.
در غیر این صورت مهارت های IT سمت چپ مغز ما را با مهارت های مفهومی سمت راست مغز مردم پیوند بزنند تا یک دوره غیر معمول با ارزش ها و ایده های جدید بسازند که ما را دنبال کند.
آماده سازی : چهار گام اساسی
حالا که این توصیه ها برای مذاکره IT ها را خواندید، وقت این است که چند ساعت برای آماده سازی خود وقت بگذارید.
ما یک سری توصیه برای این چند ساعت آماده سازی و مسیر شغلی جدید شما داریم.
چه چیزی شما را انقدر خاص می کند؟
USP های شما چی هستند؟ (نکات اختصاصی فروش، نه مثل یک UPS).
وقتی روی هر چیزی که به شرکت پیشنهاد می دهیم، سرمایه گذاری می کنیم باید آگاه باشیم.
تمام شایستگی های خود را بر اساس تحصیلات مدرک های مرتبط با IT دوره ها و اعتبار های خاص و مشخص شده ی IT، تجارب اولیه کار و هر چیزی که همراه با کارفرما و شرکت کنونی خود به دست آورده ایم توضیح دهیم.
هیچ وقت نباید خود را دست کم بگیریم،
این باید یکی از اساسی ترین نقاط قوت های ما نسبت به بقیه باشد.
باید از دیدگاه کارفرما پیشینه خود به قضیه نگاه کنیم.
چطور باید خود را خاص نشان دهیم که بخواهند ما را انتخاب کنند؟
تحقیق
باید توسط تحقیقات بازاری، مهارت ها و تجربه های خود که مرتبط با ارزش این کار است را بفهمیم.
محدوده خود در بازار IT را باید بفهمیم.
می توانیم ایده مناسب و عادلانه ای از نرخ حقوق و پاداش خود توسط شناخت آن بازار به دست آوریم.
این اطلاعات توسط منابع بسیاری در دسترس هستند.
ما می توانیم به سادگی در گوگل به جستجوی شرکت های با تجربه IT، مراکز شغلی، مجلات تکنیکی IT ،منابع دولتی و آنچه نقشه IT های رقابت کننده وبسایتهای استخدامی آنها پیشنهاد میدهند بپردازیم.
از اشخاص دیگری در زمینه خود بپرسیم که انتظار دارند چه حقوق و پاداشی پیشنهاد بگیرند.
خود را به پول محدود نکنیم.
باید مطمئن شویم که به همه بسته پیشنهادی فکر می کنیم.
بخشی از آن به طور غیرقابل انکاری در زمره پول قرار نمیگیرد
بنابراین باید پاداشهای امضایی دیگر، پاداش ها، تجدید نظر حقوق، گزینههای سهام، هزینه جابجایی، سلامت زندگی/ ناتوانی، اعضای با تجربه، مدرک ها، نقشه های مشترک سودمند، باز پرداخت شهریه، تعطیلات و روزهای بیماری، فسخ قرارداد، قوانین و هزینه ساعات اضافی کار کردن در هر زمانی را در نظر بگیریم.
اینها همه عواملی هستند که دیده نمی شوند ولی هم برای ما هم مشتری و کارفرما ارزشمندند.
باید مطمئن شویم اهرامی را انتخاب میکنیم که موجب شادمانی شغلی ما می شود و به ما اطمینان دهد آنها راه خود به سمت قرارداد با ما را باز دیده اند.
باید پیش بینی کنیم که کارفرما می خواهد چه چیزی را مورد بحث قرار داده و تجدید نظر کند.
چه سوالاتی ممکن است بپرسد.
این سوالات را به همراه جواب های شان یادداشت کنیم
و شاید بهتر باشد با یک دوست آنها را تمرین کنیم.
این فرایند را از دیدگاه کارفرما ببینیم تا برای درخشیدن جلوی آنها آماده باشیم.
IT niche ی خود را بدانیم
دورنما از محدوده یا niche ی صنعت IT چیست؟
آیا در حال کاهش است یا به طرز اقتصادی رو به افزایش می باشد؟
مهارت و تجربه ما در ارتباط با این حرفه چگونه است؟
تا جایی که تقاضای حرفه ای IT پیش رود،
آیا ما هم مطابق آن پیش خواهیم رفت یا خیر؟
حتی اگر این اتفاق ها برای صنعت ما سخت شود بدان معنی نیست که نمیتوانیم مذاکره کنیم،
به سادگی به این معنیست که شاید لازم باشد خلاق باشیم، موقعیت و پروژه خود را با دقت بیشتری انتخاب کنیم.
اگر نمی توانیم اکنون حقوقی که می خواهیم را بگیریم، میتوانیم به جای آن، تجدید نظر روی اجرا را مذاکره کنیم.
باید راجع به این فکر کنیم که اگر می توانیم ۳ تا ۶ ماه ارزش را به شرکت برگردانیم،
یک سال برای تعدیل حقوق خود صبر کنیم.
اگر برای نتیجه یک پروژه مشخص طی ۶ ماه هدف قرار داده شده ایم
و اگر میتوانیم طبق برنامه پیش برویم می توانیم به مذاکره پاداش آن بپردازیم.
متوجه شدید؟
جرات رویاپردازی داشته باشیم
وقتی تحقیقات خود را کامل کردیم باید واضح و مشخص راجع به آنچه میخواهیم عمل کنیم
دقیق باشیم بنابراین هدف اصلی ما چیست؟
باید این کار را پیش از جستجو برای پکیج های بازپرداخت پیشنهاد خود در بازار باز انجام دهیم.
وقتی میخواهیم گزینه های گوناگون قابل مذاکره را در نظر بگیریم باید به خود آزادی دهیم.
این بدان معنی نیست که می توانیم باتوجه به نرخ بازپرداختی که قابل قبول و باز برای مذاکره در نظر گرفته بودیم،
تصمیم بگیریم.
ناخودآگاه ما روی رفتار هر روزه ی ما بیشتر از میزان درک آن تاثیر می گذارد
بنابراین باید برای خود یک فیلم داخلی بسازیم که به ما انگیزه دهند
و تصویر واضح تری از جایی که میخواهیم طی ۱۲ ماه یا ۵ سال آینده در آن باشیم بدست دهد.
می توانیم با تصویر سازی از جایی که ممکن است در آینده زندگی کنیم شروع نماییم،
آنچه می پوشیم و اتومبیلی که می رانیم، کسی که وقتی موفق هستیم یا زندگی لذت بخشی داریم کنار ما باشد.
و سپس برعکس این را انجام دهیم.
جواب این سوال را بدهیم:
“چه عواملی ما را به سمت این آینده هدایت می کنند؟”
مقاله زبان بدن هم بدردتان می خورد
این موجب می شود بهترین راه ها برای پاداشی که نیاز داریم جلوی روی ما قرار بگیرند تا بتوانیم سبک زندگی که واقعا به دنبال آن هستیم را شروع کنیم.
این ممکن است بخشی از راز نهفته پشت این باشد که چگونه فروشندگان ماهر در حقوق از همه پیشی می گیرند
و در جهان هر سال از سال بعد از همه حقوق بالاتری می گیرند.
مدیر های فروش و حساب بر تر می دانند که چگونه ذهن ناخودآگاه خود را تحت کنترل در بیاورند تا به آینده رویای خود برسند. زمان آن نیست که IT ها هم به این بینش برسند؟
نتیجه
بیشتر مشتری های ما فروشندگان ماهر هستند.
عموما IT ها با قرارداد دوره های عمومی ما را به سه دلیل می خواهند:
۱- پس از ترفیع به مقام مدیریت وقتی نمی خواهند در اتاق هیئت رئیسه تحت فشار قرار بگیرند
۲- تقاضای بالا و زیاد پروژه که دنبال می کنند و برای دستیابی به چیزهایی که انجام داده اند تاثیر می گذارند.
۳- افراد بی تجربه ای که دیگران را وادار به انتخاب فروش IT ها می کنند.
مذاکره حقوقی قرارداد به ندرت یک تصمیم دودوتاچهارتا است.
اگر هنوز دارید این مقاله را میخوانید، یا فقط به آن نگاهی می اندازید یا لازم است دوباره برگردید تا با دقت بیشتری مطالعه کنید
یا بطور جدی خواهان جوایزی هستید.
البته شما واقعا نیاز دارید که لایق آن پول باشید.
مهارت های مذاکره حقوق جانشینی برای شایستگی ها و دانش درست یا برای انجام بهتر این شغل می باشند
بنابراین شدیدا پیشنهاد می کنیم که چند ساعت کارهای خود را مرور کنید،
پرسش های ما را پاسخ دهید تمرین هایی که بالا پیشنهاد دادیم را انجام داده
و اگر تمرین ها را با یک دوست مرور کنید بدون شک بیشتر یاد می گیرید،
هر دیدگاهی کمک می کند.
صحبت از دوستان شد، اگر یک یا دو چیز با خواندن این مقاله یاد گرفتید پس این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
اما آن را از مدیر خود و منابع انسانی پنهان کنید، یا حداقل تا بعد از اینکه مذاکره حقوقی خود را انجام دادید.
درباره علی بهرام پور
من علی بهرام پور، نویسنده، مدرس و مربی اصول و فنون مذاکره هستم و قصد دارم در این وبسایت مطالب کاربردی و مورد نیاز را که در سالیان فعالیتم در بلاروس و ترکیه و ایران عزیز بدست آوردم را به اشتراک بگذارم.
نوشته های بیشتر از علی بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید